“باید خود را برای لحظه فرو پاشی آماده کنیم”!

نزدیک به یک ماه به سالگرد خیزش انقلابی “زن زندگی آزادی” مانده است. حاکمان در قدرت، اصلاح طلبان حکومتی و اقتصاد دانان نزدیک به حکومت همگی به وحشت افتاده و اخطار به طوفانی میدهند که هر لحظه ممکن است از راه برسد و “کاسه و کوزه همه را جمع” کند. این تنها نصیری دبیر پیشین کیهان نیست که اخطار میدهد که “باید خود را برای لحظه فروپاشی آماده کنیم و برای آن برنامه داشته باشیم”. خاتمی رییس جمهوری که سابقه حمله به دانشگاه در سال ۷۸  و کشتار کارگران معدن در سال ۸۲ را در پرونده دوران ریاست جهموری خود دارد حالا از خطر “اتخاذ روش های براندازانه و خود براندازانه و رفتارهای مخرب” هشدار میدهد. عبدالکریم سروش، از اعضای شورای “انقلاب فرهنگی” در سال ۶۰ نامه چاپلوسانه به رهبری مینویسد که ” تا سيلیِ روزگار در نرسيده حلوای نقد رايگان را نوش جان کنيد”. باید به این لیستْ هشدارهای اقتصاد دانانی مثل آقای حسین راغفر را نیز اضافه کرد که اخطار میدهند که “اقتصاد ایران دیر یا زود فرو می‌پاشد”. البته همه ی این اخطارها و نصیحت ها برای حفظ نظامی است که همگی خواهان بقای آن هستند. 

علیرغم این هشدارها و نصیحتها ، با نزدیک شدن به سالگرد قتل زنده یاد مهسا ژینا امینی حاکمان در قدرت همچنان بروال همیشگی، حتی در ابعادی بیشتر، خود را برای موج جدیدی که هر آن ممکن است از راه برسد آماده میکنند. مردم در شرایطی به سراغ این روز تاریخی میروند که وضعیت معیشتی آنها هرروز خرابتر میشود. قیمت نان در چندین استان کشور بین ۳۵ تا ۴۰درصد افزایش داشته و قرار است که افزایش نرخ نان در پایان مرداد “حتما اعمال” شود. قالیباف، رییس مجلس اسلامی، از لزوم “تصمیمات شجاعانه، سخت و تلخ” خبر میدهد. بر طبق آمار یکی از اقتصاد دانان، از سال ۱۳۷۲ تا ۱۴۰۰، قیمت مسکن در تهران ۵۸۰ برابر شده است. اما در همین دوره افزایش تورم بیش از ۲۴۰ برابر بوده و در واقع بیش از دو برابر در مسکن افزایش تورم داشته ایم. این در حالی است که دستمزد کارگران، البته تنها کارگران تحت پوشش قانون کار، تنها ۲۰ درصد افزایش یافته است. اما “راه حل” حکومت به این اوضاع و احوال چیست؟! تصویب قوانین و لوایحی که حتی با  قانون اساسی و قانون کار خود حکومت مغایرت دارد و باعث مخالفت بسیاری از درون حکومت و نزدیک به حکومت شده است. لوایح مولد سازی، برنامه هفتم توسعه، عفاف و حجاب، تنها نمونه هایی از این روش قلدرمنشانه حاکمان برای “اداره” کشور است. در چنین اوضاع و احوالی جهنمی که حکومت برای مردم بوجود آورده و طبعیتا هرچه بیشتر در میان مردم منفورتر و هرچه بیشتر پایگاه خود را درمیان حتی نزدیکان به حکومت از دست داده است، چاره ای بجز رو آوری هرچه بیشتر به رانت خواری و رشوه دادن به آنهاییکه هنوز دور و برش مانده اند برایش نمانده است. در این میان اما سزای هرآنکس که به این شیوه “حکومت داری” مخالفت کند و بگفته خامنه ای جلاد  نگذارد که “مسئولین کارشان را بکنند” زندان و شکنجه و اعدام است! 

تا آنجاییکه به جنبش زن زندگی آزادی برمیگردد، اگرچه این جنبش فعلا در شکل تظاهرات خیابانی ابراز وجود نمیکند ولی چه کسی است که میتواند این همه جنب و جوش در جامعه را نا دیده بگیرد. زنان و دختران شجاعی که همه روزه  ماموران انتظامی و گشت ارشاد را به مصاف میطلبند و آنها را فراری میدهند؛ روزنامه نگاران شجاعی که در بیدادگاه های اسلامی به عملکرد خود بعنوان روزنامه نگار”افتخار” میکنند؛ زندانیان سیاسی که با انتشار بیانیه ها و سخنان خود از درون سیاه چالهای رژیم، بر علیه بیدادگری که در حق آنها میشود افشا گری میکنند؛ مادرانی که از هر فرصتی استفاده کرده و حکومت و عاملین کشتار فرزندان خود را بمحاکمه میکشانند؛ دختران و پسران جوانی که علیرغم از دست دادن بینایی یک چشم خود، همچنان مقاوم و استوار به همرزمان خود روحیه و از ادامه راه خود سخن میگویند. کوتاه سخن، هر بار که مبارزی بزمین میافتد مبارزی دیگر پرچم آنرا بدست میگیرد. براستی که این قهرمانان بیشمارند!  بهمه اینها باید جنبش کارگری و بخصوص تجماعات اعتراضی بازنشستگان را نیز باید اضافه کنیم. تجماعاتی که هر بار پرشورتر و با جمعیت بیشتری در اقصا نقاط کشور به خیابان میآیند تا به “رییسی دروغگو” بفهمانند که “تا حق خود نگیریم از پا نمینشینیم”.

خیزش انقلابی “زن زندگی آزادی” اگرچه در شکل مخالفت با حجاب اجباری بروز نمود ولی در بستر اوضاع و احوالی اقتصادی-سیاسی و اجتماعی عروج کرد که هرگونه سازش و مصالحه ای بین قریب به اتفاق مردم و حکومتیان سالها بود که به بن بست رسیده بود. خیزشی بود که بردوش خیزش های قبل بخصوص بردوش خیزش های سالهای ۹۶ و ۹۸ سوار شده بود. بهمین خاطر خیزشی بود عمیقتر، گستره ترو رادیکالتر. خیزشی که کارگران و دیگر اقشار مزد بگیر و زحمتکش وسیعا در آن شرکت کردند، جان فشانی کردند و نهایتا بزندان افتادند و عده ای ازآنها محکوم به اعدام و یا اعدام شدند. گفته میشود که خیزش های انقلابی از یکدیگر میآموزند؛ هر بار که بزمین میخورند از زمین نیرو میگیرند و محکم تر و استوارتر بمیدان میآیند. خیزش انقلابی “زن زندگی آزادی” چنین بود و خیزش های آینده  در ایران نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود. 

صرفنظر از اینکه خیزشی دیگر در چه زمانی عروج کند، خیزش آینده میتواند و باید به یک رویایی تمام عیار بین جنبش های اجتماعی نظیر جنبش زنان، فرهنگیان و در راس آنها جنبش کارگری با حکومت قلدور و جنایتکار اسلامی تبدیل شود. این جنبش باید جنبشی علیه زن ستیزی، فقر و بیکاری و بالاخره بر علیه هرگونه ستم جنسی و جنسیتی و بر علیه هرگونه تبعیضات نژادی و ملیتی و هرگونه استثمار انسان از انسان باشد. جنبشی که دو نیروی اصلی آن یعنی اعتصابات سراسری در مراکز تولیدی و خدماتی بزرگ و تظاهرات میلیونی خیابانی در همدیگر تندیده شده و به یاری همدیگر میآیند. این امر خطیر، اما، بردوش همه پیشروان جنبش های اجتماعی است تا دست در دست همدیگر خود را برای آن روزهای شکوهند آماده کنند. باید بر ویرانه های این سیستم بغایت ارتجاعی، جنایتکار و استثمارگرانه سیستمی بر مبنای آزادی و برابری و رفاه همگانی بنیان گذاری کرد!

یازدهم اوت سال ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate