تمامیت ارضی رضا پهلوی 

بحث دفاع از تمامیت ارضی رضاپهلوی
 نه تنها غیر انسانی بلکه غیر دمکراتیک و به جدائی ها دامن می زند.نفرت آفرین است
تکرار  ادبیات نفرت انگیز جمهوری اسلامی توسط رضاپهلوی که به بهانه تجریه طلبی هزاران زن و کودک کورد  را قتل عام شدند شرم آور است.
شرط تمامیت ارضی که در نهایت گستاخی توسط رضاپهلوی مطرح می شود تنها مختص به ایشان نیست، بلکه گفتاریست بر سر زبان راسیستهای ایرانی چون حزب ایران نوین، و حاکمان بر ایران در طول صد سال گذشته!!
 بهانه‌ی برای سرکوب اعتراضات مردم در بلوچستان، کردستان، لرستان و آذربایجان بوده  و هنوز ادامه دارد.
از حزب ایران نوین که بر پایه حقارت و نفرت پراکنی  علیه  ملیت‌ها در ایران  و در ضدیت با تفکرات برابری ست. تجزیه طلب بودن جُرم نیست” یک تفکر سیاسی است”
علرغم اینکه انسانیت برای من مقدمتر از  ارزش های دینی، ملی و قومی، جنسیتی است
اما من!  جدایی، یا تجزیه طلبی را بعنوان یک تفکر سیاسی به رسمیت می شناسم
«به حق و حقوق انسانها احترام بگذارید….»
[من بعنوان یک  انسان از  آزادی بی قید و شرط  سیاسی  که کرامت انسانیست دفاع می کنم
در طول  بیش از چهل سال حکومت اسلامی  در ایران صدها انسان را به جرم تجربه طلبی اعدام کرده اند  در حالیکه این انسانها گناهی مرتکب  نشده بودند  و فقط احساسات قومی یا زبانی  یا جدائی طلبانه، یا مذهبی داشتند.
دفاع از آزادی بی قید و شرط سیاسی حق انسانی همه انسانهاست
یک تعداد از این دوستان  که باید از آزادی بی قید و شزط سیاسی  دفاع کنند  بحث را به انحراف می کشند، و برای خودشان شروع کردند به نوشتن قانون،  و در اوج حماقت  آب را به آسیاب حکومت اسلامی می ریزند
[وقتی آزادی بی قید و شرط  اندیشه باشد وقتی انسانیت بر جامعه حاکم باشد و عدالت اجتماعی ریشه دار  شود  جدائی طلبی ضعیف تر می شود آنوقت  مردم به دنبال  یک راه حل انسانی برای با هم بودن هستند …»
[در میان رنجها،
فهمیدم دین و قومپرستی
  میکروبی  واگیرند
مثل جذام خور -ی جانند
افغانستان نمونه ی گرفتار  از آن است..»
۲۳ ژانویه۲۰۲۳میلادی “شمی صلواتی”
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate