بازی مرگ عروسکهای رنج‌کشیده.. 

 بازی مرگ  عروسکهای  رنج‌کشیده..

خودکشی به مثابه شکلی از اعتراض اجتماعی…

سونامی خودکشی کودکان و  نوجوانان تحت حاکمیت تبهکاران اسلامی در ایران ، شرایط فاجعه‌بار سیاسی ، اجتماعی ،  اقتصادی و فرهنگی که ۴۵ سال است بر مردم تحمیل کرده اند  هر روز و هر لحظه بدتر می شود و سبب بروز  خودکشی های  وحشتناکی بخصوص در بین کودکان و نوجوانان ایرانی شده است.

فاجعه بارترین  مواجهه با این پدیده که  با تمام سرسختی‌های مرگ دارد، شکلی از بازی کودکانه و مزاح با تراژیک‌ترین رخداد  هستی… که  ابهت ساختگی مرگ را در هم می‌شکند و آن را تا حد یک بازی کودکانه  تقلیل می‌دهد، این دردناکترین  نمایشی‌ست از مرگ دخترکان و پسرکانی   که  از سراشیبی نا امیدی  و تنگ دستی  تا فروافتادن در آغوشِ مرگ غلت می‌خورند ، تنهایی اندوهباری که در مرگ و زندگی همراه آنهاست و هیچ کس و هیچ مدافع و حامی در جهان ندارند که برایشان  کاری انجام دهد . این حد از میل و رغبت به مردن و خلاص شدن از زندگی سبب شده است  تا نگاه   درد آور و رنج آور  مردم هم  از تعقیب اخبار آنها  عاجز بماند و مانند همه پدیده های شوم و منفی دیگر تبدیل به امری عادی و روزمره گردد و ما  هرگز نمی توانیم  لحظۀ واپسین را تصور کنیم ، آن هنگامه که مرگ و زندگی آنها به هم‌میرسند. به آن تنهایی اندوهباری که در مرگ  همراهِ آنهاست …

خودکشی بیش از آنکه پذیرش مرگ باشد، فرار از واقعیت‌های تلخ و رنج آور زندگیست، تلخی‌ها، پلشتی‌ها و آشفتگی‌هایی که افراد را مجاب می‌کنند تا برای گریز از سیاهی‌ها دست به دامانِ مرگی پرخاشگرانه شوند. شاید انسان‌ها تنها موجوداتی در هستی باشند که ابزار خودکشی‌شان را خودشان می‌سازند و در انتخاب این ابزار کاملاً مخیرانه عمل می‌کنند، چیزی که به نظر می‌رسد در دهه‌های اخیر با تنوع بیشتری مواجه شده و ما شاهد اشکال جدیدی از اقدام به خودکشی‌ها بوده‌ايم. خودسوزی، پرش از ارتفاع، خوردن قرص برنج و حلق آویز و بسیاری از روش‌های دیگری که گمان می‌رود افراد بیش از آنکه خواهان مرگ آرامی باشند، به دنبال انتقام از جامعه فلاکت باری هستند که بر آنها تحقیر ، سلب آزادی ، بیکاری ، فقر و نداری و و …را تحمیل کرده است  و این مساله را در قالب نمایشی به غایت تراژیک و دردناک اجرا می‌سازند .

تا بدین وسیله احساسِ شرم و حقارت وافری را به عنوان میراث نحسی نزد بازماندگان آن جامعه  به امانت گذارند.

عریان‌ترین شکل انتقام از قوانین نابرابر و انسان ستیزی که بر جامعه حاکم است   و  در آن انسان‌ها له و نابود و  مغلوب تیازهای انسانیشان برای بقاء و  ادامه حیات شده اند و خط پایان را در مقابل خود می‌یابند.

در چنین جوامعی مرگِ خودخواسته به مثابه شکلی از اعتراض اجتماعی قلمداد می‌شود که افراد به منظور رهایی از مصائب زندگی دست به اجرای چنین عمل هولناکی می‌زنند. در این معنا خودکشی افراد تاوان سنگینی است که اجتماع باید آن را باز پس ‌دهد تا بدین شکل زخم‌های چرکین و سیاه ناپیدای جامعه سر باز کرده و رنج‌های تلنبار شده  را عیان کند.  در خودکشی این کودکان و نوجوانان و کارکران و همه آنهایی که ما در اخبار شاهد آن هستیم ، تمامی اجتماع  مرگ را بصورت جمعی تجربه می‌کنند و  به هر میزانی که وضعیت جامعه به سمت فلاکت و فقر و بدبختی حرکت کند به همان میزان در آینده شاهد خودکشی‌های خوفناکتری خواهیم بود، اتفاق مهیبی که بی‌شک همه  آن زندگانی را که هنوز یک ذره وجدان و انسانیت در وجودشان باقی مانده باشد از زندگی و آرامش و شادی سلب خواهد کرد… م شکیب ، استکهلم ژانویه ۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate