خدا و ادیان زن ستیزاش

ملا جماعت بی هیچگونه تلاشی در تولید نیازمندی های اجتماعی و یا یاریرسانی ها، او همیشه ی خدا انگل وار، مفتخور و شکم پُر زیسته است. وی تنها با دکان خدا پیوسته توانسته آسان ترین و پرسودترین درآمدها و ناگزیر آن قدرت سیاسی را در طول تاریخ پیدائی اسلام اش داشته باشد و داشته است. همچنانکه سران دیگر ادیان و مذاهب مسیحی و یهودی و …نیز با همین ترفندها و با همینگونه تبلیغ ریاکارانه ی فرمان خدا و ترویج دکان دین بیشترین مشترهای آسیب پذیر را در طول تاریخ مرید و برده خویش کرده و توانسته قربانیانش را به بهترین شکل آسان، ممکن و بی هزینه بهره کشی کنند و کرده اند.

برای آخوند جماعت بی بندوبار، هرزه و نیرنگباز پس از دکان چهاربر خدا مناسب ترین ابزار برای جلب ناخودآگاه مریدها و مشتری های بیشتر، و بهمین روال کسب سود و انباشت سرمایه های کلان و قدرت سیاسی بیکران وجود زن در احکام اسلامی و جایگاه ایدئولوژیک او در قاموس زن ستیز دینی و مردسالار دارای برجستگی هولناکی است. از همان آغاز، زن درین دین و برای راهبران و مردانش جز هدیه ای ناچیز الهی نبوده و نیست که برای رضای مردان و مریدان ” جنس زن” زاده شده و کارآمد دیگری درین بساط زنبارگی ندارد.

بدنیست به رسول این دین که در عمل و نظر مدعی و راهبر سازش ناپذیر آغازین و پایانی ارزشهای والای الهی ست بنگریم، و همچنین به هوسرانی های بی بندوبار و بی شمار او که جز هرزگی و زنبارگی و خیانت به کانون خانوادگی نیست، قدری بیشتر و منتقدانه تر نگاهی بی طرفانه به اسلام مردسالار بیفکنیم. ما دیر یا زود می بایست قوانین اسلام را درست بررسی کرده و تضادها و تناقض های آنرا سرراست تر در دیدگاه اجتماعی روشنگری کنیم تا همگان ببینند و ببینیم و سپس نیز بدانیم که ما از این پیامبر خدا تاکنون و در عمل، و در مسیر زن ستیزی هایش چه سرزنش ها و سرکوب های الهی رسولی ندیده ایم! و در برابر اینهمه ستم و نابرابری چه می توان آموخت و جایگزین ساخت؟ ما از اسلام و محمد هیچ نمی بینیم و نمی آموزیم مگر صِرف دنیاپرستی و زنبارگی و کشت و کشتارها و… که وی جسورانه و بی پروا همه جا و در درازای زندگی اش پیوسته داشته است.

ما می دانیم که این محمد ولی الله، کسی که جانشین خداست ۱۲ زن همزمان که اغلب خردسال بوده اند داشته، و اوی منادی راه خدا، همچنان چه صیغه های بی شمار و چه تجاوزهای باورنکردنی به زنان اسیر دشمن نکرده که در پس جنگ ها آواره و گرفتارمی شده اند نکرده است؟! پرسیدنی ست! جایگاه محمد و پیام راهبری خدائیش برای مردم درین میانه های پرآشوب کجاست؟ جز در پی زنبارگی و جنگ و دشمنی افکنی و…!؟ زیراکه: کنش و این روش پیگیر و ضداخلاقی او، جز فرمان خدا نیست که گفته است: زنان دشمن بر مردان مسلمان حلال است! و ازینرو نیز محمد به جای اینکه هوشیار باشد و تن به مسئولیت الهی ـ نوع انسانی رسالت خود دهد که برازنده ی دعاوی اوست. وی در چنان شرایط جنگزدگی و ویلانی مردم که یاری دادن به آنها لازم حیاتی افتاده، و زنان و کودکان شکست خوردگان نیاز به یاری و همراهی بی دریغ الهی ـ رسولی داشته اند، و او پیغمبر آگاهانه و زیرکانه می توانست فرصت را غنیمت شمرده و به یاری اسیران بشتابد و برای هدایت و دلبند کردن آنها به اسلام که بهترین مقطع میانجیگری ها بوده است؛ او می بایست فهیمانه و دلجویانه عمل کند، که هرگز نکرده است و شگفتا که او و یارانش درین میانه حرص و ولع کور و کر جنسی بیمارمانده، و تنها استعداد زنباره بودن را داشته اند که مشهور تاریخ است. آیا جز این بوده است!؟

ما نسل امروز بعنوان آدم های ساده ی کار، تلاشگر، ارزش شناس، زندگیجو، معنویت و برابریخواه و پایبند به اصول عشق و تک همسری باید از خودمان و موافقان اسلام چندهمسری بپرسیم که زمینه ها، رفتارها و کردارهای این فرستاده ی خدا درست است؟ و اگر نه! چه رودرروئی های سازش ناپذیر و البته متناقضی با دعاوی زندگی انسان امروزین دارد؟ من پاسخ می دهم: گفته ها و کردارهای این فرد نه تنها بسیار با هم در ستیزند و سازگاری اندکی با هم ندارند؛ که دشمن مهر، کشنده خردورزی انسانی، چوبه ی دار دانائی پروری، ریشه ی بیشترین خطاها و ناقض ابتدائی ترین حقوق برابر میان زن و مرد نیز بوده و هنوز می باشد. چراکه محمد رسول و آنچه که ما از او می دانیم وی، جز شخصی کیته توز، تمامیتخواه، با دیدگاه های منحط کمی و مادی که درخور آدم های عادی ست بیش نبوده که آنها هم یکراست محصول نادانی ابتدائی، ضد اخلاقی، ضد انسانی و ضد ارزش های اغازین فرهنگ خانودادگی و از همه بدتر قوانین مردسالار و ساختارهای نابرابر و ضد زن می باشد.

پرسش پایه! آیا احکام اسلام برده پرور و زن ستیز نیست؟ یا آیا می توان خدا و ادیان او را باورمند به اصول استقلال عقلی و متعهد به کنش و واکنش دانایانه ی رو به فراروی تاریخی و مبتنی بر مدار انسانگرائی و مستقل از خدا و بیشتر متکی بر خرد نوع بشر دانست؟ و از همه بدتر و آشکارتر می توان ادیان را زن ستیز ندانست؟ هرگز! در همه ادیان چنین می آید که انسان نیاز به خدا دارد. چون عاقل و کامل نمی شود و باید مطیع اراده چند هزارساله ی خدا توسط ادیانش بماند. آیا چنین نگرشی درست است؟ آیا انسان محصوره و زندان الهی را با جستجو و یابش هایش درهم نریخته است؟ پس پرسیدنی ست! آیا خدا در خلق زن، انسان و نابرابری ها اشتباه نکرده است؟!

چراکه ما از آنچه را که در ادیان و در همین اسلام و بنام خدا و از زبان قرآن و انجیا و تورات، محمد و عیسی و موسی و روایت ها و… و دیگران دیده، شنیده، خوانده و می دانیم و از همه ی آنها چنین روشن و سرراست برمی آید و مطلقن شناسانده شده است و همگی گواه برین دارد که خدا یگانه دانا و رحیم و … توانای مطلق است.

و آنچه را ما از وی شنیده، خوانده و طبق اسناد تاریخی موجود می شناسیم، حکایت ازین دارد که اهداف و منویات خدا کامل و عادل، و فرمان هایش بی عیب و نقص می باشند. پرسش آیا چنین است و خدا دانا و رحیم می باشد؟ من می گویم نه او نه تنها دانا و عادل نیست که رحیم هم نمی باشد. زیراکه شفاف ظالم و ناقص است. چراکه اگر بینا و دانا می بود، نوع انسان و همچنین زن و مرد را برابر و یکسان خلق می کرد و هم ازینرو دستکم می بایست عاقلانه از ۱۲۴۰۰۰ پیامبر مرد، نه نیمی از آنها که برای اثبات برابریخواهی و عدالت اش باشد، که ایکاش وی برای اثبات دانائی و توانائی مطلق خویش تنها چند زن را بعنوان آزمایش و الگوی راهبری به یاری نوع انسان می فرستاد تا با همین ادیانش و هدیه برابرخواهی او، زنان می توانستند برابری را از خود خدا بیآموزند و راه و راهبرد، و خود رابط حقوق برابر شوند و آنرا پاسداری کنند و انسانمداری الهی را در زندگی میان خود فرزندان خویش و دیگران ترویج کنند! آرزو و آرمان برجسته و ارزشمندی که در ادیان و همین اسلام سایه ای هم از آن وجودندارد و هیچکدام از فرستاده های او به این اصل کوچک پایبند نبوده و اسلام یکی از زن ستیزترین آنهاست.

در همین اسلام الهی، ولائی و فرهیخته کنونی می بینیم که هزارها زن و دختر جوان همچون مهساها و نیکاها را تنها بخاطر تن ندادن به پوشش فرمانی توسط مزدوران رژیم ولائی بسادگی تنبیه، ترور و کشته می شوند و همچنین زینب ها وسپیده ها را به سیاهچال های بی خردی خود کشیده و ای بسا به آنها تجاوز کرده و یا تهدید به آن می شوند. درحالیکه رسول این دین خود کمترین بها به حفط ارزش های خانوادگی، اجتماعی و انسانی نداده و همینک با تکیه و پشتوانه همان فرمان الهی، حجاب روزانه همچون پتک بر سر زنان و دختران آزاده و آگاه فرودمی آید و رژیم پیوسته به سرکوب و زندان و جریمه مخالفان چادر و حجاب اجباری می پردازند و چه ها که بر سر دختران جسورمان اگر بتوانند نمی آورند؟! باید از خود بپرسیم که کجای این مرام و مسلک برای انسان و زندگی آزاد و آگاه و خودباور ساخته شده است؟! همه ی ادیان واپسگرا و درنده ترین آنها اسلام، جز ترفند و دسیسه ای ضدبشری نیست.

 به لایحه بی سر و ته “حجاب و عفاف” توجه کنیم که تنها ۱۰ نماینده مجلس با رویکردی ویژه ی رژیم و ظرف یک هفته لایحه‌ای را در میان خود به تصویب رساندند که قرار است ۸۵ میلیون ایرانی از مخالفین گرفته تا وابستگان دین دولتی را تحت تاثیر خود قراردهد و بتواند بخش از نارسائی، ایستادی و رودرروئی های کلان دختران و زنان بپاخاسته ی کشور در رابطه با حجاب را وادار به انجام فرمان آقا و این ده نفر تصمیم گیرنده کند. و زهی به این خیال خام. کارگران و زنان و مردم بخاک نشسته دیریست از کلیت رژیم گذرکرده اند و در پی فرصت انقلاب و ریشه کنی دین دولتی می باشند. در ماده ۳۴ این امریه و در مورد لایحه معروف به حجاب و عفاف چنین آمده است که: رژیم و نمایندگان مجلس می باید نیروی جیره خوار بسیج و دیگر مزدورانش را به شوکرها و افشانه و یا پاشندهای سمی مجهزکنند. تو گوئی این بساط فاشیست و مردسالار و زن ستیز تا بامروز کاری بجز این بیگیرها و ببندها و کشتارها و سرکوب ها داشته است؟! شرم و ننگ بر فاشیست های زن ستیز.

بهنام چنگائی دوم شهریور ۱۴۰۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate