برگی از تاریخ … اعلام ۳ روز حکومت نظامی، در شهر قهرمان سقز

اعلام ۳ روز حکومت نظامی، در شهر قهرمان سقز.

برگی از تاریخ تقدیم به خانواده: جانباختگان در خیزش انقلابی اخیر.

برگرفته از خبرنامه کومه له.

 

به دنبال حملهٔ حماسه آفرین و دلیرانهٔ پیشمرگان کومه له بر مزدوران سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی در ۵ شهریور ۱۳۶۰، شهر سقز چهره ای دیگر بخود گرفته است.

شهری كه از روزهای اول جنبش مقاومت خلق کُرد تاکنون نمونه ای از مقاومت، استواری و مبارزه در مقابل تجاوزات وحشیانهٔ رژیم جمهوری اسلامی بوده و هم اکنون نیز همچون سنگری پایدار همراه با مردمی فداکار و رزمنده، با کین و نفرتی عظیم در برابر دشمن و پاسداران حامی سرمایه، برای بدست آوردن و گُسترش آزادی و دموکراسی انقلابی مبارزه میکنند.

بعد از تعرض کم نظیر و غافلگیرانه پیشمرگان کومه له، دشمن زبون و ناتوان كه کارائی مقابله و توانائی خویش را از کف داده بود، طبق روال همیشگی خود در مقابل مردم بی دفاع به اذیت و آزار آنها پرداخت.

مزدوران ارتش ضد خلقی و پاسداران جهل و سرمایه شهر را به محاصرهٔ نظامی در آوردند و اعلام حکومت نظامی نموده و مانع خروج مردم از خانه هایشان شدن.

کینه توزانه به دستگیری مردم پرداختند و در ظرف دو روز قریب ۵۰۰ نفر از اهالی شهر اعم از پیر، جوان و کودک را دستگیر کردند.

برای ایجاد ترس و وحشت با سلاح های سنگین و ماشینهای مملو از افراد مسلح در خیابانهای خلوت شهر به گشت می پرداختند، مغازه ها و بازار را تعطیل کرده و حتی از باز كردن نانوایی ها جلوگیری می نمودند.

سرکوبگران در جواب به مردمی که برای گرفتن نان روزانه ازدحام کرده بودند می گفتند: «بروید و از پیشمرگه هایتان بگیرید.» صحنه های اتحاد و یکپارچگی مردم شهر آنها را هرچه بیشتر درمانده، عاجز و در عین حال آشفته می کرد.

تعدادی از زنان در محلات شهر به پختن نان پرداخته و كمبود نان و مایحتاج خوراکی در بین مردم را رفع می کردند. مردم بدون اعتنا به منع عبور و مرور و در نهایت بی تفاوتی و تنفر در خیابانها به رفت و آمد می پرداختند، اما هر بار با یورش و تیراندازی هوایی دژخیمان روبرو میشدند.

مقاومت مردم در مقابل زورگویی ها و قلدریهای مزدوران چشمگیر بود. 

در یکی از محلات پاسداران جمعی از زنان را كه به اعمال ضد انقلابی مزدوران رژیم اعتراض کردند مورد توهین و ناسزا قرار داده و به سوی آنها تیراندازی کردند و سه تن از زنان مبارز را زخمی نمودند.

دشمن در عوض سه روز حکومت نظامی و بعد از آن هم بسیاری از خانه ها را تفتیش کرده و افراد خانوادهٔ پیشمرگان را دستگیر و به سپاه پاسداران می بردند و حتی اموال چند خانه را غارت کردند، بعد از چند روز شهر سیمای عادی روزهای گذشته را بخود گرفت.

در خیابانها، کوچه ها، بازار و اماکن عمومی صحبت از «پیشمرگه» و «کومه له» است.

مردم با شور و شوق صحنه های نبرد را توصیف کرده و از آن با آب و تاب سخن میگویند. مادران و پدران هنگام بازگو کردن این جریان از خوشحالی اشک شوق میریزند، مردم از «پیشمرگان کومه له» به عنوان نمونه و سنبلی از فداکاری و شجاعت و جسارت انقلابی نام می برند.

پای صحبت چند نفر از زندانیان آزاد شده می نشینیم. یکی از آنها جنین می گوید: «کاش مرا در زندان اعدام می کردند اما آن سه نفر پیشمرگ کومه له شهید نمی شدند».

دیگری میگوید: «پاسداران مزدور به خیال خود با زندانی کردن و ایجاد وحشت می توانند ما را از نیروهای پشتیبانمان جدا كنند. ولی خیال باطلی است!»

مورد دیگری كه صحنهٔ مرگ«شهید محمد فرج زاد»را که خود از نزدیک مشاهده کرده بود میگفت:

«شهامت این فرزند مبارز آتشی در دلم برافروخته كه مگر با شهادت خودم خاموش گردد.»

دیگری میگفت: «پیشمرگ کومه له مثل صاعقه است ناگهان ظاهر می شود و بر دشمن می تازد.»

گفته های فوق مبین شور و احساسات فراوان و ایمان و اعتقاد بی دریغ مردم نسبت به جنبش مقاومت خلق کُرد و کومه له و پیشمرگان انقلابی است.

دشمن آشکارا به این وضع اعتراف میکند. فرمانده سپاه پاسداران در اجتماع زندانیان میگوید: «چرا صریحا پشتیبانی خویش را از پیشمرگان اعلام نمیکنید؟

ما در ظرف این مدت بی تفاوتی و انزجار بی حد شما را نسبت به خود به وضوح دریافته ایم، چرا با صراحت به کومه له ای بودن خود اقرار نمیکنید.»؟      

          

        

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate