چرخش های کیفی در "انقلاب ایدئولوژیک " فرقه حمید تقوائی

سعيد صالحى نيا
May 19, 2019

salehinia@aol.com

مقدمه:

فرقه های سیاسی  مثل همه فرقه ها با انجماد فکری مشخص می شوند. این یک خصلت ثابت انهاست.سایر خصائل فرقه ها "رهبر محوری"، دنباله روی کورکورانه هوادار از رهبر، فضاسازی مداوم بر علیه مخالف وکفر دانستن مخالفت و برچسب زنی به مخالف، دانستن یافته های رهبری و ناتوانی در درک تحولات اجتماعی و ساختن یک دنیای ذهنی موازی است و نشاندن این دنیا بجای واقعیت و از جمله مادام العمر بودن رهبر!.

حزب حمید تقوائی مثل فرقه رجوی، همه این خصائل را داراست. هر کس از درون یا حتی بیرون به فعالیت ها و دینامیزم این فرقه نگاه کند براحتی خصائل بالا را می بییند.

تحول از یک حزب به فرقه در فرقه تقوائی روندی بوده که از  دوره مرگ منصور حکمت و حدائی درون خزب کمونیست کارگری اغاز شد و با فراز و نشیبهائی رسید به وضعیت کنونی.

من در دوره ای بطور مستقیم شاهد فعالیت ها و دینامیزم این فرقه  و بخاطر احساس ا خصوصا در برابر نسل جوان و کمونیست تحولات این فرقه را دنبال می کنم.

نقد فرقه تقوائی به من کمک کرد تا فرمولبندی خود را در مورد بحران 3 نسل کمونیزم ایرانی، لنینیزم و سر انجام راه حل عبور به کمونیزم نسل چهارم را ارائه دهم. لذا در تجربه به من ثابت شد که نقد مداوم این بخش از "اپوزسیون" بسیار حیاتی است.

و یاداوری می کنم که اساسا کمونیزم در تاریخ یک اندیشه انتقادی بوده برای پیشبرد جنبش پایان سرمایه داری. لذا نقد همانطور که مختصه مهم مدرنیته است ، مختصه کمونیزم هم هست.

اما سوال اساسی که در این مقاله می خواهم بهش بپردازم و اصلا هم محدود به داستان فرقه تقوائی نیست، اینست که اگر فرقه ها  با درک منجمد تداعی می شوند، چگونه خود را از "بازتعریف" می کنند در برخورد به واقعیات؟

نیاز به بازتعریف خود و پایگاه خود برای حیات فرقه بسیار مهم است و درونا تناقضی می سازد.

این مقاله به این موضوع اختصاص دارد:

 

(1)دو راه حل فرقه ها برای بازتعریف خود:

نگاهی به تاریخ فکری فرقه ها مثل فرقه مجاهد نشان می دهد که برایاین نیاز بازتعریف دو راه حل وجود دارد: اول "انقلاب ایدئولوژیک" و دوم کنترل این انقلاب توسط همان رهبری که مهملات قبلی را فرموله می کرد! فرقه ها این مسیر را برای بازتعریف خود می روند.

فرقه رجوی سنت مجاهد قبل خود را گرفت و طی یکی دو دهه ازسازمانی  با نظرات التقاطی اسلامی مارکسیستی جهان سومی هوادارش را بطور گله ای به  درگاه خمینی و صدام و نهایتا  و ترامپ رساند!

"انقلاب ایدئولوژیکش" هوادار را متقاعد کرد طلاق تشکیلاتی بکند خودسوزی برای مریم! اگر مخالف شد عارفانه در مقابل بقیه عو عو کند! خلاصه هر مهملی رهبر فرمود!

در مورد فرقه تقوائی قانون تحول فرقه همانست.موضوعات فرق دارد و زمانی  بیشتر لازم است که با لاخره تقوائی، همان برنامه دنیای بهتر را هم بگذارد کنار و حامیانش حتی حس نکنند چگونه چرخید

بستر مادیکه  فرقه را جلو می برد تلاش برای بقدرت رسیدن است. فرقه مدعی است که بقدرت رسیدنش یعنی بقدرت رسیدن مردم! " و باید "سیاسی" بود و نه ایدئولوژیک! و سپس نظریه "با اپوزسیون کشتی نگیرید" تا سرانجام کنار شیرین عبادی و مسیح علینژاد فرود اید!  خوب دقت کنید!

عده ای هنوز می پرسند که چگونه رهبری کره شمالی از مارکسیزم  رسید به حکومت موروثی! خوب همینجورها! یا  مائوئیزم رسید به حکومت کنونی چین! انن شعبده بازیها در تاریخ بسیار سابقه دارد!

لذا از دید من تحولات فرقه تقوائی را باید در کانتکس "انقلاب ایدئولوژیک" فرقه ای شناخت!

 

(3)انعکاس "انقلاب ایدئولوژیک" تقوائی در هوادارانش و فراخوان "اپوزسیون اپوزسیون نشوید"

نتیجه فراخوان تقوائی به هوادارانش چی بود؟

اجازه بدهید دو نمونه از موضع گیریهای مشعشع حامیان زامبی شده تقوائی اینجا ذکر کنم:

اول: حسن اقایاری :

"این حکومت با بحران و ترور زاده شده‌است و با بحران و ترور هم قادر به ماندن استیهبازوی قوی این حکومت، نیروی سرکوبگر و تروریست به نام سپاه پاسداران است؛ هر کس و هر دولتی این نیرو را تروریست بداند و تضعیف کند؛ به سود ملت ایران و کارگران است.این اینهمانی را باید مغتنم شمرد و این حکومت ترور را براندخت

اینجا این حامی تقوائی بطور واضحی از حمله حکومت ترامپ و اسرائیل دفاع می کند و دم خروس "سود ملت ایران" را هم تکان می دهد! اینست انتهای مسیر حمیدتقوائی از زبان حامیش! دقیقا موضع رجوی!

 

دوم: تهمینه صادقی:

(در دفاع از فراخوان تقوائی برای سکوت در مقابل اپوزسیون راست:)


همیشه در تاریخ وقتی مردم به تنگنا می رسند دست به اعتراض می زنند و در عدم وجود جریانات و جنبشهای انقلابی میدان برای راست و جریانات دست راستی باز میشود و رهبری آن اعتراضات را به دست می گیرند. نقش یک حزب چپ و انقلابی در چنین شرایطی دخالت گری، رهنمود دادن و به دست گرفتن آن اعتراضات هست، نه اینکه کناری نشستن و لعن و نفرین کردن

اینجا به بهانه "مداخله گری" و "لعن و نفرین نکردن" این زامبی تقوائی  از خط راست او دفاع می کند!

 

(4)راه حل تقوائی همان راه حل رجویست!

بیش از دو دهه قبل نظریه "سیاست موازی با حکومت امریکا" توسط رجوی مطرح شد .بعد از سرنگونی صدام رچویستها دنبال حکومت امریکا روان شدند و که هنوز ادامه دارد.

تقوائی با اتکا به نظریه کمونیزم ایدئولوژی نیست به پله "با راست اپوزسیون درگیر نشویم" رسید تا کنار شیرین عبادی و مسیح نژاد برسد که اینها هم سرپلهای بخشی از رژیم هستند و حکومت ترامپ!

 یادم می اید سالها قبل برای اولین بار مورد سوال قرار گرفتم وقتی همکاری زامبی های این فرقه را در نیویورک با حامیان سلطنت نپذیرفتم.

لذا این سیاست موازی ریشه دارد اما در فاز جدید کیفیتی جدید می یابد!

 

آیا خواننده متوجه شد چگونه از لزوم مداخله گری کمونیستی ، تقوائی، زامبی های خود را کنار علینژاد نشاند؟ چگونه از"مداخله گری" سکوت را بیرون کشید؟ اینست مهارت یک رهبر مادام العمر!

 

(5)تقلیل مفهوم کمونیستی اپوزسیون به مفهوم عامیه و راست اپوزسیون

یک جادوگری دیگر تقوائی اینست که مفهوم کمونیستی اپوزسیون را زد زیر قالی!

کمونیزم کارگری جدائیش از توده ایزم و فدائیزم از انجا اغاز شد که درک طبقاتی سیاست را در  مفهوم اپوزسیون بکار گرفت و لذا نقد خود را به رژیم موجود به نقد تمامی راست توسعه داد و حتی چپ سنتی را هم زیر نقد گرفت

کمونیستها که این روزها توسط زامبی های تقوائی به "کمونیستهای دو اتشه" معرفی می شوند، اما یادشان نمی رود که قیام 57 یک شعبده بازی راست بود که "مخالف پهلوی" را بجای اپوزسیون قالب مردم کرد!

از دید من تقوائی و فرقه اش دقیقا همان می کنند .یک توده ایزم شفافی که در فاز بعدی شعار اتحاد همه با هم و سیاست موازی با غرب را توجیه شرعی می کند.

 

خلاصه:

بررسی تحولات فکری فرقه تقوائی از دید من برای همه روشنفکران کمونیست و فعالین ازادیخواه وظیفه بسیار مهمی است.همانطور که بررسی فرقه رجوی.اینها نمونه های خوب ازمایشگاهی هستند که نسل جدید و جوان ما باید بخوبی ان بشناسند و بشناسانند

انقلاب اتی ایران موتور محرکه کمونیزم دیگریست.من نامش را کمونیزم نسل چهارم گذاشتم.این کمونیزم در درون مبارزه فکری مداوم با 3 نسل قبلی کمونیزم عروج خواهد کرد

بررسی عروج و سقوط کمونیزم کارگری و احزابش اهمیت بنیادی دارد برای سازماندهی کمونیزم نسل بعدی.

از این روست که باید تحوالات این فرقه تقوائی را زیر ذره بین دارم!

 

منابع بیشتر:

(1)وقتی “ضرورت جامعه به چیزی اسم می گذارد”! اختراع مجید آذری در دفاع از حزب کمونیست کارگری!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=72804

(2)وقتی نمی شود مدعی منصور حکمت بود و فراخوان سکوت به اپوزسیون راست داد!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=72369

(3)چرا حزب کمونیست کارگری ، فرقه مجاهد را “اپوزسیون ” رژیم اسلامی می داند؟

http://www.azadi-b.com/arshiw/?cat=11&paged=4


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com