اسلام، دشمن شوق و شادی

هر مسلمانی در بن ِوجود و قاموس ِشناخته شده ی اسلام برابر خدا و نماینده زمینی او که آخوند باشد هیج ِهیچ بوده و جز بنده ای فرمانبردار برایشان بیش نیست، حالا هرکه می خواهدباشد باشد، او همیشه ی خدا نیاز به راهنمائی، مدیریت و راهبرد الهی ـ آخوندی دارد. همین! چرا؟ چون: هستی جویایش نه در پویائی پیوسته و پیاپی، بل در دام چرخش های خردکش و بی بر و بار تکراری دینی و بهره کشی های سرمایه سالاری همچنان گرفتارمانده و چشم انداز ِجانش در گود چربش های دایره ای، وامانده و بی پایان سرگردان شده، و سرکردگی های دینی که دیری ست بر جهان تنگ و تار مومنان جهان حاکم می باشد، وی و هموندان فراملی فراباوری او را در سرخوردگی های فراانسانی و دینی زندانی کرده و در چهارچوبه های تنگ و تاریک باورهای پوچ عقیدتی و انسان ستیز فناتیسم اسلام، بسان دیگر ادیان ابراهیمی دچار تنگدستی و فقر و نادانائی ها له و لورده ساخته است. درین گود تاکنونی شکست های رنجبران، سرمایه داران و دینمداران در سراسر جهان به هم پیوندخورده و به ریش کارگران و کارورزان می خندند و آنها را بسان آب خوردن چپاول می کنند.

 مگرنه، نگاه ِناگزیر و شکننده ی هر مسلمان و افکار وجودی او همیشه و ناخودآگاه تسلسلی و تکراری بوده و بی فایده در جازده و مانده است؟! و تازه مگر نه این بدبیاری های بدخیم و ویرانگر مبتنی بر دستورهای اسلام قرون وسطی ای الهی نگاشته نشده و وابسته نیست!؟ مگرنه هر مسلمان و مومنی درین دین توسط دکانداران پرسودبر آخوندیسم، پیوسته و بی هیچ دستآورد تاریخی و عینی، باورمدارترشده و دردا و شگفتا که بیش از پیش مشتری اینگونه دغلکاری ها و خرافه خریدی ها در بازار بی رقیب تهدیدها، سرزنش ها، دروغ ها، وعده های بی پایه و… ملایان پاکباخته تر شده اند؟! و از دیگرسو توسط همین دین و ادیان دیگر میلیاردها انسان مومن آماده ی پذیرش سرسپردگی ها، ناتوانائی ها، خودملامتگری ها، خودزنی ها، گریه ها و زاری ها و عزاداری های فردی و اجتماعی اینجا و آنجا در مسجدها و اماکن دینی و… برای بزرگداشت پیشینیان دینی خود برابر خدا و ملا مطیع تر نمی باشند؟! پس چرا مسلمان امروز و در همین دوران ولایت الهی نان خشک خالی و کافی هم ندارد؟ چه رسد به اجازه جشن گرفتن نوروز و پایکوبی چهارشنبه سوری!

پرسیدنی! خودکامگی مذهبی ـ ولائی امروز چه سودی برای بندگان زمینگیرشده اش داشته؟ جز اینکه میلیون ها از آنهای ای بسا بشدن باورمند هم، بیش از گذشته ها تنگدست اند و بی گمان بیش از گذشته دچار افسانه ها، روایت ها و داستان های زهنی و ملاپرداز زمینگیرترشده و هیچ چیز قابل بررسی و دسترسی نو ندارد و بدست نیآورده اند! آیا جز این است؟ پس تاکی گول خوردن و فراموش کردن این فریب های الهی ـ ملائی!؟ همچنانکه زندگی و هستی بریانشده ی همدردان تاریخی ما همیشه در گذشته ها چنین بوده، و امروزه نیز مانده، و خود هم دیده و می بینیم که ولایت و باندها و مافیاهای او امروز چگونه از کوخ به کاخ برگزینی مطلق رسیده اند.

 این بدفرجامی ها و پاکباختگی ها در میانه ای ست که همزمان باورمندان ادیان و بویژه اسلام و بدتر از همه شیعیان همچنان در کنام واماندگی ها و فرسودگی های دگرگون ناپذیر الهی از پیشینیان ناشناس خویش گرفتارتر و سرکوبشده ترمی باشند. در قوانین اسلام و به اصطلاح” الهی ” و معنوی و فراانسانی آن، آنهم بر پایه تجربی های خونین و سیاه تاریخی و بی هرگونه گزافه گوئی می توان روشن و سرراست گفت: ما از اسلام و مذاهب اش و بویژه شیعی جز قهر با دیگران، سرکوب مخالفان، ستم بر رنجبران، بهره کشی از کارورزان، دشمنی با هرگونه شادی، شادمانی و شوق پروری و پایکوبی ها، جنگ با اندیشه ورزان و سرکوب، زندان و کشتار روشنفکران و روشنگران و … ندیده و از همینرو می توان آشکارا گفت، جوهر اسلام جز ضدبشری نبوده، نیست و نخواهدبود.

زیرا فرمامین ازلی، تکراری و ابدی ادیان و بدتر از همه همین اسلام در تناسخ، تناقض و تضاد با زندگی انسان، اراده ی آزاد او، خردپویا و جستجوگر و ناگوارتر از همه دشمن سازش ناپذیر خودباوری ( انسان ِ در حال بودن و شدن ) بوده و هست. چراکه: اسلام همچنان در دوران ۱۴ قرنی پیشین خویش بی هوده و سرخورده و مزاحم زندگی دلخواه مردمی درجامی زند و به نام خدا هرکه را که مخالف اش باشد سرزنش و سرکوب می کند و به بیاری همین پشتوانه دروغین خدائی اش متکی مانده، و به پوچی توان و سرشت انسان در حال فرمانفرمائی زمینی می باشد. آیا انسان دارا و آموزشورز و فرهیخته می تواند ناتوان باشد و بماند؟ نه هرگز! ساختار چنددست سرمایه و یار دیرینه ی او ادیان در ناتوانی همسویند و باید بساط بهره کشی انها را فروریخت و نابودکرد. از اینرو باید گفت که این ” دین ِسرکوب و سرزنش انسان ” هر نامی داشته باشد برای نوع انسان کار مردود، مطرود و روزگاری نچندان دور از ژرفای زندگی انسان های جستجوگر بدورریخته خواهدشد. همانگونه که امروز زنان و دختران و جوانان و مردان خردمند و نیروهای آگاه و اندیشمند ما یکبار برای همیشه در برابر آن ایستاده و سر سازشی با خودکامگی ولائی و اسلام واپسگرائی و بیدادگری آن ندارند.

دکان اسلام نادانپرور و ناتوانگرا اینک ۱۴ قرنی شده و واماندگی مومنان در ایران، منطقه و جهان بر کسی پوشیده نیست، و سرکردگی مذهبی خودکامگان قهری آن در ایران آخوندزده همینک ۴۵ ساله می باشد. این دین و مذهب برای شهروندان ما در ایران چه سودی داشته؟ جز فساد، ریا، دروغ، باندبازی، مافیای سیستماتیک، سرکوب، زندان، اعدامف کشتار، نسل کشی ها و جنگ های بی پایان و… این مذهب و دین اش نه تنها دشمن پرور که خود مسلمانان را هم با بی پروائی مطلق و بی پروا چه چپاول ها نکرده و با جنگ هایش زندگی و هستی ما را چه بخاک سیاه عا و خون های جاری نکشانده و ننشانده است!؟

چندش برانگیزتر از همه سرکوب خواسته های تاریخی و فرهنگی و مهرورزانه مردمی ست که این رژیم و خودکامگی دینی آن، ای بسا اجازه برپائی +چهارشنبه سوری، چشن نوروز و سیزده بدر را هم به مردم نمی دهد و برپائی آنها را به بهانه های بسیار نمی پذیرد. چراکه رژیم در روزهای گذشته بسیارانی را بخاطر رقص سرکوب و بازداشت کرده و سازمانگران فردی و اجتماعی برگزارکننده ها را با سرزنش و تهدید و … ناگزیر به  خموشی و چشمپوشی از شکوه و شوق و شیدائی انسانی ها کرده و می کنند. چرا؟ چون روز مرگ امام شان است! براستی شرم برین گریه بانان و نوحه سرایان و مرگکاران و تمامیتگرایان پلشت و پلید آخوندی ـ ولائی! و درودهای گرم و آتشین بر شادی ها و شادمانی ها و پایکوبی های مردمی در کنام همین ترس ها و لرزهای آخوندی ـ الهی.

پرسش! تاکی رژیم می تواند پیوندی ریاکارانه و دینی در برابر خواسته های طبیعی و ساده مردمی بیابد، و در برابر آنها با قهر و ستم بایستد و حق زندگی با نشاط را از آنها چنین که درین ۴۵ سال بوده بگیرد و ترفندهای ایديولوژیک خویش که تنها بر پایه رسیدن به زر، زور و اشرافیت آخوندی ست بر جان و مال و آینده ی آنها تحمیل کند؟ این سیاست خطرناک و نابخردانه زاییده اسلام و واماندگی اوست. باید دین دولتی و ساختار بهره کشی و نادان پروری او را سرنگون کرد.

بهنام چنگائی یازدهم فروردین ۱۴۰۳

+مقام‌های شماری از استان‌های مقصد گردشگری از جمله اصفهان، مازندران و تهران اعلام کرده‌اند که بسیاری از اماکن تاریخی، گردشگری و طبیعی از جمله برج میلاد و اماکن تفریحی اصفهان سیزدهم فروردین، «سیزده به در»، به دلیل سالروز مرگ امام اول شیعیان به روی شهروندان بسته و تعطیل خواهند بود.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate