جمعه خونین زاهدان و اعتراضات مردم بلوچستان

جمعه خونین در بلوچستان ادامه دارد، تعداد کشته های این قتل عام وحشیانه روبه افزایش است وبه مرز ۱۰۰ نفر نزدیک شده است و حال سیصد نفر و یا بیشتری که دربیمارستان ها بستری هستند وخیم است و از نبود خون، عدم امکانات بیمارستان و کادر پزشکی لازم رنج می برند.در همین حال مزاحمت ها و تهدید های نیروهای نظامی و امنیتی در بیمارستان ها شدت گرفته است. بسیاری از مجروحین از بیم بازداشت و تهدیدهای امنیتی به بیمارستان مراجعه نکرده و در خانه ها درمان می شوند و احتمال جانباختن شان بیشتر است. در چنین شرایطی مزدوران منفور امنیتی به دستگیری و بازداشت کسانی که در اعتراضات شرکت داشته و جنایات رژیم را افشا کرده اند و یا سابقه فعالیت سیاسی و مدنی دارند مشغول اند و در این میان بسیاری از مردم عادی را بی دلیل دستگیر می کنند. دستگیری فعالین بلوچ حتی در شهرها و استان های دیگر ادامه دارد. پزشکان و پرستارانی که خارج از بیمارستان و خارج از کنترل دستگاه های امنیتی به مجروحین کمک کرده اند تهدید شده اند. پزشکی که تایید کرده بود نیروهای سرکوبگر از پشت به مردم در حال فرار شلیک کرده، ناپدید شده است. دانشگاه ها و خوابگاهها  تحت محاصره نیروهای نظامی است و حتی رفتن به بالکن ها برای دانشجویان با خطر همراه است.به طور واقعی حکومت نظامی اعلام نشده ای در بلوچستان برقرار شده است.   

مردم بلوچستان همراه و همگام سایر مردم ایران در اعتراض به قتل وحشیانه ژینا امینی، اعتراض به زن ستیزی و حجاب اجباری همراه با خشم از ۴۳ سال جنایت علیه مردم و بخصوص تبعیض، تحقیر وتوهین علیه ملیت های تحت ستم به پا خاسته اند. اما با افشا و مسلم شدن تجاوز به یک دختر ۱۵ ساله توسط ابراهیم کوچکزایی فرمانده انتظامی چابهار بر غلیان خشم اشان افزوده شد و در روز جمعه نیز به اعتراض پرداختند. اما دستگاه سرکوب رژیم از قبل خود را آماده کرده بود تا به یک قتل عام خونین دست بزند.  

جمعه خونین برنامه ای از قبل طراحی شده بود تا مردم بی دفاع را بدون در نظر داشت هیچگونه احتیاطی به گلوله ببندند. رگبار گلوله های جنگی  و نه پلاستیکی از همه سو به سمت مردم باریدن گرفت. مردمی که در حال فرار بودند نیز از پشت به گلوله بسته شدند، در همان حال هلی کوپترها از هوا  بسوی مردم شلیک کردند. سپس گلوله ها به سمت نمازگزاران روز جمعه شلیک شد و بسیاری که حتی در اعتراضات نبودند نیز کشته و زخمی شدند. چند کودک ۱۲ تا ۱۴ ساله  و حتی یک کودک ۲ ساله در کنار خانه اش به قتل رسید. جنایتی که در زاهدان در جمعه خونین و بعد از آن  گذشت به نمایش گذاردن اوج سبعیت حکومت استثماری و ستمگرانه ای است ، که کلمات از بیان و توصیف وحشیگری آن عاجز است.

اما چرا رژیم آگاهانه در شرایطی که با خیزش مردم در سراسر ایران روبروست به چنین کشتار خونینی دست زد؟ رژیم احتمالا تصور می کرد که به یک نقطه ضعیف از مبارزات مردم حمله ور شده است. چرا که تصور می کرد با جو سازی ها و توهین و تحقیرهای چند دهه گذشته و نسبت دادن اتهاماتی مانند تجزیه طلبی، اشرار مسلح، قاچاقچیان مواد مخدر و تروریست و یا حامی تروریست نه تنها می تواند خبر تجاوز به یک دختر نوجوان توسط فرمانده  جنایتکارش را ماستمالی کند بلکه می تواند اعتراضات را در این خطه خاموش کند. همچنین چون این کشتار در منطقه “دور افتاده ای” است احتمال می داد که به خشم عمومی و سراسری مردم تبدیل نخواهد شد در حالیکه  رعب و وحشتی را در سراسر ایران به راه خواهد انداخت. رژیم همچنین در تلاش بود که در صورت  بی تفاوتی عمومی نسبت به این کشتار در سایر نقاط ایران به تضاد میان مردم بلوچستان و سایر نقاط دامن زند و با ایجاد تفرقه، مبارزات سراسری مردم را تکه تکه کرده و این گونه به مقابله با آن بپردازد. اگر چه با توجه به موفقیت رژیم در جوسازی هایی مشابه در گذشته، چنین روندی محتمل بود اما رژیم این بار موفق نشد و ناشیانه مجبور شد که این کشتار را به گروه های تروریستی نسبت دهد. اما همان گونه که مافیای قاچاق مواد مخدرکسی نیست جز خود رژیم و سپاه و فرماندهان آن، تروریسم واقعی خود رژیم و نیروهای سرکوب آن هستند. این واقعیت را بارها و بارها مردم و بیش از همه مردم بلوچستان به چشم خود دیده و با پوست و گوشت خود لمس کرده اند. 

مردم ایران نیز این داستان قلابی را به پشیزی نخریدند و این کشتار وحشیانه را محکوم کردند. معترضین در خیابان ها شعار دادند “از زاهدان تا تهران، خونین تمام ایران” ، معلمان در کردستان برای کمک به مجروحین بلوچستان خون اهدا کردند و مردم در تهران برای اهدای خون صف های طولانی تشکیل دادند. اعلامیه ها در محکومیت کشتار توسط رژیم از طرف نیروها و اقشار مختلف مردم صادر شد. هنرمندان و ورزشکاران متعهد حمایت خود را اعلام کردند.  برعکس آنچه رژیم انتظار داشت این کشتار، همبستگی سراسری مردم ایران با مردم بلوچستان را دامن زد.  اگر چه این کشتار خونین علیه مردم زحمتکش و مبارز بلوچستان حمایت وسیعتر و یک پارچه تری در سراسر ایران را می طلبید اما با توجه به دهه ها دروغ پراکنی و نشر اخبار جعلی و دروغین از جانب رژیم و دستگاه های دروغ پراکنی اش، سریال ها و فیلم های سینمایی اش که تاثیرات مخرب خود را در این دوران داشته اند، همبستگی سراسری مردم جهشی به پیش بود و آغازی برای درک واقعی مردم در سراسر ایران نسبت به ستم هایی که بر مردم بلوچستان و دیگر ملیت های تحت ستم روا می رود.

چه کسی است که نداند بلوچستان که یکی از مهمترین استان های استراتژیک کشوراست، یکی از محرومترین مناطق  و مردم آن  از ستم دیده ترین بخش های مردم ایران،چه در دوران حکومت مستبد اسلامی و چه در دوران حکومت استبداد سلطنتی بوده اند.ریشه  صدها مورد تبعیض و محرومیت های دیگر ناشی از ستم ملی است که علیه این منطقه و مردم آن از طرف حکومت کنونی و حکومت های سابق بکار برده شده است. تحقیر و توهین هایی که سزاوار دارودسته حکومت اسلامی و سپاه پاسداران آن است، هیچ قرابتی با واقعیت زندگی توده های مردم زحمتکش بلوچستان ندارد. 

بلوچستان سرزمین سوختبرانی است  که برای تامین نان بخور و نمیر خود و خانواده اشان مجبور اند در زیر گلوله های مزدوران جمهوری اسلامی پیت های سنگین را بر دوش از راه های سخت و نا هموار به طرف دیگر مرز انتقال دهند و یا در بهترین حالت با خودروهای فرسوده و از کار افتاده ای که بسختی قابلیت استفاده در جاده های صاف و ساده را دارند، درجاده ها و راه های ناهموار کوهستانی و خطرناک برانند و ریسک سقوط در دره ها و یا حریق ناشی از اثابت گلوله مزدوران و قاتلان جمهوری اسلامی را به جان بخرند. بلوچستان سرزمین آنانی است که پس از کار شبانه روزی بسختی می توانند از مقداری آرد و آب اگر موجود باشد تکه نانی بپزند و حداکثر با مقداری نمک روی آن به فرزندان خود بخورانند. بلوچستان سرزمین آنانی است که برای مقداری آب  باید فرزندانشان را در خطر غرق شدن در گودال هایی که هوتک نام دارد قرار دهند و یا طعمه سوسمارها کنند.بلوچستان سرزمین کودکانی است که از تغذیه حداقل محرومند، از حداقل امکانات تحصیل و آموزش محرومند، از بهداشت و درمان خبری نیست و از کودکی به کار و زحمت محکومند. سرزمین کودکانی است که از وجود تفریح و سرگرمی بی خبرند، سرزمین کودکانی است که کودکی نمی کنند. بلوچستان سرزمین مردمی است که ورودشان به سایر نقاط به مثابه ورود به کشوری دیگر ارزیابی می شود و تحت نام مواد مخدر و تروریسم مورد بازجویی و توهین و تحقیر قرار می گیرند.  این حجم از  این همه ستم و تحقیر و توهین  برای یکی از مناطق کشور، برای آنست که دارودسته حاکم در تهران و سپاه مافیای موادمخدر بهتر بتوانند به کسب و کار خود ادامه دهند. کسب و کاری که بوی خون می دهد از جمله خون مردم زحمتکش و ستم دیده بلوچ، کرد، عرب و …. 

فقر و محرومیت و ستم این منطقه به معنی امکان غارت و چپاول حاکمان در قدرت، به معنی انباشت سرمایه سرمایه داران حکومتی و سرمایه داران وابسته به آن است،  به معنی سرکوب و کشتار و لگدکوب کردن پایه ای ترین حقوق این مردم است. به معنی توهین به زبان و ملیت آنهاست. به معنی بازگذاردن دست سپاه در کامیون، کامیون قاچاق مواد مخدر است.

حساسیت و خونخواری رژیم و مزدورانش در بلوچستان و خلق جمعه خونین در خدمت به حفظ این شرایط و در خدمت به بقای حکومت ستم و استثماراست.  

این رژیم و هر رژیم دیگری که نماینده بورژوازی و سرمایه داران ملت حاکم باشد، به این سیاست ستم و تحقیر ملی ادامه خواهد داد همانگونه که رژیم های حاکم از جمله رژیم شاه سیاست ستم و تحقیر ملی علیه ملیت های تحت ستم از جمله مردم بلوچ را دنبال می کرد تا سرمایه داران بزرگ و وابسته به امپریالیسم چه از نوع سپاه و یا آستان قدس و غیره به استثمار و ستم بپردازند. تنها دولتی پرولتری متکی به توده های مردم زحمتکش و ستم دیده است که حقوق ملیت ها را به رسمیت خواهد شناخت و در راستای منافع زحمتکشان و کارگران برای اتحاد داوطلبانه ملیت های تحت ستم تلاش خواهد کرد. ما کمونیست های انقلابی این کشتار جنایتکارانه و فشارهای خفقان آور جمهوری اسلامی در بلوچستان را با شدیدترین لحن محکوم می کنیم و در شرایطی که سرتاسر جامعه ایران ملتهب و در طب مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می سوزد این شرایط را زمینه ساز فرصتی  برای قدم برداشتن درجهت ایجاد حکومت مردم بر مردم و دولت پرولتری می دانیم چرا که رهایی واقعی در چنین مسیری میسر است.

جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران

۱۵ مهر ماه ۱۴۰۱

آدرس سایت : jaka2020.com

ای میلjaka.ir2020@gmail.com   

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate