«اسلام سیاسی در هوا سقف نمی زند!»
بیاد ارژنگ رحیم زاده- ۰۵.۱۱.۲۰۰۴
ترور دولتی صهیونیستی- امپریالیستی، پان اسلامیستی، استالینیستی و….باید در پیوند با زمینه های تاریخی، طبقاتی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، حقوقی ، و…نقد شود.
آنتی سیمیتیسم و اسلاموفوبی با
آنتی صهیونیسم و آنتی فوندامنتالیسم پان اسلامیستی تفاوت ماهوی دارد.
«پان اسلامیسم» ابزار ایدیولوژیک بخشی از طبقات ارتجاعی و سرمایه داران حاکم بر کشورهایی چون ایران، مصر، افغانستان، عربستان صعودی و.. در دوران معاصر است که آشکار و پنهان عظیمترین پیوندهای مالی-نظامی-دیپلماتیک و.. با انحصارات و دولت هایشان دارند.
واژه ی
«اسلام سیاسی» که بطور عمده از جریانات حکمتیستی که از منصور حکمت به عاریت گرفته اند، و ابتدا توسط الیته ی سیاسی آمریکا در رابطه با تهاجم به world trade center بکارگرفته شد
و توسط منصور حکمت ها، ایرج مصداقی ها، مینا احدی ها، حمید تقوایی ها و…. تبلیغ شده و میشود،
به گونه ای که پایه ها و حامل طبقاتی این «اسلام سیاسی» نادیده گرفته میشود.
ولی اینکه سالها است که در چنین جوامعی این جنبش ارتجاعی قبل از قدرتگیری ج. ا. بخشی از ایدیولوژی طبقه ی حاکمه ی فئودال، بورژوازی سوداگر و در این عصر ابزار بخشی از طبقه ی سرمایه دار و زمینداران بزرگ بوده و هست! کاملآ نادیده گرفته میشود!
مگر میتوان فاشیسم را از پایه های طبقاتی اجتماعی سیاسی فرهنگی و..….آن جدا دید؟
رابطهی کادر های حزب نازی با رهبران مذهبی با نفوذ دانشگاه الزهرا، ساختن مسجد بزرگ در مونیخ توسط فاشیستهای آلمانی، جنبش اخوانالمسلمین و….رابطه ی انگلیسی هاو همچنین آمریکا ها. و انگلیسی ها القاعده – طالبان و..با چنین جنبشهای ارتجاعی، نمونه های کوچک تاریخی است!
اسلاموفوبی، که به معنای ضدیت با مسلمانان، مهاجرین و خارجیها متداول شده و بیش از پیش جولان خواهد داد، در حقیقت مکمل فرهنگ سیاسی مذهبی فلسفی آنتی سیمیتیسم شده است- نمونه اش جریان نیوفاشیستی «اکس مسلم» در المان!
مباحث اسلام سیاسی خود را
محدود به صرفاً «شکل حکومتی» و «رویه و پوسته سیاسی» چنین جریاناتی در این جوامع محدود میکند!
ما نباید از جنبش های ارتجاعی علیه این یا آن گروهبندی مالی نظامی سیاسی امپریالیستی حمایت کنیم!
توده ای های مدرن پرو اسرائیل و غرب، حزب مصنوعی کمونیسم کارگری و اقمارش که سالها است در رقابت با توده ای های پرو روس و «محور مقاومتی های حکومتی»، در دفاع آشکار و پوشیده از «آپارتاید، اشغال، کشتار، ترورهای دولتی رژیم صهیونیستی و…» برای رژیم چنج سینه چاک میکنند، ظاهرا دچار کور رنگی شده اند و دو رنگ بیشتر نمیبیند!
هر کس علیه آپارتاید، آواره کردن فلسطینی ها، سلب مالکیت ها ی میلیونها فلسطینی و جنوساید جاری توسط رژیم صهیونیستی و متحدین اش که امپریالیسم آمریکا و آلمان و.. هستند، باشد، بشیوه ی حزب توده تحت عنوان:« محور مقاومتی، چپ سنتی، و یا کربلا زده و عاشق اسلام سیاسی » تکفیر میکنند؟
همچون حزب توده که در دفاع از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی کمونیستها را : «تربچه های قرمز پوک، مارکسیستها ی آمریکایی و همصدا با رژیم “ضدانقلاب”» می نامید و تحقیر میکرد!!
آنان در اساس بحث ها و تبلیغات شان انکار میکنند که فلسطینی صاحب خانه ی خود نیست!
انگلس میگوید: « وقتی قدرت بیگانه ای ملتی را به صرفنظر از ملیت خویش وادار میکند، این هرگز به معنای انترناسیونالیسم نیست، بلکه فقط خدمت ابدیت بخشیدن به حاکمیت بیگانه است!» -انگلس «برای تامین صلح جهانی، نخست باید کلیه ی نزاعهای ملی اجتناب پذیر نابود گردد و هر خلق، مستقل و ارباب خانه ی خود باشد!»؛ «ملتها در خانه ی خود صاحب اختیار کامل اند» – انگلس – پیرامون تئوری قهر
بویژه باید توجه داشت که در مورد فلسطین سخن محدود به صرف نظر کردن به «ملیت خویش» نیست!، بلکه آواره کردن ها، کشتارها، سلب مالکیت کردن ها ، چک پوینتها، زندانی کردن ها، شکنجه ها، نابودی شهرها و امکانات زیستی حتی در اردوگاه ها، آپارتاید نهادینه شده و.. زینت این جهانی جنایات مداوم اشغالگران صهیونیست و پشتوانه امپریالیست اش هستند!
بیش از یکسال است که ما شاهد عظیمترین خشونت، کشتار، تجاوزات جنسی علیه کودکان، زنان و مردم بی دفاع در غزه و همچنین در اوکراین هستیم. با این تفاوت که ارتش اوکراین با پشتوانی عظیم ناتو در مقابل اشغال روسیه در حال جنگ است و در غزه حماس تنها از خودش و تونل هایش دفاع میکند و مردم کاملآ بی دفاع در غزه خانه و کاشانه، بیمارستان ها و خیابانهای و کوچه پسکوچه های شان ویران میشوند و کودکان، نوجوانان و زنان و …. توسط ارتش صهیونیستی با حمایت همه جانبه ی امپریالیستهای امریکایی- آلمانی- فرانسوی انگلیسی قصابی میشوند!