اخگری اما ز شاعر های دوران برنخاست‎‎

اخگری اما ز شاعر های دوران برنخاست‎‎

لب به لب بگذاشت ماهی بر حباب لحظه ای
عمر ها بگذشت اما از دل دریا ندائی برنخاست
با صدف گفتم چه داری در دل هر آزمون
گوهری را او نشانم داد اما جستجوئی برنخاست
عاشقش بودم بتر از عشق بلبل ها به گل
گل شگفت و من شگفت اما نگاهی بر نتافت
مثل باران خیس و تر در هر شبان آرزو
درب هر میخانه را بستند اما رهنوردی برنخاست
راه هر افسونگری طی شد و من در بند او
اخگری اما ز شاعر های دوران برنخاست
نوید اخگر ۷ ماه جولای سال ۲۰۲۱ میلادی سوئد استکهلم

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate