توحش در پاریس، تدابیر ما برای کردستان

سلام قادری
November 06, 2020

توحش در پاریس، تدابیر ما برای کردستان

در این مطلب ھدف اصلی اثبات این امر است کە حملە بە آزادی بیان مھر یک توحش جھانی شدە را بر خود دارد،پس دفاع از آزادی بیان در فرانسە مستقیما دفاع از آزادی بیان خود ما است.آزادی بیان در فرانسە محصول مبارزات روشنگرانە و تاریخی است کە برای کل اروپا و جھان الھام بخش بودە است و این مبارزە لوکال تدریجا بە پدیدەای جھان، تاریخی مبدل گشتە است.اگر در فرانسە آزادی بیان مھیا گشتە است بە ما باور و نیرو میبخشد کە آزادی بیان،تمام و کمال و بدون قید و شرط ممکن است.این بە این معنی نیست کە تحقیر و تقبیح و تحمیل بر ھر انسانی،حتی انسانی مذھبی و مرتجع مجاز است و کشیدن کاریکاتور بە ھیچ وجە نمونەای از این گونە اعمال نیست.یک مذھبی اگر قادر بود این را درک کند کە حتی وقتی احساس کرد بە باورھایش توھین شدە است؛می بایست راھھای مدنی را پیش گیرد دیگر بە یک تعبیر مذھبی نمی بود؛بلکە سکولاری میبود کە برای شخص خود ارزشھا و ھنجارھایی داشت کە از مذھب می آمد.

در واقع ھر مسلمان متمدن و آگاھی نمیتواند بخشی از اعتراض بە حق آزادی بیان یک کاریکاتوریست باشد،چرا کە آزادی یک کاریکاتوریست ھیچ قید و شرطی ندارد و حتی اگر عمل مناسبی بە نظر نیاید راە مدنی و قانونی برای اعتراض و یا با ھمان مکانیزم مذھب سپردنش بە خداوندگان آسمان میتواند قابل پذیرش باشد.توحش و جنایت و کشتار برای  پیشگیری از آزادی بیان دیگری خود مصداق قبیحترین و شنیعترین اعمال با ھر معیار، متمدنانە  انسانی است.فتیشیزم محمدی ، کە محمد را بە کالای کسب و کار مافیایی، سازمانھای اسلامی در جھان تبدیل کردە است با خود و در ادامە بە پدیدەای فاجعە بار فاشیزم اسلامی ختم گشتە است.فاشیزم ھویتی را برتر تبلیغ میکند و سعی دارد با تحریک احساسات  و ھیجانات باورمندان، آنھا را بە کورکورانترین تعصبات و جنایتھا رھنمون سازد.آنچە کە ایدئولوژی با  مجموعەھای ھویتی میکند؛ این است کە آنھا را از یک باور شخصی بە یک برتری طلبی  جمعی متمایل میکند.


در ایران و مشخصا کردستان کە حوزە فعالیت و زیست ما فعالین چپ کردستان ایران است خنثی کردن تاثیر تبلیغات فاشیستھای اسلامی وظیفەای خطیر و حیاتی است.ھر باورمندی بە اسلام در معرض این خطر قرار دارد کە بە قربانی و مخاطب این فاشیسم اسلامی قرار گیرد.فعالین چپ،کمونیست و سکولار در کردستان می بایست بتوانند این تعرض بە آزادی بیان را بە فرصت نھادینە کردن آزادی بیان تبدیل کنند.  فاشیستھا ی اسلامی، محمد را بە کالای قابل پرستشی تبدیل کردەاند کە با توسل بە آن مسلمان را تحریک کنند.  دقیقا نقطە مقابل این روند فاشیستی کە بە تحریک ھیجانات و احساسات میپردازد،روند چپ و مترقی است کە بە استدلال و منطق عقلایی انسانھا مراجعە میکند تا آنھا را از دام این ھیولای وحشتناک حفظ کند.

برای یک جریان چپ تغیر زیربنا ھمیشە اولویت اول نیست؛ چرا کە روبنا چنان از تکرار نابرابریھای زیربنایی بە قھقرا رفتە است کە در مورد مشخصی چون جنبش روژاوا حفظ  جان مردم از دست متوحشین اسلامی بە اولویت اول تبدیل گشتە بود. لازم است تاکید کنم کە تغییرات زیربنایی است کە گشایشھایی ھم در روبنا ایجاد میکند؛اما در میانراە مبارزە سوسیالیستی برای تغییر زیربنا برای یک لحظە ھم نباید از سیاست دینی غافل بود.ممکن است اصطلاح دین سیاسی آشناتر بە نظر برسد،اما واقعیت این است کە دین درحالت عادی و برای مردم عوام تلفیقی از باورھا و ارزشھای غلت و درست است کە غالبا با گر بخشش کە چە بە تعبیری پوزتیف و چە بە تعبیری نگتیف کاربردی داشتە باشد زندگی میکنند و بخش نامنوس و ایدولوژیکش را ھوشمندانە مسکوت و معلق میکنند.مردم عوام کە ھمبستگی ھا و دلبستگیھای انسانیشان بر شقاوت و بیمارگونگی احکام دینی غالب است خود را در مقام و جایگاە رد و نکار احکام  دینی نمیبیند،لذا آنچە را کە با احساسات و تعقلشان ناخوانا باشد بی سر و صدا دور می ریزند.اما روندھایی کە سیاستی دینی دارند و آن سیاست تامین کنندە منافع غرض و مرزھایشان است آن سیاست دینی را با بە ابزار گرفتن دین بە ابزاری برای ایجاد دوزخ مورد نظرشان تبدیل میکنند،یا بە تعبیری دیگر بخشھای خنثی شدەی دین را دوبارە آحیا میکنند تا بە اھدافشان کە چیزی جز زرو زور نیست برسند.

مبارزە با فاشیسم دینی،مبارزە با ھر دینداری نیست و نباید باشد.مبارزە با ھر مسلمانی نیست و نباید باشد چرا کە در صورت عقب راندن روندھا و نھادھای سیاسی دین ابزار و ایجاد گشایش اقتصادی در زندگی روزانە مردم، جامعە خود تدریجا در حال گذر از دین بە عنوان باورھاری ناخوانا و غیرکاربردی با زندگی جمعی و فردیش است. ولی در ھر جامعەای این کار سیاستمداران واقعا کمونیست و چپ و سکولار است کە سیاست را چون ابزار ادارەی اقتصاد و اجتماع جا بیندازند و در مقابل سیاست دینی روشنگری کنند و جبھە گیری کنند و این ممکن نیست مگر اینکە بر این نقطە واقف بود کە سیاستمداران  دینی جدا و بیگانە از دین اجتماعی و دینداران جامعە ھستند.

اگر سیاست دینی در فرانسە با تقدیسات و فتشیزم خونخوارانەاش بە جنگ امنیت و آزادی جامعە رفت مسلما در محل زیست ما از آن توحش بھرمند خواھند شد و برعکس ھم کورسوی آزادی در جامعە ما ھم تحت تاثیر آن تھاجم پاریس خاموش خواھد شد،اگر بی امان و مداوم با این نوع جنایتکارانە از سیاست مبارزە نکنیم.

سلام قادری

ششم نوامبر ٢٠٢٠


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com