“اصلاح قانون کار” پوششی برای تعرض بیشتر به کارگر

غلام اکبری

این روزها زمزمه های اصلاح قانون کار از مجلس دزدان و صدا و سیمایشان بلند شده است. مجلس مفتخوران دزد اسلامی تلاش تازه ای را برای باز نویسی قانون کار به نفع سرمایه داران را از سر گرفته‌اند (انگاری قانون کار فعلی خیلی هوای کارگران  را داشته؟!)

هم مردم و هم حکومتیان میدانند که رژیم دزد سالار اسلامی یک رژیم یکدست و یکپارچه نیست. از همان روزهای اولش هم نبوده است. این رژیم باندهای مافیایی مختلف دزدان اسلامی را در خود جای داده است. هر از چند گاهی هم اتفاق میافتد که دارو دسته هایی مافیایی از این دزدان سعی میکند قوانین ضد کارگری موجود  را به نفع خودشان تغییر دهند و یا قوانینی در جهت تثبیت تعرضات بیشتر به کارگران بنویسند. آنوقت مافیای رقیب، که منافعش بخطر افتاده است و یا سهم کمتری گیرش میاید، فریادش بلند میشود که اینها دزدند و حق مردم را میخورند! و جدانشان بالا میگیرد.

قانون کار فعلی

نفس تحمیل قانون کار به حکومت اسلامی ردی از انقلاب ضد استدادی ۵۷ است. وگرنه قانون اینها اندر بابت رعیت بود. به همین خاطر مافیاهای مختلف دزد سالار اسلامی همواره در جهت تغییر بیشتر این قانون در جهت منافع سرمایه داران تحت عناوینی چون “اصلاح قانون کار” بوده و هستند. اما هر بار تیرشان به سنگ خورده و موج جدیدی از مبارزه در میان کارگران را دامن زده و زمین را زیر پایشان داغ کرده است. در مقابل این دزدان قانون نویس ضد کارگری دست از تلاش برنداشته و برای حفظ منافع سرمایه داری دزد سالار اسلامی و توازن قوای بین مافیاهای مختلف، تحت عناوین مختلف قوانین جدیدی  را وضع کرده و با این کار سعی کرده اند که به تعرضات خود به زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه رسمیت دهند.  قوانین و آئینامه و تبصره هایی که نتیجه اش را میبینیم. این چنین است که  امروز بخش وسیعی از کارگران به اشکال مختلف ٬٬ قانونا٬٬، حتی همین قانون کار ضد کارگری فعلی هم شاملشان نمیشود. از جمله کارگران مناطق آزاد تجاری و کارگاه‌هایی که کمتر از ۱۰ نفر کارگر دارند. برای مثال گفته میشود بیش از ۸۰ درصد کارگران ایران قرارداد موقت دارند و برای پیمانکاران کار میکنند. امنیت شغلی بخش زیادی از کارگران از بین رفته است. همچنین گرانی و بیکاری بلایایی هستند که در سایه حکومت دزد سالار اسلامی، فقر و فلاکت فاحشی را به طبقه کارگر و دیگر مزدبگیران جامعه تحمیل کرده است. اما علیرغم تمام بگیر و ببندهای رژیم، مردم از مبارزه دست بر نداشته و به هیچوجه در مقابل این رژیم سر خم نکرده اند و صدای اعتراضان بلند است و زخم وحشیگریهای ددمنشانه این رژیم را در زندانها و زیر شکنجه های دزد سالاران اسلامی بر پیکرشان احساس کرده‌اند. در این نبرد هر روزه در طول حاکیمت این رژیم بسیاری از انسانهای معترض توسط جانیان اسلامی به جوخه های مرگ سپرده شده  و مورد  سرکوب قرار گرفته اند. با وجود همه اینها و با تمام چهل و چند سال جنایات و ددمنشیهای اسلامیشان، هنوز نتوانسته اند مردم را به سکوت و اطاعت وادار کنند. امروز نیز برای تغییر و بازنویسی قوانینشان جهت تعرض بیشتر به زندگی و معیشت کارگران از ترس طبقه کارگر و مردم با هزار حیله و مکر، جلو میآیند و سعی میکنند باز هم اهداف ضد انسانی‌شان را در پوشش اینکه میخواهند قانون کار را طوری بنویسند که، نه سیخ بسوزد و نه کباب، مخفی کنند. در همین راستا تلویزیونشان متخصصین بیطرف را دعوت میکند که حرفشان این است که: “زمان آن رسیده که این قانون را عوض کنند. اعتراف میکنند از اولش هم به نفع کارگران نبوده و هیچ وقت هم اجرائی نشده است. اعتراف میکنند که قوانین و مقرارت مناطق ویژه اقتصادی، قانونی است که کارگران را به برده مستقیم سرمایه داران تبدیل کرده است. و علیرغم نزدیک به ۳۰ سال بچاپ بچاپشان تحت پوشش مناطق آزاد، هیچ گشایش اقتصادی برای مملکت نشده که نشده است. “

روشن است که قانونی کاری که بدست سرمایه داران و کارشناسانش مفتخورش تهیه و یا اصلاح شود تماما در جهت تشدید استثمار و فلاکت بیشتر کارگران است. و در نتیجه آن مشکلات جامعه از این هم بیشتر خواهد شد. قانون کار را باید خود طبقه کارگر بنویسد و اولین حکم آن لغو کل بساط و استثمار توحش نظام سرمایه داری است. ضمن اینکه حتی در شرایط وجود سرمایه داری تلاش کارگران اینست که بهترین شرایط کاری و معیشتی را در مبارزات هر روزه خود تحمیل و به قانون تبدیل کنند.  از جمله در یک قانون کار کارگری کار کودکان ممنوع است و هیچ کودک زیر ۱۶ سال نباید از تحصیل محروم و ناگزیر به کار باشد.  به عبارت روشنتر یک قانون کار کارگری  باید تضمین کند که جامعه ما انسانی باشد و از بربریتی که سرمایه داران برایمان ساخته اند، خلاصمان کند. انسان یک بار متولد میشود و زندگی میکند. سهم کارگران  و مزدبگیران از این زندگی ، نباید کارکردن و جان کندن باشد. نودونه درصد یها حق دارند از ثروتهای جامعه استفاده کنند.

قانون کار کارگران!

قانون کاری که همین امروز مد نظر کارگران است باید تضمین کننده رفاه باشد.  از جمله  کارگرن همین امروز خط فقر را نمی پذیرند و میگویند اگر خط فقر ۱۲ میلیون است حقوق آنها نیز باید به بالای این رقم افزایش یابد. کارگران میگویند با توجه به پیشرفت های بشر در تکنولوژی ساعت کار نباید از ۳۰ ساعت در هفته بیشتر باشد و همین امروز هشت ساعت کار در روز، ۴۰ ساعت کار در هفته و دو روز تعطیلی آخر هفته ، خواست فوری و حق مسلم کارگران است.  کارگران زندگی نمیکنند فقط به خاطر اینکه کار کنند و به ثروت دزدان مفتخور سرمایه دار اضافه کنند، بلکه کار میکنند که زندگی کنند و در قبال آن باید بتوانند از یک زندگی انسانی و شایسته برخوردار باشند. باید این بساط بردگی و رسم روزگار را بر هم زد و رسم جدیدی برقرار کرد چرا کارگر باید بخاطر محرومیتش ناگزیر به کار دوم باشد.   روشن است که برای تثبیت همه این حق و حقوق باید کارگران متشکل و متحد باشد. به عبارت روشنتر کارگران فروشندگان نیروی کارشان هستند و  تنها منبع درآمد این طبقه فروش نیروی کارشان است. به همین دلیل ساده کارگران حق دارند که در مشورت با هم در شورا، مجمع عمومی و یا سندیکایشان درباره دستمزد صحبت و تصمیم گیری کنند.  سر دستمزد چانه بزنند و در صورت لزوم دست به اعتصاب بزنند. تا بتوانند کارفرما را مجبور کنند که حق کارگران را به رسمیت بشناسد و بپردازد. در یک کلام داشتن حق تشکل، حق تجمع و حق اعتراض حقوق اجتماعی پایه ای هر کارگر و همه مردم هستند.

کارگران و سه جانبه گرائی!

خیمه شب بازی سه جانبه گرائی کلاهی بزرگ بر سر کارگر برای تحمیل استثمار بیشتر است و کارگران آنرا  به رسمیت نمیشناسند. برای مثال شورای عالی کار متشکل است از سه نماینده از دولت و سه نماینده از کارفرمایان و سه نماینده از شوراهای اسلامی و  هر سه جانب آن در جهت منافع سرمایه داران کار میکنند و کارگران این جمع را قبول ندارد. به این دلیل روشن که سه نماینده دولت ٬٬سرمایه دارند٬٬ و سه نماینده کارفرمایان هم ٬٬سرمایه دارند٬٬ میماند سه نماینده شوراهای اسلامی که مزدور دولت و سرمایه دارند. همه میدانند که طبقه کارگر هیچ نماینده‌ای در شورای عالی کار ندارد. هیچ جایی نماینده ای از طرف کارگران خوزستان و یا صنعت فولاد یا نیشکر هفت تپه را که همه دنیا به رسمیتش میشناسد به عنوان رهبر و نماینده کارگران، نمیبینیم که  طرف دیگر میز مذاکره باشد و شرط و شروط طبقه کارگر را روی میز کارفرمایان بگذارد.

همانطور که کارگران پیمانی نفت نشان دادند تنها راه عاقلانه این است که کارگران مجمع عمومی تشکیل بدهند و نمایندگانشان را برای مذاکره مستقیم با نمایندگان کارفرمایان بفرستند.

صف آرایی طبقه کارگر !

کارگران نیشکر هفت تپه، کارگران فولاد اهواز، کارگران پیمانکار نفت و پتروشیمی‌ها، همه و همه  آلترناتیو طبقه کارگر برای جامعه ای انسانی را به نمایش گذاشته اند. اداره شورائی آلترناتیوی‌ست که کارگران هفت تپه در مقابل دزدسالاری اسلامی به جامعه معرفی کرده است. با قدرت تصمیم گیری متحدانه در مجمع عمومی کارگران هفت تپه پوزه اسدبیگی های دزد را به خاک مالیدند و مدیران دزد را بیرون انداختند و مانع دزدی بیشتر این زالوها و جاسوسانشان شدند و همین روزها بود که  گِل گرفتند به در مزدوران شورای اسلامی هفت تپه و شعار دادند: ٬٬ شورای ضد کارگر، تعطیل باید گردد!٬٬  

کارگران فولاد اهواز نیز با اتکاء به همین قدرت هم مدیران دزد را بیرون انداختند و توطئه شورای اسلامی را نقش برآب کردند. نه، شورای اسلامی نماینده کارگران نیستند! این حرف طبقه کارگر و نودونه درصدی های جامعه است. کارگران نفت هم  با قدرت اعتصاب سراسری خود یک گام بزرگ جنبش کارگری را به جلو آوردند و برخلاف قوانین نوشته شده به  دست این دزدسالاران اسلامی که کارگران را پراکنده کرده است و هیچ حق تشکل مستقلی را برایشان به رسمیت نشناخته، شورای هماهنگی سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت را بوجود آوردند و متحد و قوی اعتصابی با شکوه را شروع کردند، اعتصابی که تمام جامعه را، همه ۹۹ درصدی ها را به وجد آورد و نوید بخش بود. طبقه کارگر بخوبی نشان داده که آلترناتیوش برای جامعه چیست. قراردادهای موقت و پیمانکاران باید گورشان را گم کنند. شوراهای کارگران باید بر تولید و اداره کارخانه ها نظارت مستقیم داشته باشند. و مانع دزدی اموال جامعه به دست آقازاده ها و ایادی‌شان بشوند. 

سریعترین راه برای خلاص شدن کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، زنان، جوانان و همه بشریت این است که این رژیم دزدسالار را با تمام دم و دستگاه سرکوب و دروغپردازیش را از اریکه قدرت به زیر بکشیم. 

*

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate