«تقسیم سعادت…»
٭٭٭٭
٭بهبود مرا!
در لابلای كتابهای کهنه؛
[جستجو نکنید
٭٭٭٭
نه در صف چپگرایانم و-
نه در خانه رستگرایان!
٭٭٭٭
با گذر از قومپرستان،
بیگانه با هر دینی!
[من انسانم
٭٭٭٭
[ با یک زبان ساده
یعنی مارکسیست انسانگرا
٭٭٭٭
[من طغیانی بر آمد از رویاهای امروزم
آرمانی برای تقسیم زندگی
پایانی برای بندگی و بردگی
٭٭٭٭
برای تغییر!
شمشیر تیز نقد!
علیه دین و مذهب باید بود
[انسان بودن را
باید بدور از جنسیت و ملیت
بر اساس ارزشها معنا کرد
٭٭٭٭
تصویر این دخترک زیبا
سند محکومیت جامعه یست
فرو رفته در بی رحمی و جنایت
[ که ریشه ی به عمیق دریا
در جهل دارد
٭٭٭٭
آنچه را؛
که ما محکوم به آنم
نبردی بی انتها با جهل و-
تقسیم سعادت است.
٭٭٭٭
نبرد من با شیخ و شاه هر آنکس
که ستمگر و – جانی و دزد است
این دشت آلوده به رنج و درد
نبردی سخت و نفسگیر می خواهد
وباید ما شویم
برای فتخ ارزشها.
٭٭٭٭٭
٭ در میان رنجها،
فهمیدم دین و قومپرستی
میکروبی واگیرند
مثل جذام خوره -ی جانند
افغانستان نمونه ی گرفتار از آن است.
۱۵/۰۹/۲۰۱۹ شمی صلواتی
صدا و میکس حمید رضا شاملو