طرح مطالبات انتقالی در اعتصابات کارگری

نکته‌ای که یکی از دوستان درمورد بالارفتن دستمزدها و غیره مطرح کرد درنظر بگیرید. ما در جریان مبارزات طبقاتی روش خاصی را مدنظر داریم که با شیوه‌های جریانات سوسیال‌دموکرات، حتی بسیاری از جریاناتِ دیگرِ خارج از کشور که روی خود نام کمونیست گذاشته‌اند، متفاوت است؛ حتی همان‌طور که توجه کردید با روش بسیاری از جریانات داخل ایران هم فرق می‌کند، مثلا با سندیکالیست‌ها، آنارشیست‌ها و یا آنارکوسندیکالیست‌ها. تجربه ما متکی‌به حدود صد سال مبارزه طبقاتی، به‌خصوص انقلاب اکتبر و پس‌از آن است. انقلاب اکتبر اولین انقلاب پیروزمند سوسیالیستی‌ست که در جهان اتفاق افتاد و تجارب بین‌المللی مهمی برای نسل‌های بعد باقی گذاشت؛ این‌که بعداز چندسال استالینیست‌ها پیروز شدند و انقلاب سرکوب شد؛ بحثی‌ست که قبلا به‌طور مفصل درباره‌اش صحبت کردیم. شکست انقلاب دلایل فراوانی داشت، ازجمله، ۱۴ کشور امپریالیستی به‌روسیه تهاجم نظامی کردند تا اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده آن‌را مختل کنند. به‌قول چرچیل این غده سرطانی را از بین ببرند. چرچیل معتقد بود این انقلاب یک ویروس است و لنین انقلاب را گسترش می‌دهد، و درواقع داشت گسترش هم پیدا می‌کرد. اگر انقلاب در آلمان به‌پیروزی می‌رسد، که متاسفانه به‌دلایلی شکست خورد، شاید روند انقلاب جهانی مسیر دیگری پیش می‌گرفت؛ اما به‌هرحال، این انقلاب دستاوردهای بزرگی داشت که ما امروز به‌یکی از آن‌ها می‌پردازیم.
این دستاورد تشکیل بین‌الملل جدید بود. ما در سنت مارکسیستی همیشه بین‌الملل داشتیم. اولین بین‌الملل در زمان خود مارکس و انگلس شکل گرفت، و بعد بین‌الملل دوم که دیگر مارکس درآن زمان در قید حیات نبود. بین‌الملل سوم توسط لنین و همکاران بین‌المللی وی ایجاد شد. هنگامی‌که این بین‌الملل شکل گرفت میلیون‌ها طرفدار در سراسر جهان داشت و در سطح جهانی به‌عنوان آلترناتیوی در مقابل امپریالیسم به‌حساب می‌آمد. اسناد این کمینترن موجود است و ما اغلب آن‌ها را ترجمه کردیم و در سایت‌ها گذاشتیم، منتها رفقا توجه نمی‌کنند، به‌خصوص رفقای کمونیست. گویا ابدا این مسئله ‌ایشان نیست.
در این اسناد سبک کار ویژه‌ای برای تدارک انقلاب در سراسر جهان طرح شده و ما امروز در داخل ایران داریم همان سبک کار را دنبال می‌کنیم. بحث ما چیز جدیدی نیست که خودمان کشف کرده باشیم. همان تجارب تاریخی‌ست که مثمر ثمر بوده و به‌پیروزی انقلاب‌ها کمک کرده. اگر مبحثی در جامعه امروز ایران با گفته‌های لنین تروتسکی و حتی مارکس خوانایی نداشته باشد، بسیارخوب، کنارش می‌گذاریم. ما که بت‌پرست نیستیم و کیش‌شخصیت را قبول نداریم. از نقطه‌نظر ما منافع طبقه کارگر در داخل ایران اصل است و رهنمودهای این کمینترن در همین چهارچوب مورد استناد ماست.
یکی‌از مهم‌ترین و مرکزی‌ترین مسائل طرح‌شده توسط بین‌الملل سوم، طرح مطالبات انتقالی‌ست. حالا این مطالبات انتقالی یعنی چه؟ امروز توده‌های وسیعی در سراسر جهان آماده انقلاب نیستند و باید این‌ها را برای انقلاب سوسیالیستی آماده کرد. سئوال این‌ست که چگونه می‌توانیم این مهم را انجام دهیم؟ ما فرقه‌گرا نیستیم، قهرمانان توده‌ها هم نیستیم که بگوئیم ما می‌خواهیم برای شما حزب بسازیم و انقلاب کنیم. همین فردا سوسیالیسم را می‌سازیم. فقط بیایید به‌ما رای بدهید تا ما به‌حاکمیت برسیم وکار تمام است. اگر همین امروز هم بروید با اعضای حزب کمونیست کارگری صحبت کنید همین حرف‌ها تحویلتان می‌دهند. باعرض معذرت همه این‌ها خزعبلاتی‌ست که احزاب سیاسی موجود طرح کردند و اصولا به واقعیت مبارزات کارگری توجهی ندارد. یکی از دلایل این‌که این رژیم ۴۴ سال دوام آورد درواقع، این کجروی‌های احزابی‌ست که به‌اسم کمونیسم قد‌علم کردند و می‌کنند، منتها نه‌مارکسیست هستند ونه‌لنینیست. این‌ها درواقع حاملین و بازماندگان عقاید استالینیستی هستند.
خب، بهتر است موضوع این احزاب مختلف را کنار بگذاریم و بپردازیم به خود همان دست‌آورد اصلی که انقلاب اکتبر و در مرکز آن بین‌الملل سوم به‌جا گذاشت، مسئله برنامه انتقالی‌. مانند روز روشن است که درحال حاضر در کشوری مانند ایران شرایط عینی برای انقلاب سوسیالیستی آماده نیست. چرا آماده نیست؟ به‌خاطر اینکه توده‌ها به‌مفهوم گسترده هنوز معنای این انقلاب را درک نکرده‌اند. یعنی هنوز توده انبوه کارگران به آگاهی ضد سرمایه‌داری نرسیده است؛ هنوز میلیون‌ها نفر از کارگران ایران نمی‌دانند سوسیالیسم چیست و چرا باید انقلاب سوسیالیستی کرد. رسیدن‌به آگاهی سوسیالیستی هم این نیست که ما تحلیل اقتصادی کنیم و این‌ها بنشینند و بخوانند و بفهمند. یامثلا کتاب کاپیتال کارل مارکس را بفرستیم برای کارگران تا مطالعه کنند. برخی از روشنفکران چنین برخوردی می‌کنند که مطلقا درست نیست. روشنفکران حزبی و یا مستقل انواع و اقسام کتاب‌های پرطمطراق در می‌آورند، کارهای مارکس را ترجمه می‌کنند و یا برنوشته‌های لنین تفسیر می‌نویسند، که به‌جای خودش شایان تقدیر است، اما درحال حاضر به‌درد نمی‌خورد. کارگر که بی‌کار و بی‌عار ننشسته که وقت ورق‌زدن و خواندن این کتب را داشته باشد. امروز باید به‌فکر تدارک عملی انقلاب بود. کار امروز ما در ایران اندیشیدن به تدابیری‌ست درراستای پیشبرد عملی مبارزه. چه‌گونه می‌شود در شرایط امروز کارگران را گام‌به‌گام برای انقلاب سوسیالیستی آماده کرد؟ امروز ما در میان کارگران، منفردینی داریم که به دلایل مبارزات سیاسی و کارگری خود به مراحل بالاتری از آگاهی ضد سرمایه‌داری و حتی سوسیالیستی رسیده‌اند. این آگاهی توسط ما و از خارج به‌درون این کارگران انتقال داده نشده. این‎ها کارگران پیشتاز هستن، به لزوم ارتقاء مبارزه باور دارند و حاضر هستند که در داخل ایران کار مخفی کنند. این‌ها سه شرط اصلی است، و در واقع ابزاری‌ست برای تشکیل هسته‌های مخفی و انتقال آگاهی. این هسته‌ها مطالبات مرتبط با آگاهی را، اما یک‌قدم جلوتر، مطرح می‌کنند.
یک مثال بزنم. تورم بالا می‌رود و قدرت خرید دستمزدها پائین می‌آید؛ در چنین شرایطی شعار ما چه باید باشد؟ ما کلی‌گویی نمی‌کنیم. تحلیل اقتصادی دررابطه با تورم نمی‌نویسیم. کارگران را به کتاب‌های اقتصادی مارکس رجوع نمی‌دهیم؛ بلکه از آگاهی فعلی کارگران در مورد عدم تناسب دستمزد و تورم که یک مسئله عینی‌ست و آن‎ها هرروزه با آن سروکار دارند، حرکت می‌کنیم و می‌گوئیم. بسیارخوب، تورم بالا می‌رود و قدرت خرید ما کاهش می‌یابد، بنابراین ما خواستار افزایش دستمزد براساس افزایش نرخ تورم هستیم. اگر تورم ۲۰% بالا رفته حقوق ما هم باید ۲۰% بالا برود و اگر سال دیگر تورم ۴۰% درصد بود حقوق ما هم ۴۰% بالا خواهد رفت و قس‌الاهذا. به‌این معنا باید بین تورم و دستمزد هماهنگی ایجاد شود. این شعار، شعار اصلی ما خواهد بود. این یک شعار انتقالی‌ست.
درشرایطی که مسئله تورم مطرح است و دخالت‌گری برای بالابردن آگاهی توده‌ها لازم است، بیان این‌که رژیم باید سرنگون شود که پاسخ نیست. کارگران و توده‌های زحمتکش هنوز به این درجه از آگاهی نرسیده‌اند. ما حتی اگر تحلیل اقتصادی هم بکنیم، کسی وقت نمی‌کند که بخواند. دلیلی هم وجود ندارد که کارگران بنشینند و کتاب‌های چند روشنفکر خارج از کشور را بخوانند، حتی اگر این نوشته حاوی بهترین تحلیل‌ها هم باشد، که من تقریبا یقین دارم بسیاری هستند. حداکثر، این نوشته‌ها پلیمیک بین چند روشنفکر خواهد بود. کارگران به‌دنبال راه‌حل عملی هستند. ما نمی‌خواهیم که فلان سندیکالیست بیاید و مبلغ فلان را به‌عنوان مطالبه اعلام کند و کارگران به‌دنبال آن بیفتند و شش‌ماه دیگر دوباره همین آش است و همین کاسه. در واقع ما کاری نکرده‌ایم که آگاهی کارگران یک‌قدم به‌جلو برود، درجا زده‌ایم.
ما باید به‌دنبال آن باشیم که امروز چه مسئله‌ای درمیان کارگران موضوعیت دارد و بحث را براساس آن آغاز کنیم، مثلا همین مورد تورم و دستمزد. این‌شعارها نتیجه صدسال تجربه غنی‌ست. ما می‌توانیم مطرح کنیم درصد تورمی که رژیم اعلام کرده قبول نداریم و نرخ این تورم باید از طریق نماینده‌های خود کارگران و متحدین بین‌المللی آن‌ها تعیین شود. بازهم یک شعار انتقالی دیگر، کنترل کارگری.
طبیعی‌ست که رژیم به این درخواست‌ها تن نخواهد داد، خوب، مبارزه از این‌جا آغاز شده و آگاهی یک‌قدم به‌جلو رفته است: ماهیت رژیم روشن‌تر شده است. اگر امروز کارگران وارد چنین مبارزه‌ای نمی‌شوند به‌دلیل ضعف آگاهی‌ست. درحال حاضر کارگر مدیر کارخانه را در مقابل خویش می‌بیند ولی وقتی کلیت نظام از پاسخ‌گویی به مطالبات کارگران سرباز زد، آن‌وقت ماجرا فرق می‌کند. کارگران می‌فهمند که تعویض مدیر، حتی فرماندار و یا استاندار چاره درد آن‌ها نیست و ماجرا دنباله بیش‌تری دارد و به‌دنبال آن دنباله می‌گردند. مدیر، فرماندار و یا استاندار پاسخ درستی نمی‌دهند، پس دولت مسبب تمام این مسائل است، مناسبات به این‌گونه هستند. به‌این‌ترتیب ماهیت رژیم و دولت سرمایه‌داری افشا شده. این‌ها خیالات هم نیست، ما چندسال پیش شاهد رشد آگاهی در کارگران هفت‌تپه بودیم، اما وقتی تشکیلاتی نباشد که این آگاهی را حفظ کند، همان کارگران پس‌از مدتی به روزمره‌گی می‌افتند. باید این آگاهی‌ها را به‌زبان ساده در اختیار کارگران گذاشت، در هرموردی؛ در مورد مسئله زنان، امکان بروز جنگ و اگر اتفاق افتاد کارگران باید چه مواضعی اتخاذ کنند، در مورد مسئله ملیت‌ها و بقیه اشکال مبارزات کارگری. ما باید در بطن مبارزات روزمره شرکت فعال داشته باشیم؛ مسائل را به‌درستی تشخیص دهیم و شعار انتقالی منطبق با آن شرایط را مطرح کنیم، آن‌هم به زبان ساده و با استدلال‌های عامه‌فهم. آگاهی از این طریق ارتقاء پیدا می‌کند؛ کاری که همین امروز رفقای کارگر ما در هسته کارگران سوسیالیست دارند انجام می‌دهند، در برنامه اقدام کارگری هم آمده است. باید از این حرکت‌ها فارغ از دسته‌بندی‌ها و فرقه‌گرایی‌ها حمایت کرد. ما از منافع کارگران حمایت می‌کنیم و در جهت تحقق آن مبارزه می‌کنیم. مسئله حزب من و یا گروه شما نیست. مهم کارگران و تدارک حزب پیشتاز کارگری‌ست. این‌جاست که حمایت و کمک ما نقش عمده‌ای پیدا می‌کند.
این روش کار ماست؛ دخالت‌گری براساس آگاهی کنونی، طرح مطالبات انتقالی برای ارتقا آگاهی در جهت رسیدن به مقصد نهایی، یعنی پیروزی سوسیالیسم. این روشی بود که کمینترن سوم پیشنهاد کرد، در انقلاب اکتبر به آزمایش گذاشته شد و آگاهی میلیون‌ها کارگر به‌نقطه‌ای رسید که نظام سرمایه‌داری تزاری را سرنگون کردند و اولین حکومت کارگری در جهان را ساختند. این شیوه تدارک انقلاب است.
تهیه‌وتنظیم: کاوه خوشدل. ویرایش: رضا اکبری

فایل سخنرانی در کلاب هاوس: اعتصابات اخیر کارگری و اشکال سازماندهی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate