راز در زهره مهرجو, شعر شهریور ۱۴, ۱۴۰۰ راز عمیق و بی پیرایه می سرودی، خورشید در کف دستانت می زیست ظرافت احساس از نم نم نُت هایت می بارید… ژرفای ادراک از قلمت می تراوید، عشق نیروی لایزال تو بود راز تداوم… و جاودانگی ات! ۱۴۰۰-۰۶-۱۴ azadi-b