فردای ما، برابر اسلام، ولایت و دولت دینی

این اسلام زن ستیز واپسمانده، این ولایت همه سر حریف خودرأی با این ساختار سیستماتیک قهر ضدبشری اش توانسته با جنایت ها، فسادها و ویرانگری های بی مانندش کشور ایران و زندگی ایرانی را بخاک و خون و تباهی بنشاند و چه هولناک نشانده است. تک تک ما فراریان، بیدادزدگان و همگی فریبخوردگان مسلمان می دانیم که این دین دولتی برای بقای خود و سروران اشرافیش چه بی رحم، بی شرم و بی پرواست و هر نیرنگ، پستی و دروغ باورناکردنی ایکه خواسته آنرا، بنام خدا و در لابلای عباها و عمامه ها و ریاپردازی ها پوشانده، و در کنار آنها همیشه، تیغ تیز و کور قضای اسلامی اش را برعلیه مخالفانش که آنانرا کافر و دشمنان خدا می نامیده است، بُراتر ساخته و بی کم و کاست در سراسر کشور برای ترورها، کشتارها، اعدام ها و نسل کشی ها و جنگ هایش بکاربسته تامگر کشتی درب و داغان الهی ولائی اش را همچنان در دریای خون ایرانی به پیش برد و شگفتا برده است.

ما اسیران، داغداران و قربانیان بی شمار این دکانداران دینی و سرکوبشده و چپاولزده ی این بساط پلشت و پلید  شیعی ولائی دیر یا زود ناگزیریم و می بایست، بجای خواری، عزاداری و خون گریستن برین زنجیره های کشتارها، اعدام ها، بردگی ها و امت پروری های ۱۴۰۰ ساله پایان دهیم. کلاشان انگلی ایکه پیوسته فریب توده ای خود را بنام اسلام و بسادگی آب خوردن در ژرفای ناخودآگاه ما رانده و ریشه خودکم بینی را در ضمیرمان کاشته اند؛ ما باید بدانیم که دیگر نباید در پی این اسلام باشیم، و شایسته نیز نیست که بیش ازین فریب اش را خورد که قرن ها خورده ایم!. بل می باید ما ترفندها و دسیسه های گردانندگانش را بهتر و ریشه ای تر بشناسیم و هرکدام آموخته های خویش را متعهدانه به دیگر همدردانمان بشناسانیم و از خود نیز بپرسیم! این اسلام ۱۴ قرنی ستیزه جو، دشمنی افکن و فسادپرور که از درون بیماری زا، و از بیرون جز مرگبار و مهلک نبوده است، برای ما که هیچ، برای خود جهانیان مسلمان چه سودی داشته است؟ مگر نه بیشترین کشورهای مسلمان دچار فقر و تنگدستی ها، زیر بار زور و ستم ها و از همه دردآورتر گرفتار واماندگی های فراوان خودناباوری و گرفتار سرزنش ناتوانی خویشند؟!

برای هر انسان آگاه و نوعدوست ایرانی آشکار و سرراست می باشد، که اسلام از گذشته تاکنون برای نوع بشر و برای سنی ها هم که نه، بل تنها برای خود مسلمانان شیعی بیدادرس چه فایده ای داشته، جز جنگ و مرگ و گرسنگی و نادانی چه ارمغانی برایشان ببارآورده است؟! اسلام تاکنونی در هیچ راستائی بهینه پردازی بسود خرد فردی و اجتماعی نبوده، و در سمت و سوی بهبود روش های کهنه و به شیوه های نوی زندگی هرگز ابتکاری نداشته و هستی ما را در دور و تسلسل های بی هوده به هدرداده و بازتابی اندک و مفید نه که نداشته! بل در هیچکجا زمین و زمان به نفع دگرگونی های ناچیز ولی مفید و انسانمدار درنیآمده است. اگر این دین چنین بی هوده و اینگونه ویرانگراست که بوده است! پس چرا باید این دین یا سم مرگبار بدین سان آمیخته به جان، روان، فکر، وجود و روزمرگی زندگی ما باشد؟ آری باید از خود بپرسیم که اسلام به چکار ما مردم زمینگیر، نیروهای گرسنه ی کارمزد و خود توده های مذهبی فریبخورده درآمده است؟ پاسخ: هیچکجا! ما تنها، با دانش و دانستن نادانائی های مان و در پی پی بردن به چرائی بی هودگی این دین ویرانگراست که برای زندگی خود ناچار به چاره جوئی نو شده، و انگیزه مند دلگرم به جستجوهای سازنده ای خواهیم بود؛ جستاری که مدار گردش آن اراده و اداره خود اجتماعی و خرد انسانی باشد. پرسیدنی ست! پس چرا ما باید به جای دین به خویشتن خویش هموند باورداشته باشیم؟! چون این ما و باورمان هست که به دین موجودیت و به هستی بقا می بخشد، بدون باور ما، دین هم وجود عینی ندارد و دچار فنا و نیستی خواهدشد.

ما به دینی امیدبسته و به دینمدارانی کلاش باوربرده ایم که آنها دستکم درین ۴۴ سال طعم و زهر همه ی زورها و ستم ها و حق خوری های غیرممکن درین جهان ستمکار، چنددست و ضعیف کش را یکجا به زیر داندان های ما کشانده، خورانده و با همه وجود ناگوارائی ها و ناملایمت های زنگی مرگبار را با زن و بچه های خویش روزانه چشیده ایم. تازه فراموش نشود که بقای همین اسلام و پشتوانه همین ولایت و پابرجائی نظام آن محصول تلاش و بردباری های ماست که می بینیم نیروی سرکوبگری آن یکدست بر علیه ما و کشورمان می باشد. درین بازار مکاره مفتخوران و انگلان ولائی نه خدائی هست که خامنه ای و مافیاهای هزارتویش را یاری دهد و نه بی داشتن و فروش نفت این رژیم می توانست اینگونه به خودکامگی ها و بلندپروزای هایش ادامه دهد. پس دلیل خامی و فریبخوردگی ما چیست و چگونگی سرکردگی های رژیم آدمخوار در کجاست؟ پاسخ روشن است: باور به دین، ملاها را سروران ما و کاخ نشینان امروز ساخت. تاریخ سیاه و خونین ۱۴ قرنی کافی نبود! و نادانی ما زمینه ساز این ۴۴ سال خودکامگی مطلق دینی ـ ولائی شد که اینک رژیم همچون زنجیر اژدها گونه استبداد خود را بر پیکرهای تکیده و زخمی ما پیچانده و دارد، و ما هر دم تاوان آن سرسپردگی ناآگانه را می پردازیم.

بی دلیل هم نیست که علی خامنه‌ای در سالمرگ روح‌الله خمینی بنیانگذار دین دولتی مردم معترض در جریان خیزش انقلابی مهسا را اراذل و اوباش خواند و از تبهکاری و جنایتکاری های ۳۴ ساله خود در همه ی زمینه ‌ها دفاع کرد. او با گرامیداشت از دستگاه کشتار و سرکوب حکومتی، از نقش سپاه و بسیج و لباس شخصی ها در دانشگاه ها و خیابان ها در سرکوب  معترضان قدردانی کرد. و دادستان کل کشور محمدجعفر منتظری، جمهوری اسلامی را “لطف الهی” دانست و گفت: در کشوری زندگی می‌کنیم که سایه نعمت و رحمت حکومت اسلامی بر سرمان است.  و کیهان در واکنش به سخنان محمد خاتمی مبنی بر به زور تحمیل نکردن حجاب او را یک “روحانی بی‌سواد و مغرض” و سخنانش را “عوام فریبانه” خواند. کیهان نوشت: بر اساس مغالطه خاتمی، باید همه احکام الزام ‌آور اسلام و قرآن در حوزه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تعطیل شود. حسین شریعتمداری کیهان به کسی می گوید ” مغرض و بی سواد” که او ۸ سال ما مردم ساده دل را با گفتمان تمدن ها مچل دولت دینی خود کرده بود.

از ریز تا درشت این انگل ها می سرایند که: خداوند به وسیله امام این حکومت اسلامی را در ایران بنا نهاده و اکنون سکان هدایت آن در اختیار نایب برحق ولی‌عصر است. در حالیکه این رژیم کار دین و خدا نیست، بل دین تنها یک صنعت و دستآورد مردم باورمند آن است که دکانداران آن که ملاها و مکلاها باشند سودش را میلیاردی می برند. این دین مال ما مردم نیست. در تملک خامنه ای ها و باندهای اوست که آنها حاکمیت مطلق بر سیاست و اقتصاد دارند و هرکس تن به این سرکردگی ندهد باید خفه و یا کشته شود.

ولایت و مذهب اش دکانی ست که علاوه بر تصرف چاه ها و فروش نفت و … میلیاردها دلار پول با کلاهبردارى از جیب مردم بیرون می‌کشد و همه را هزینه جار و جنجال های برتریجویانه ی مذهب خود در منطقه و جهان می کند. این رژیم با دستگاه های سیتماتیک گمراه کننده به پخش اخبار و رویدادهای دروغین برای فریب مردم دامن می زند تا ترس از خدا را بیشتر در اعتراض ها جابیندازد. از همینرو دروغ تحویل مردم می‌دهد.

بقول ژان پل سارتر: نهاد مذهبى، چه مسیحیت باشد، چه اسلام چه یهودیت، قبل از اینکه مجموعه اى از باورهاى اجتماعى باشد، یک ساختمان و عمارت بزرگ اجتماعى است که روى پاى خودش ایستاده، مالیات می گیرد، پول می گیرد و خرج بقا و حاکمیت خودش می کند . دین شراب ناب نیست، آتانول است که مستی میدهد، اما به قیمت کوری!

و جالب است بدانیم: دختر “قاسم سلیمانی” در شهرستان پلدشت آذربایجان غربی اراضی‌ای به مساحت ۵۰۰۰ هکتار خریداری کرده است. پنج هزار هکتار مساوی است با ۵۰ کیلومتر مربع، این اراضی واقع در دشت زنگنه، شیبلو و … هستند. طبق گفته منابع موثق خبری در اداره اطلاعات استان، زینب در این اراضی خریداری شده، به کشت گسترده درختان خارجی گردو و بادام مشغول است؛ و حتی در بسیاری از مناطق خریداری شده استارت کار از ماه ها قبل شروع شده است! هزینه خرید ۵ هزار هکتار زمین با قیمت متری ۲۰۰ هزار تومان می‌شود ۱۰ هزار میلیارد تومان. پرسش اساسی این است که زینب سلیمانی ۱۰ هزار میلیارد تومان را از کجا آورده است؟ از طریق کدام منبع مالی ۱۰هزار میلیارد تومان پول خرید زمین تهیه شده است؟ کدام وام‌ها؟ کدام رانت‌ها؟ چرا برای صاحبان بومی این زمین‌ها چنین تهسیلاتی داده نشده است؟ حال بماند که حداقل همین مقدار سرمایه هم برای کشت و آبیاری و کارگر و… این زمین‌ها نیاز است! بی گمان این دختر پول جنایت‌های پدرش را می گیرد.

و این در شرایطی ست که سعیدی، نماینده مجلس در اعتراض خود چنین می گوید: ۴ شهرستان قصرقند، کنارک، دشتیاری و زرآباد حتی یک تخت بیمارستانی هم ندارند، آن وقت رئیسی در اندونزی قول ساخت ۱۲ بیمارستان را می‌دهد. و چندش برانگیزتر از همه اینکه ارزش یک ریال عمان به ریال ایران است که: هر ریال عمان، ۸ خرداد ۱۴۰۲، یک میلیون و سیصد و چهل و نه هزار و هشتصد ریال معامله شد؛ روشن تر بگویم: ۱ ریال عمان مساوی است با ۱۳۴ هزار تومان.

برای ما نیروهای کارمرد یک راه بیشتر نمانده اعتراض، اعتصاب و مبارزه ی پیگیر تا سرنگونی کلیت این رزیم ضدبشری.

بهنام چنگائی ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate