اول ماه مه ، مداخله گری جنبش طبقه کارگر و معضل جهانی کورونا(بخش یازدهم از ارشیو معضل کورونا)

سعيد صالحى نيا
May 03, 2020

اول ماه مه ، مداخله گری جنبش طبقه کارگر و معضل جهانی کورونا(بخش یازدهم از ارشیو معضل کورونا)

مقدمه:

طبیعتا از انجا که طبقه کارگر هرگز گرایش واحدی نداشته ، در تعریف انچه اول ماه مه نامیده می شود هم هرگز توافقی نخواهد بود.بسیاری گرایشات راست درون جنبش کارگری هستند که از اول ماه مه این می فهمند که "به کارگران باید احترام گذاشت و حقوقشان را داد". بواقع بخش مهمی از طبقه کارگر واقعا فکر می کند مثل منصور اسانلو که "کارگر به سیاست ربطی ندارد و فقط باید حقوقش را داد و شاید دستمزدش را بیشتر کرد" چون "چرخ دنیا با دستهای کارگر می چرخد! لذا اول ماه مه ابزاریست برای نشان دادن اینکه کارگر اهمیت دارد! این کلیت برداشتی است که در گرایشات راست کارگری در نهایت دنبال سندیکا می روند و مبارزه صنفی می کنند.

اما گرایشات دیگری هم در جنبش طبقه کارگر هستند که مدعی هستند که بدون کسب قدرت سیاسی طبقه کارگر همواره بدنبال سراب زندگی بهتر خواهد دوید. لذا تلاش برای زندگی بهتر روزمره بدون پائین کشیدن نظم سرمایه امکان پیروزی ندارد.این بخش از جنبش طبقه کارگر که سوسیالیزم را راه حل مسائل همه انسانها و رهائی کارگر می داند نامش بخش کمونیستی طبقه کارگر است.

درون این برداشت از اول ماه مه البته بازهم گرایشات متنوعی هست.بسیاری هنوز گنگ و گیج لنینیزم و استالینیزم و مائوئیزم هستند و در رویاهاشان کارگر قرار است تاج قدرت از سرمایه دار بگیرد و خودش بشود شاه! بواقع تلافی کند و دیکتاتوری ! این متد و گرایش با اینکه در تاریخ شکست خورده و برگشت پذیر هم نیست مثل سایر گرایشات دیکتاتوری اما متاسفانه در بخش مهمی از کمونیزم ایرانی حاضر است و غائب! غائب درون جنبش واقعی انقلابی و حاضر در قهوه خانه ها و پشت دود سیگارها و پیر می شود و موضع می گیرد!

زندگی و زمان و نیازها اما بتدریج گرایشات نوئی را درون طبقه کارگر جا می اندازد که می دانند تاریخ دیکتاتوری بنام طبقه کارگر کنند که انها را مضحک می کند.هم انبنیست هستند و هم برنامه حکومت لنینی را نمی توانند ارائه دهند.من اینها را لنینیستهای شرمگین می نامم.

اول ماه مه لذا هرگز یک برداشت نداشته و نخواهد داشت .برای انها که تغییر واقعی جهان وارونه را می خواهند .طبقه کارگر نیروی محرکه و اصلی این تغییر است و راهش مداخله گری است و درگیر شدن در مسائل دوران .در سیاست درگیر شدن نیاز به توده ای شدن دارد .نیاز به مرئی بودن و پاسخگو بودن به مسائل روزمره انسانها.

نوع کمونیزمی که دیگر برای حل بسیاری موارد به مارکس و کلاسیکها رجوع نمی کند چرا که مسائل امروز را می کاود .در حال حاضر معضل جهانی کورونا مطرح است و طبقه کارگر و فعاینش هم باید پاسخهای خود را فرموله کنند و هم راههای مداخله گری را بیابند.اینست مرز بین کمونیزم دیگری که باید سازمان یابد.

در این مقاله من به تقابل بحران جهانی کورونا با برداشتم از اول ماه مه را می نویسم و مدعی هستم بحثی جدی در مورد اول ماه مه بحثی در این موضوعات باید باشد:

 

(1)تاثیر تاکنونی اپیدمی کورونا بر جنبش طبقه کارگر

از دید من بنا به دلایلی مشخص پاندمی کورونا جنبشهای اعتراضی طبقه کارگر را به عقب نشینی وادار کرده.در بحران کورونا حکومتها و سرمایه دارها توانسته اند معرکه دار شوند .کارگر ها را از مهمترین ابزارهای خود یعنی تجمع و اعتراض جمعی از تظاهرات خیابانی از بست نشستنها واعتصابها از همه انچه ابزارهای سنتی مبارزه طبقه کارگر است محروم کرده اند.

شاید برای اولین بار این عقب نشینی با تایید طبقه کارگر هم انجام شده چرا که "منطق می گوید برویم خانه تا مریض نشویم" بواقع قرنطینه ها چه فردی و چه جمعی تعطیل شدن مراکز تولید و خدمات بهترین حربه برای امز کردن طبقه کارگر در ایران و جهان بوده.

از سوی دیگر حکومتها با استفاده از موقعیت توانسته اند بطور جالبی حکومت نظامی بسازند که در رویایشان هم نمی دیدند.با پز مبارزه با کورونا اراذل بسیجی و حشد اشعبی را در خیابانها مستقر کنند و دستگیریها و اعدامها را ادامه دهند و کورونا را در زندانها بجان زندانیان بیندازند. این صحنه ها واقعا طی چند ماه اخیر اتفاق افتاده و فضائی ساخته که کمتر عاقلی است که مدعی شود در این فضا جنبش اول ماه مه امسال جنبش رو به جلوست!

لذا ما دو مشکل داریم هم عقب نشینی طبقه کارگر بخاط از دست دادن ابزارهای مبارزاتیش هم جلو افتادن حکومتها بعنوان "مدیر مبارزه با کورونا"!

البته طبیعی است که حکومتهای دنیا بسیار متفاوت به مدیریت کرونا برخورد کردند و دیکتاتوریهائی مثل حکومت اسلامی و چین و غیره حواسشان به سرکوب مردم بیشتر بوده تا پایان دادن به کورونا.یعنی فساد حکومتی و طبقاتی در بستر بحران کورونا رشد کرده و کورونا تابلوی این نابرابریهاست.

 

(2)توسعه افق فقر و بیکاری عامل مهم بلند مدت فشار بر طبقه کارگر متعاقب بحران کورونا

فاز اول بحران کورونا مردم را بیشتر به بیمار نشدن و درمان مشغول کرد و طبیعتا معضل اصلی نبود امکانات تشخیص و درمانی برای طبقه کارگر بود و هست و ایمنی بهداشتی درمانی.

اما به مرور زمان معضل اساسی یعنی تاثرات معیشتی و فقر جلوی طبقه کارگر قرار می گیرد که از معضل بیماری کورونا هم جدی تر است و بلند مدت تر.

طبقه کارگر دید که کورونا هم در برابر جامع طبقاتی به دید برابر به همه نگاه نمی کند.بلکه مثل برف زمستان برای اکثریت فقیر سیاه است و برای اقلیتی شاعرانه!

بخش کوچکی از طبقه کارگر دنیا خوشش امد در خانه بنشیند و از طریق اینترنت کار کند و بخش اصلی طبقه کارگر مجبور بود یا بدون دستمزد در خانه بماند یا در بدترین شرایط همچنان برای گذران زندگی به کار برود و بیماری را بجان بخرد و مرگ را.

این بود که تصاویر دردناک جسدهای در خیابان را شاهدیم که بی تردید قربانیان کورونا از میان طبقه کارگر هستند و نه صاحبان سرمایه!

امارهای بیکاری در همه دنیا بالا می رود و مثلا در امریکا میلیونها میلیون بیکار شده اند و در صد بیکاری دارد به سطح 20 در صد می رسد.کابوسی که در حال تحقق است.بیکاری و فقر ابزارهای بسیار قدرمتند نظم سرمایه بر علیه طبقه کارگر.

بواقع ما اول ماه مه امسال را در چنین شرایطی ملاقات می کنیم.صحنه ها صحنه های نگرانی اور است.عقب نشینی های بعدی خودش ناموازنه قدرت کنونی را بیشتر براست خواهد کشاند اگر طبقه کارگر چاره ای نیندیشد.

 

(3)مداخله گری طبقه کارگر  در دوران کورونا

 

تجارب نشان می دهد که اگر فضای مجازی برای توسعه ارتباطات و مبادله افکر اهمیت دارد اما هرگز نمی تواند جای حضور فیزیکی جنبشهای اعتراضی را بگیرد.نمی شود پشت کامپوتر نشست و مبارزه را جلو برد .کامپیوتر و فضای اینرنت کار دیگری دارد .

لذا این سوال مرکزی که چگونه طبقه کارگر حضور خود و مداخله گری خود را پیش می برد سوال اساسی کمونیزمی است که دغدغه امروز دارد.این سوال در کتابهای کلاسیکها نیست مثل بسیاری سوالات قرن ما! دست کمونیستهای معینی را می بوسد انها که کرم کتابهای نوشته شده نمانده اند!

همینکه مسئله را پیدا کنیم اغاز پیدا کردن راه حلهاست.

راه حلها گاها از تجارب محلی اغاز می شوند و گاها در بستر بررسی تاریخ مشابه می شود انها را یافت.

 

الف: واحدهای خودگردانی محلات برای مبارزه با کرونا:

در مورد کورونا طبقه کارگر در سطحی بحث خودگردانی را جلو گذاشته که ما در ایران شاهدش هستیم.نمونه شهر سنندج  واحدهای خودگردان مردم برای مبارزه با کورونا و توسعه سازماندهی حمایتی از مردم و همیاری نمونه ای از این نوع خلاقیتهاست برای پیشبرد امر مداخله گری.

وظایف این واحدها طبعا در فازهای متفاوت تغییر خواهد کرد.اگر دوره ای فقط پیشگریری بیماری یا یافتن و کمک به بیمارانست طبیعتا در فازهای بعدی ابعاد همیاریهای مادی و مقابله با فقر به وظایفش اضافه می شود.

 

ب: توسعه واحدهای خودگردان به محلهای کار در فاز بازگشت به زندگی عادی:

همانطور که گفتم قرنطینه راه حل میان مدت کورونا نمی تواند باشد.نه طبقه کارگر و نه نظامهای حاکم از قرنطینه سود نمی برند. برای هر دو سر این تضاد اجتماعی ادامه وضعیت موجود غیر ممکن می شود.

سوال اینست که طبقه کارگر و نمایندگانش چه سیاستهائی را برای برگشت به وضعیت عادی جلوی جامعه می گذارند؟

در این میان برخی متوهم هستند که فکر می کنند باید طبقه کارگر به سر کار نرود و درخواست پول کند.چیزی که در کشورهای بزرگ سرمایه داری هم حکومتها از پسش برنمی ایند در ایران که ناموازنه حکومت و مردم بسیار فرق دارد اینها ندیده می گرند و خواستی مطرح می کند غیر قابل انجام!

 

لذا سوال واقعی اینست که چه نوع سیاست عادی سازی را طبقه کارگر جلو ببرد تا بیشتر جلودار صحنه شود؟

بی شک متدهای متضادی وجود خواهد داشت.حکومتها خصوصا حکومتهای دیکتاتوری اینجا هم به خرج جان طبقه کارگر می خواهند عادیسازی شود.اما عادیسازی علمی مبتنی بر کار تخصصی و نظارت و مشارکت طبقه کارگر باید بخشی از سیاست مداخله گری باشد.

برای مداخله گری باید سازمان داشت و امر عادی سازی را توسط نهادهای خودگردان در محلات و محلهای کار سازمان داد و مطالبه مشارکت در امر مدیریت کورونا را اجتماعی کرد.

نباید گذاشت حکومتها و سرمایه داران سیاست عادی سازی خودشان را جلو ببرند که باز ضررش به طبقه کارگر خواهد رسید.

 

(4)"دوران کورونا و بعد کورونا!"

برخی فعالین کارگری مدعی شده اند که بحران کورونا موازنه را به سمت طبقه کارگر خواهد کشاند.واقعیت این نیست.در صورت ادامه وضعیت موجود دوران بعد کورونا سیاهتر از الان خواهد بود.

بردارهای قدرت در صورت عدم مداخله گری وسیع طبقه کارگر به نفع حاکمان و سرمایه داران است.

سوال مرکزی در دوران کورونا همانست که قبلا بود منتهی شکلش ظاهراش تغییر کرده!

سوال اصلی است که کی حاکم است کی قدرت دارد و چگونه طبقه کارگر که قدرت سیاسی ندارد و حاکمنیست خواهد توانست چرخه کنونی را بشکند؟

بحران کورونا تا اینجا ابزارهای مبارزاتی سنتی طبقه کارگر را گرفته لذا نمی توان با این مسیر رفتن به دوران  بهتری امیدوار بود.

 

(5) کی مدیریت بخران کورونا را در دست دارد سوال اصلی:

 

دیدگاههای مختلفی در این مورد ارائه شده.غده ای حکومتها را مدیر می دانند. عده ی می گویند "متخصصین باید مدیر و برنامه ریز باشند" من این هردو را نادرست می دانم.گرچه حکومتها و متخصصین لازمند اما عنصر اصلی این داستان مردمند و طبقه کارگر.

دیدگاه الیتیستی مدعی است که حکومت یا متخصص بیرون تقسیم بندی طبقاتی ایستاده و نوترال است.این فریبی دیرینه است.

متخصصین هم در اکثر موارد نماینده طبقات حاکمه بوده اند و از انها بیرون امده اند.لذا دستورالعملهاشان همان مسیر را دارد.

بطور نمونه سیاستهائی که الان در مورد کورونا بکار می رود با حضور متخصصین در کنار منافع طبقه حاکمه طرح می شود.

در کشورهای غربی این سیاستها در جاهای مختلف متفاوت است نه بخاطر منافع مردم بلکه بخاطر حفظ قدرت جاکم.دسترسی به تستهای کورونا شرایطی دارد بسیار متناقض و سوال برانگیز.

متخصصین و پزشکان در دوران کورونا با وجود تلفاتی که دادند نتوانستند و نخواستند در کنار طبقه کارگر بایستند و در نتیجه موضوع تصمیم گیریها بوده اند.

در میان طبقه کارگر هم کم نیستند عده ای که فکر می کنند حل بحران کورونا کار حکومت است و طبقه کارگر فقط باید طلبکار باشد.این درک انفعالی بهترین ابزار است برای پس زدن طبقه کارگر از صحنه.

 

 

 

 

 

 

 

آرشیو مقالات این نویسنده در خصوص معضل کرونا

(1)توسعه تئوریهای توطئه در مقابل واکسیناسیون بر علیه کورونا- بخش دهم معضل کورونا

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=79004

(۲)بخش هفتم مباحثی در مورد معضل کورونا: نگاهی به درمانهای تخصصی پیشنهاد شده

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=78676

(۳) (بخش ششم مباحثی در مورد پاندمی کورونا- متدهای راست و چپ در برخورد به معضل کورونا

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=78589

(۴)بخش پنجم مباحثی در مورد پاندمی کورونا -درسهائی که کورونا بما می دهد!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=78473

(۵)نگاهی به ابعاد اقتصادی پاندمی کورونا(بخش چهارم معضل همه گیری کورونا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=78388

(۶)نگاهی به معضل همه گیری کورونا (بخش سوم)تئوریهای توطئه و ابعاد روانشناسی فردی و اجتماعی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=78303

 (۷)نگاهی به معضل همه گیری کورونا (بخش دوم) سعید صالحی نیا

http://www.azadi-b.com/J/2020/03/post_58.html

(۸)نگاهی به معضل همه گیری کورونا (بخش اول) سعید صالحی نیا

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=78126

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com