اعتصاب سراسری کارگران نفت و جدال گرایشات

اعتصاب سراسری کارگران غیر رسمی نفت گسترش می یابد. از روز ۲۹ خرداد تا کنون بیش از ۴۰ مرکز نفتی  و موسسات وابسته به آن وارد اعتصاب شده اند. این کارگران مدتهاست که اولتیماتوم داده و اعلام کرده اند که اگر به خواستهایشان پاسخی داده نشود، وارد اعتصاب سراسری خواهند شد. این کارگران طی بیانیه ای با امضای “شورای هماهنگی اعتراضات” کارگران پیمانی در نفت، پالایشگاهها، پتروشیمی ها و دیگر مراکز نفتی در سی ام تیرماه از اعتصاب اخطاری یک هفته ای خود خبر داده و در همانجا حمایت خود را از فراخوان همکاران رسمی نفت برای تجمعات سراسری در نهم تیرماه اعلام کرده اند.  کارگران غیر رسمی نفت قبلا نیز در مناسبت روز جهانی کارگر و نیز  در بیستم اردیبهشت و پنجم خرداد ماه در اعلام همبستگی با مبارزات همکاران رسمی شان اولتیماتوم داده بودند که اگر به مطالبات آنها پاسخ داده نشود دست به اعتصاب سراسری خواهند زد. در اولین بند از خواستهای کارگران بر اینکه مزد هیچ کارگری نباید از ۱۲ میلیون کمتر باشد تاکید شده است و جلو آمدن بحث افزایش دستمزدها در چنین سطحی در نفت و مراکز وابسته به آن، جایگاه اجتماعی اعتصاب این کارگران است و گام مهمی در قدم به جلو برداشتن جنبش برای خواست افزایش دستمزدهاست که یک جنبش اجتماعی و فراگیر است. 

در عین حال اعتراض به قوانین برده وار ویژه اقتصادی و سلطه پیمانکاران مفتخور در این مراکز، و نیز اعتراض به پادگانی بودن محیط های کار و  فضای بشدت امنیتی محیطهای کار از سوی کارگران نفت، اعتراض به کل ساختار برده وار حاکم بر مراکز نفتی است. از نظر کارگران اینها همه ابزاری در جهت تحمیل دستمزدهای زیر خط فقر و شرایط اسفناک کاری و نا امنی  محیط کارشان است. 

بدینگونه است که ورود هزاران کارگر نفت به میدان مبارزه خون جدیدی در رگهای جنبش کارگری و مبارزات کل جامعه دمیده است.

نکته قابل توجه اینجاست که در مبارزات کارگران نفت نیز همچون اعتراضات در بخش های دیگر کارگری و در سطح جامعه رد و پای گرایشات مختلف را میشود مشاهده کرد. به موازات بیانیه شورای هماهنگی سازماندهی اعتراضات کارگران نفت و فراخوان آنها به اعتصابی یک هفت ای، ما شاهد به راه افتادن کمپینی تحت عنوان “کمپین  تخلیه سراسری بیست – ده ” و یا کمپین سال ۱۴۰۰  در میان کارگران نفت هستیم. این کمپین دو خواست افزایش دستمزد و تغییر نوبت مرخصی را بعنوان دو محور اصلی این کارزار مطرح میکند که بالاخره به نوعی دفاع از مطالبات کارگران است و مثبت است. اما اشکال کار گردانندگان این کارزار فضای تبلیغاتی آنهاست که مقابله با هر نوع تجمع کردن و یا شعار دادنی و تاکید بر تخلیه فوری مراکز کاری و رفتن به خانه ها را برجسته میکنند. که مبادا در این فاصله تجمعی صورت گیرد و به گفته خودشان اغتشاشی بشود. عذر و بهانه شان نیز امنیت است. در حالیکه همین امروز شاهد اینیم که ۷۰۰ کارگر  پالایشگاه نفت تهران فقط  بخاطر اعتصاب برای خواست افزایش حقوقها حکم اخراج گرفته اند. روشن است که راه مقابله با چنین قلدری هایی و اخراج کارگر  بخاطر اعتراضش گسترده شدن دامنه اعتراضات و حمایت وسیع اجتماعی است. اما اینان در دستورالعمل هایشان تجمع را اغتشاش و کارگر معترض را “ضد انقلاب” قلمداد میکنند. و اینجا دیگر خط قرمزهاست که نباید اجازه داد که با چنین لحن و گفتمانی با کارگران گفتگو شود. این زبان کارگری نیست بلکه با هر هدف و نیتی یبان شده باشد لحن و فرهنگ و تحکمی از نوع حکومتی هاست. برای مثال در دستورالعمل های منتشر شده گردانندگان کمپین ۱۴۰۰ الفاظی بکار برده میشود که اساسا در چهارچوب فرهنگ و گفتمان های حکومتی است. نکته من اینست که این نوع سخن گفتن فقط اشتباه لفظی نیست. بلکه افتادن در دام سیاستهایی است که با این نوع زبان بیان میشود. کسی که تجمع کارگر را اغتشاش میخواند آشکارا دارد از زبان کارفرما و سرمایه دار و حکومت سخن میگوید. و این هشدار دهنده است. در یکی از دستور العمل های منتشر شده آنها چنین آمده است:”برای گرفتن حق و حقوق خودمان بصورت قانونی و بدور از هرگونه درگیری و اغتشاش، از حقمان دفاع خواهیم کرد”. و بعد در ادامه  با لحنی آمرانه که بی شباهت به لحن حراستی های حکومتی نیست مینویسند: “بسیار با اهمیت!!! یادتان بماند اگر در حین تخلیه کردن، رعب وحشت و شعار ضد نظام دهید و اعتشاش و تجمع کنید جلوی پتروشیمی و پالایشگاه ها، کمپین ما شکست خواهد خورد و با طرح ما برخورد سخت خواهد شد. پس بدون ایستادن و تجمع کردن فقط به سمت ترمینال بروید و جلوی فاز و پتروشیمی ها اصلا تجمع نفرمایید و اجازه ندهید افراد ضد انقلاب از اعتراض قانونی و خاموش و مسالمت آمیز شما سو استفاده کنند و با آنها همراهی نکنید هرگز. این موارد دستورات حیاتی و کلیدی مدیریت کمپین  می باشد”. ضد انقلاب! اغتشاش! شعار ضد نظام! اعتراض مسالمت آمیز! آیا براستی اینها از زبان کارگر است که جاری میشود؟

دوستان عزیز! بجای اینکه نقش پلیس و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی را ایفا کنید بر  نقش خود به عنوان سازمان دهنده اعتراض کارگران تمرکز کنید. روی آن متمرکز شوید. خواستهای کارگران را فرموله کنید. مجوز سرکوب برای کارگران صادر نکنید که اگر تجمع کنید سرکوب میشوید. این فرهنگ و ادبیات کارگران نیست و بطور جدی نباید اجازه داد که کسی با چنین لحنی با کارگران سخن بگوید. این نوع گفتمان مستقل از نیت صاحبانش اساسا در خدمت نهادینه کردن خفقان و در چهارچوب خط و سیاستی است که اتفاقا سیستم اطلاعاتی حکومت تلاش دارد آنرا به جلو ببرد و باید قاطعانه در مقابلش ایستاد و آنرا عقب زد. در پشت چنین دستورالعمل هایی سیاست محدود نگاهداشتن اعتراض در چهارچوبه نظام حاکم قرار دارد. کارگر حق دارد اعتصاب کند، تجمع کند، خواستش را فریاد بزند و هیچکس اجازه ندارد مانعش شود. اینها حقوق ابتدایی کارگران و همه مردم است. کسی که اینها را تحت عنوان ضد انقلاب و معاند و خیانت و سوء استفاده و غیره مطرود اعلام میکند دارد مجوز سرکوب به حکومتیان میدهد. نمونه بارزش در اعتصابات سال گذشته کارگران نفت شاهد بودیم.  در سال گذشته همین جریانات با نامه نگاری به خامنه ای و مجلس همه تلاششان این بود که سران حکومت را خاطر جمعی دهند که جای نگرانی ای نیست و اوضاع تحت کنترل است. از جمله در بخشی از نامه هایشان چنین آمده بود: “اینجانبان مسئولان کمپین هیچگونه گرایش و سمت و سویی به شبکه‌های معاند و ضد انقلاب و خیانتکار به نظام مقدس اسلامی در خارج از کشور نداشته و نداریم و همه کارگران مظلوم و بدون حامی وفادار و دوستدار نظام اسلامی مان هستیم و صرفا بر حق مسلم خود تاکید و تمنای توجه و رسیدگی داریم و پس از قول و رسیدگی از جانب شما ولی‌های امر همه نیروها به کار خود باز خواهند گشت. ما پس ازشنیدن و دیدن مصاحبه فرماندار آبادان که برچسب‌های نابحق ارتباط با شبکه‌های معاند به ما کارگران زد، بر خود واجب دانستیم بدین وسیله وفاداری و ارادت خود را به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اعلام داریم و شبکه‌های خارجی را به شدت محکوم می‌کنیم و اعلام کنیم هیچگونه حمایت و پوشش خبری از شما نخواستیم و نمی‌خواهیم. لازم به عرض است اگر شرایط کاری ما کارگران درست بشود هیچ کارگر و ایرانی فریب و چشم دوخته به غرب و خیانتکاران به نظام نخواهد شد و هیچ خائنی نمی‌تواند از اوضاع کنونی استفاده سیاسی و موج‌سواری کند و ما همه سربازان مخلص صنعتی نظام و رهبر عالیقدرمان هستیم”. این دیگر پا گذاشتن روی خط قرمزهاست. این تلاش برای به تسلیم کشاندن کارگران است. همان برچسبهایی را که فرماندار و دیگران به کارگران زده اند شما دارید تحت عنوان خائن و موج سواری و امثال اینها به کارگر معترض میزنید و کارگران را به سیاهی لشکر حکومت تبدیل میکنید. چرا کارگر وقتی میخواهد برای افزایش دستمزد و بهبود شرایط کارش تلاش کند، باید خود را بنده و عبید حاکمین معرفی کند و به سیستم حاکم و سران و سنتهایش اعلام وفاداری و بندگی نماید؟ شما دوستان عزیز دارید کارگر حق طلب و معترض را مورد تهاجم قرا ر میدهید. آیا متوجه نیستید؟ 

این نوع عکس العمل ها در عین حال یک نوع وحشت از کارگران را بازتاب میدهد.  این جماعت در ادامه همین نوع برخوردها و عکس العمل ها بود که کارگران معترض را که مطالبه ای داشتند به نامه های ارسالی خود به خامنه ای و مقامات مختلف حکومتی حواله میدادند و این خود به اعتراض وسیعی در میان کارگران نفت دامن زد  و یک وجه این اعتراضات عدم اجرایی کردن وعده و وعید های داده شده بود.

روشن است که در چنین رویکردی تجمع کردن، بردن اعتراض به میان مردم و جلب همبستگی مردم، حضور فعال خانواده ها  جا و مکانی ندارد. چشم اینان به بالا و به مقدورات حکومتی است و از همین رو یک چالش مهم کارگران درگیر شدن با همین رویکردها و اتکاء به نیروی مبارزاتی متحد خود است.

یک نمونه خوب در دل چنین کشاکش هایی بیانیه های کارگران غیر رسمی نفت با امضای شورای سازماندهی اعتراضات کارگران بود که در آن کارگران با برشمردن فوری ترین خواستهای خود خواهان پایان دادن به کل این بساط برده وار کاری و پایان دادن به حاکمیت پیمانکاران مفتخور و قوانین ویژه اقتصادی و شرایط پادگانی محیط های نفتی شدند و با چنین خواستهایی بر مطالبه افزایش فوری دستمزدها پای فشردند. خوشبختانه دامنه این نوع اعتراضات هر روز گسترده تر میشود.

طبعا روشن است که هر عقب نشینی ای از سوی پیمانکاران وحکومت ثمره به حرکت در آمدن  قدرتمند خود کارگران  است. بنابراین نباید در هیچ کجا اجازه داد که دستاورد مبارزاتی کارگران به دستمایه ای برای بهره جویی این جناح و آن جناح حکومتی و نیروهایی که تمام تلاششان ترمز زدن به اعتصاب قدرتمند کارگران و ایجاد شکاف در صفوف مبارزاتی آنان است تبدیل شود. صنعت  نفت دیگر پادگان نیست و دوره این نوع قلدری کردن ها و نسبت دادن واژه هایی چون  اغتشاش و ضدانقلاب به کارگرانی که خواسته و مطالبه ای دارند به پایان رسیده است. این نوع برخوردها  بطور واقعی خود به عاملی در امنیتی کردن فضای اعتراض کارگران تبدیل میشود و  باید با گسترش وسیع اعتراضات، برپایی تجمعات اعتراضی و تصمیم گیری جمعی و شورایی، دخیل شدن فعال خانواده ها در اعتراضات و رساندن صدای اعتراض خود به جامعه به آن پاسخ داد. برای مثال بیانیه های اخیر کارگران غیر رسمی نفت با امضای  “شورای سازماندهی اعتراضات” پاسخی عملی به چنین جریاناتی و به میدان آمدن سازمانیافته کارگران نفت است. 

اعتصابات هزاران نفره کارگران نفت امروز در دل شرایط پر التهاب جنبش کارگری و کل جامعه یک اتفاق سیاسی مهم است. تاثیر فوری این اعتراضات تغییر توازن قوا به نفع کل طبقه کارگران و کل جامعه است. و اعتراضاتی گسترده در چنین ابعادی بدون شک بستر ساز اعتصابات سراسری در همه جامعه است. باید به استقبال آن رفت. باید وسیعا از خواستها و مبارزات کارگران نفت حمایت و پشتیبانی کرد و اجازه نداد که فرهنگ و سنت تسلیم طلبی و تفرقه افکنی و خود کنترلی بر آن غالب شود و کسانی بنام کارگر نقش پلیس جمهوری اسلامی را ایفا کنند. زنده باد کارگران رزمنده و حق طلب نفت!

شهلا دانشفر

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate