وقتی “ضرورت جامعه به چیزی اسم می گذارد”! اختراع مجید آذری در دفاع از حزب کمونیست کارگری!

وقتی “ضرورت جامعه به چیزی اسم می گذارد”! اختراع مجید آذری در دفاع از حزب کمونیست کارگری!

salehinia@aol.com

۲۳ مارس ۲۰۱۹

مقدمه:

این روزها حزب کمونیست کارگری از خدمات وکیلی استفاده می کند که محتوی و عمق تفکر این حزب را بیشتر به نمابش می گذارد! این وکیل نامش مجید آذری است. مدتی قبل  رفیق دیگری داشت بنام حبیب بکتاش که مدتی است مثل مسعود رجوی یا امام زمان  ، ازش خبری نیست احتمالا همانطور که از فرقه رجوی بیرون زد و سکوت عارفانه کرد حالا هم مثل تعدادی از بیرون زدگان فرقه کمونیست کارگری دچار سکوت عارفانه شده!

به هر جال از حبیب بکتاش می گذریم به رفیقش مجید آذری می پردازیم که از دید من از نمونه هائی دید قشری و سطحی از حزبی است که دورانی پرنسیبهای فکری داشت وقتی منصور حکمت رهبرش بود! حالا از این حزب باید امثال مجید آذری “دفاع کنند”!

خوب من بعنوان یک نقاد سیاسی کمونیست و خواهان ازادی و برابری بسیار خوشحالم که بالاخره حتی ادمی در سطح مجید آذری هنوز پیدا می شود که به انتقادات به این حزب پاسخ دهد! لذا این فرصت را معتنم می شمارم مثل همیشه تا سطح و عمق افکار این حزب را نشان جامعه دهم و کمکی باشم در انزوای این حزب که بدروغ خود را الترناتیو وضع موجود می داند!

این مقاله در ادامه مقاله قبلیم (۱) خواهد بود که به تشدید چرخش براست حزب کمونیست کارگری اختصاص دارد.از دید من این حزب مدتهاست مسیر پوپولیزم و راست را انتخاب کرده خبری مربوط به امروز نیست. منتهی بیشتر از گذشته این چرخش براست را علنی مطرح می کند. درست مثل فرقه رجوی که خصوصا بعد از قیام ۵۷ چرخش براستش را بیشتر علنی کرد و امروز دیگر متحد علنی جولیانی و حکومت ترامپ است. طبیعتا دورانی لازم بود این فرقه از دوران “اسلام سوسیالیستی” به این نقطه برسد و حامیان همیشه خفته اش را گام بگام به منزل راستهای حکومت امریکا برساند.یکشبه نمی شد!

از این مقدمه می گذرم و به دفاعیه اخیر مجید آذری نگاهی می اندازم:

(۱)مجید آذری “نباید پاسخ دهد اما!”

مجید آذری در مقاله قبلیش خطاب به رحمان حسین زاده می نویسد:

” من فکر میکنم در مورد اینکه حکک وحمید تقوایی راست شده وطرفدار آلترناتیو غربی وسلطنت طلب شده واین روزها هم طرفدار خط سیاسی شیرین عبادی ومسیح علینزاد شده را اصلا نبا یست پاسخ داد.

خوب! این در حالیست که ایشان ۳ مقاله اخیرش با اینکه می گوید “نباید پاسخ داد” تقلا دارد که “پاسخ بدهد”! چرا؟ این چه انگیزه ای است که ایشان هم می داند نباید پاسخ دهد و در عین حال ۳ مقاله می نویسد تا “پاسخ دهد”؟!

مخالفان حمید تقوائی در احزاب خواهر این حزب همانها که رویای اتحاد با این حزب دارند همانها که فکر می کنند یک عدد حزب کمونیست کارگری بزرگ با حمید تقولائی می سازند! این روزها دارند خط راست حمید تقوائی را زیر سوال می برند! لذا من به اینها فعلا کاری ندارم! بیشتر سوالم اینست که چرا بنباید به منتقدین این فرقه پاسخ داد؟ و چرا اگر نباید پاسخ داد ، هنوز پاسخ می دهید؟! کجای این تناقض را باید در گوشه دل گذاشت؟!

از دید من مجید آذری در دلش نگرانست! می داند ایراداتی هست که حد اقل خودش را باید قانع کند! ایشان سالها در فیسبوک می نوشت که انقلاب معنی دارد و هر قیامی را نمی شود انقلاب نامید! حالا چون رهبرش خط عوض کرده مجبور است وکالت عجیبی را به عهده بگیرد! درست آنچه سالها خودش در فیسبوک نوشته خط قرمز می کشد!

خارج از بی پرنسیبی اخلاقی ، ایشان به خودش و رفش دروغ می گوید. همانطور که رجویستها “جامعه بی طبقه توحیدی” را در کنار جولیبانی و ترامپ جشن بگیرند!

(۲)”جامعه ما اسم انقلاب گذاشته”!(۲)

مجید آذری برای دفاع از توده ایزم نابی که قیام شکست خورده سال ۵۷ را انقلاب می نامید از استدلالی دفاع می کند که دقیقا معنی پوپولیزم است!

ایشان دلیلش اینست که “جامعه قیام ۵۷ را انقلاب نامیده”! خوب دقت کنید! پوپولیزم چیست؟ سیاستی که پشت؟ انچه مردم می گویند مخفی می شود و به انچه مردم می گویند برای توجیه سیاستهایش استفاده می کند.

همین پوپولیزم توده ایستی نه تنها قیام سال ۵۷ را انقلاب نامید بلکه “رهبر انقلاب ” را هم به استناد به “چامعه” خمینی دانست!

ایا هنوز شکی هست که مجید آذری و حزبش متعلق به پوپولیزم توده ایستی هستند؟ این دیگر زبان خود مجید آذریست!

(۳)پدیده موهومی بنام “ضرورت جامعه ، نام انتخاب می کند”!(۲)

 

خارج از پوپولیزم توده ایستی ، مجید آذری دچار کشفی شده بنام “ضرورت جامعه” که امده و نام انتخاب کرده!

تا امروز ما فکر می کردیم که این ادمها و گرایشات سیاسی هستند که روی چیزها نام می گذارند ! اما مجید آذری که خود را فراسوی ایدئولوژی ” می داند به همان موهومی متوسل می شود که قبلها مارکسیت لنینیستها در ادبیاتشان بکار می بردند و تاریخ را مثل ادمی پنداشتند که “قضاوت می کند رای می دهد و غیره!”

چرا مجید آذری وحزبش مسئولیت انتخاب نام انقلاب ۵۷ را مقل توده ایها به عهده نمی گیرند و مدعی هستند این “پدیده ضرورت” هست که به سال ۵۷ نام انقلاب داده؟!

نبرد بین دو گرایش چپ سر نام انچه در سال ۵۷ اتفاق افتاد ه ، نبردی امروزه نیست. این نبرد بین دو گرایش مدعی کمونیزم بالافاصله بعد سرنگونی رژیم پهلوی اغاز شد!

توده ایزم و فدائیزم و بعد راه کارگریزم ادعا داشتند که سرنگونی رژیم پهلوی یعنی انقلاب و کمونیزم نوپای خط سوم تاکیید داشت این یک قیام شکست خورده و یک دست بدست شدن قدرت بین جناح های حاکمیت بورژوازی است.

فقط انها که اون تاریخ را ندیده اند یا به خود دروغ می گویند ، این واقعیت را نادیده می گیرند و متوسل به جامعه و ضرورت جامعه می شوند!

(۳)”انقلاب در مراحل اولش یک جنبش همگانی است”!(۲)

بعد از مباحث “تئوریک ” بالا مجید اذری وارد “عمیق” بحث حمید تقوائی می شود! می فرماید که چون انقلاب از جنبش همگانی اغاز می شود لذا؟ سال ۵۷ در ایران انقلاب بوده بهار عربی هم انقلاب بوده و…کمونیستها بهش مهر می زنند می شود سوسیالیستی”!

باور بفرمائید اینها عین حرف مجید آذریست!(۲)

ایا اینکه انقلاب از جنبش همگانی اغاز می شود دلیلست که اون جنبش همکانی اولیه را انقلاب بنامیم؟ یا اینکه بگوئیم اون جنبش همکانی است ثیامی است که ممکنست در شرایط معینی به انقلاب تحول یابد؟ کدام درست است؟

انچه در سال ۵۷ اتفاق افتاد یک جنبش همکانی بود که به انقلاب نینجامید. شکست خورد . اینکه جنبش همکانی ضد پهلوی بود انرا انقلاب نمی کند .

اما چرا این دعوا مهم است؟ چرا دعوا فقط اختلاف تئوریک نیست؟ خوب به همان دلیل که وقتی توده ایها سال ۵۷ اصرار داشتند که انقلاب شده تئوریک نبود! نبردی طبقاتی و سیاسی بود و هست!

نبرد بین جنبش رفرمیستی و جنبش انقلابی در سال ۵۷ دقیقا سر همین بود که اتفاق سال ۵۷ را چه ارزیابی باید کرد.الان مجید اذری و حزبش به توده ایزم سال ۵۷ عقب نشسته اند و تلاش دارند همان موضع حزب توده را با ماسک منصور حکمت بزبان بیاورند!

مشکل ایشان و حزبش اینست که گرایشات کمونیستی نسل سومی هنوز زنده هستند و اون خاطره از اذهان فعالین این گرایش پاک نشده حتی از اذهان ادمهائی مثل اذر ماجدی یا رحمان حسین زاده متحدین حمید تقوائی!

خلاصه کنم:

مجید آذری هم اعلام کرده که نباید به منتقدین حزبش پاسخ داد هم بطور شفافی تمامی درک پوپولیستی و راستی که پشت توده ایزمی دیر آمده و انهم با ماسک منصور حکمت ، را ارائه می دهد! از ایشان بازهم تشکر می کنم! از این شفافتر نمی شد ثابت کرد که این فرقه عقب نشینی علنی به توده ایزم سال ۵۷ را درون نسل سوم کمونیزم ایرانی نمایندگی می کند.

مجید آذری بازهم نام انقلاب ۵۷ را از “جامعه” از موهومی بنام “ضرورت جامعه” استخراج می کند. مدعی می شود که انقلابها از جنبش همگانی سرنگونی اغاز می شوند لذا از همان اول که چپ و کمونیستها رهبریش را ندارند انقلاب است.

مجید آذری ما را یاد مجاهدی می اندازد که می خواهد اتحاد با ترامپ و جولیانی را از کتاب “سوسیالیزم بزیان ساده ” عسکرزاده استخراج کند! گاو نر را دوشیدن از کاری که مجید آذری به عهده گرفته ساده تر است!

نبرد نظری در تعریف داستان سال ۵۷ در ایران روبنای مبردی طبقاتی بین گرایش کمونیزم انقلابیست با گرایشی از نسل سوم کمونیزم که دارد بسرعت به توده ایزم عقب می نشیند. این تحولات را باید از نزدیک بررسی کرد و نشان جامعه داد و مدعیان الترناتیو موجود را مه این چنین به خود و جامعه دروغ می گویند منزوی تر کرد.

منابع بیشتر:

(۱)وقتی نمی شود مدعی منصور حکمت بود و فراخوان سکوت به اپوزسیون راست داد!  (سعید صالحی نیا)

  http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=72369

(۲)۳ مقاله اخیر مجید آذری در دفاع از فرقه اش  وقتی که قرار است “پاسخ ندهد!”

آذر ماجدی : درک از مفهوم وتعریف انقلاب

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=72704

پاسخ به سخنان رحمان حسین زاده در انتقاد به سخنان حمید تقوایی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=72329

خون کدام رنگین تر است؟ مصطفی صابر یا سیامک ستوده

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=72125