نگاهی به رژه اول ماه مه و آنچه باید بیاموزیم , مقایسه متدیک دو جنبش کارگری و سوسیالیستی

بهروز ناصری
May 07, 2019

هر ساله در اول ماه مه صدها هزار و میلیونها کارگر  و زحمتکش و احزاب مختلف سیاسی در کشورهای مختلف از طریق تشکلهایشان،  در خیابانها رژه می روند و کارگران مهمترین خواستها و مطالبات خود را در  این رژها و متینگهای  اول مه بیان میکنند.

اول مه روز بعنوان روز مبارزاتی کارگران برای طرح مهمترین مطالبات در سطح بین المللی برسمیت شناخته شده است.

تاریخ اول مه، تاریخ مبارزه برای کم کردن ساعات کار است. خواست 8 ساعت کار در روز ابتدا از استرالیا شروع شد. در سال 1856 کارگران استرالیا خواست 8 ساعت کار در روز را با جشن و تعطیلی توام کردند که تاثیری روی روحیه کاررگان گذاشت. کارگران آمریکا چند دهه بعد هیمن سنت کارگران استرالیا را ادامه دادند و در سال 1886 تصمیم گرفتند تا اول ماه مه روز توقف کار برای خواست 8 ساعت کار در روز باشد. در اول مه 1886 بیش از 200000 کارگر دست از کار کشیدند و تصمصم گرفتند تا سال بعد هم همین سنت را ادامه دهند. در سال 1889 کنگره بین الملل کارگران با شرکت 400 نماینده شرکت کننده تصمیم گرفت تا 8 ساعت کار در روز در راس مطالبات کارگران قرار گرفته و کارگران هر ساله در همین روز ضمن متوقف کردن کار، خواستهای خود را بیان کنند.  در این رابطه رفقا را  به منبع اصلی که در زیر معرفی شده است مراجعه می دهم.

امروزه ما در خیلی از کشورهای سرمایه داری به هشت ساعت کار در روز دست یافته ایم. ما در  نروژ هفته ای 37،5 ساعت کار میکنیم، یعنی 5 روز در هفته و هر روز 7،5 ساعت کار و دو روز تعطیلی در هفته.

این دستاورد مبارزات کارگران، شامل عموم کارگران می شود. دیگر فرقی نمیکند که کارگران چه زبان، جنسیت و مذهبی دارند. همه کارگران با هر ملیت، جنسیت و زبانی که داشته باشند، مادام که تابعیت نروژی داشته باشند، شامل این قانون می شوند .

ما در رژه امسال اول ماه مه هم مشاهده کردیم  (و همه ساله اینطور است) که طیفهای خیلی مختلفی در رژه اول مه شرکت کرده بودند. ناسیونالیستها، آنارشیستها، اتحادیه ایست ها، کمونیستها و انواع چپها همراه با کارگران نروژ در اول مه شرکت داشتند. به عبارت دیگر، رژه اول مه، همیشه رنگین و متنوع  بوده است. این رژه وسیع و متنوع گروههای مختلف در اول مه این خوانش را بدست میدهد که هواخواهان یک زندگی بهتر، ساعت کار کمتر و شرایط کاری بهتر و .... خیلی وسیع و اجتماعی است.

اول ماه مه و رژه اول مه، از لحاظ متدلوژیک قابل تامل است.

 

 

مولفاتی در مورد اول ماه مه که از معانی متدیک برخوردارند:

  1. وقتی طبقه کارگر دستاوردی را بدست آورد، مثلا کم کردن ساعت کار، آنرا به قانون تبدیل میکند. و وقتی آن دستاورد به قانون تبدیل شد، عمومیت یافته و شامل همه – حال از هر طیف و جنس و گروهی که در چهارچوب آن کشور باشد – می شود.
  2. دستاورد بدست آمده حاصل مبارزات کارگران، که به قانون عام اجتماعی تبدیل می شود، در چهارچوب و حیطه ی زندگی مادی شهروندان است و این ارزش مادی بدست آمده، شهروندان و اعضای آن جامعه را برای اینکه شامل آن ارزش مادی شوند، بر اساس جنسیت، رنگ انسانها، ملیت و مذهبشان تقسیم بندی نمیکنند.
  3. در اول ماه مه همه گروهها و احزاب مختلف سیاسی شرکت میکنند و کسی نمیتواند به دیگری بگوید که : "این روز جهانی کارگران است و شما چرا اینجا آمده اید؟ این روز به شما که ناسیونالیست و شمای غیر سوسیالیست هستید و ... ربطی ندارد" . ...
  4. اول مه ، این روز مبارزاتی کارگران برای بیان خواستها و مطالباتشان، به یک روز رنگین و تنوعات اجتماعی تبدیل شده است و این نشانه جایگاه رفیع طبقه کارگر از لحاظ اجتماعی است.
  5. اول ماه مه بعنوان الگوی اجتماعی بودن مبارزات و خواستهای کارگران، فارغ از هر گونه سکتاریسم، فرقه گرایی و ذهنی گرایی است.

 

مولفاتی در مورد احزاب و سازمانهای کمونیست که از معانی متدیک برخوردارند

  1. جنبش سوسیالیستی در ایران امروز، فعلا به احزاب و سازمانهای کمونیست محدود شده است.
  2. احزاب وسازمانهای کمونیست ایرانی، احزابی جدا از کارگران هستند.
  3. احزاب و سازمانهای کمونیست، اما مدافع حقوق کارگران و از مبارزات آنان دفاع می کنند.
  4. دفاع احزاب و سازمانهای کمونیست از کارگران، در اشکال مختلف آکسیون، صدور اطلاعیه و برگزاری سمینار بوده است.
  5. احزاب و سازمانهای کمونیست در محیط کار و زیست کارگران حضور ندارند. به این اعتبار مستقیما درگیریهای که کارگران با کارفرمایان و رژیم اسلامی ایران در عرصه های اقتصادی، زیستی، کاری، اجتماعی و سیاسی دارند، را ندارند. هیچکدام از احزاب و سازمانهای کمونیست در معرض آنچه کارگران در ایران با آن دست به گریبانند، نیستند.
  6. احزاب و سازمانهای کمونیست، بدرجات زیادی خودمحور، بزرگ بین، فرقه گرا و در همان حال هم کم ظرفیت خود را نشان میدهند.
  7. احزاب و سازمانهای کمونیست تحت عنوان مقولات رادیکال و انقلابی، به تشتت و پراکندگی و به فرقه گرایی و سکتاریسم در عمل دامن می زنند. 
  8. الگوی حاکم بر اول ماه مه با الگوهایی که احزاب و سازمانهای کمونیست از آن پیروی میکنند، متفاوتند. آن ازادمنشی و ازادیخواهی که در اول ماه مه مشاهده می شود، در بین احزاب و سازمانهای کمونیست مشاهده نمی شود. در بین احزاب و سازمانهای کمونیست هنوز تنوع افکار، احترام به مخالفین سیاسی و برسمیت شناختن متفاوتین، جا نیفتاده است.

نتایج این مقایسه برای ما در حزب کمونیست ایران

بنظر من با توجه:

  • به اوضاع سیاسی و شرایط مبارزه طبقاتی در ایران
  • وضعیت متحولی که کشور ایران در آن قرار دارد
  • وضعیت عینی و کم تاثیری احزاب و سازمانهای کمونیست در جنبشهای اعتراضی و اجتماعی در ایران و بویژه جنبش کارگری ایران
  • مباحثات مختللفی در درون حزب وجود دارد و سوء استفاده نیروهایی خارج از حزب برای نفع خود
  • ...

حزب کمونیست ایران:

  • از یکسو به امر تشکیلات سازی در شهرهای ایران اهمیت درجه اول را داده و کار و فعالیت اصلی خود را در رابطه جنبش کارگری در داخل ایران تعریف کند و در این راستا نقشه و فعالیت عملی خود را داشته و ارائه دهد.

 

  • فعالیت و ارتباط و همکاری با سایر احزاب "چپ و کمونیست" ادامه یابد اما در اهمیت درجه دوم قرار گیرد. فعالیت اصلی کمونیستی فعالیت در میان کارگران در ایران است. با همکاری و اتحاد این چنینی با احزاب چپ و کمونیست نمیتوان کار اصلی کمونیستی را به حاشیه انداخت. کار و فعالیت اصلی و کمونیستی، ارتباطات و همکاری با احزاب دیگر نیست.

 

 

  • از اول ماه مه میتوان الگوهای پراتیکی و روشی استنتاج کرد. بایست ضمن آزاد منشی و آزادیخواهی به سبک اول ماه مه، بیشترین احزاب و سازمانها و گروههای مختلف را حول موارد مشخص و کنکرت تشویق کرد. کنکرتهایی که بتوان آنرا از لحاظ عملی و پراتیکی پیگیری کرد. من قبلا هم نوشته بودم که سوءتفاهمی در رابطه با مقوله "چپ" و "کمونیست" وجود دارد. "چپ" همان کمونیست نیست. چپ کسی است که به ارزشهای دمکراتیک مثل برابری زن و مرد، جدایی دین از دولت، آزادی تشکل و آزادیهای سیاسی و ... معتقد باشد، اما کمونیست کسی است که فراتر از ارزشهای دمکراتیک، به سوسیالیسم، لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و لغو کار مزدی معتقد است و برای تحقق آن مبارزه میکند. مترادف کردن "چپ" و "کمونیست" به ضرر جنبش کمونیستی ایران است. چون این تعبیر آشکارا نادرست و قلم گرفتن نیروهای دمکراتیک است.

 

  • حزب ما بایست از این ظرفیت برخوردار باشد تا آن فعالین و افرادی که صرفا خواستار یک سیستم دمکراتیک، یا خواستار رفع تبعیضات جنسیتی، یا ملی هستند را بتواند بسیج کند. این خصلت یک حزب اجتماعی است. همه مردم و حتی کارگران کمونیست نیستند. صورت مسئله اصلی اینست که چگونه یک حزب کمونیست می تواند توده های وسیع تحت ستم را بسیج کند؟ چگونه توده های کارگر و زحمتکش از یک حزب کمونیست دفاع میکنند و آنرا از آن خود میدانند؟ اینجاست که اول ماه مه سبک کار و متد برخورد، نشان میدهد.

 

  • در کردستان، کومه له بر اساس مصوبات کنگره ها و مصالح هم جنبش کارگری و هم جنبش کردستان، همین رویه ای که تاکنون انجام داده  را کماکان ادامه دهد. و در بعد سراسری هم حزب حتما احتیاج به نقشه راه عملی و پراتیکی دارد تا بتواند در شهرهای خارج کردستان تشکیلات سازی کند.

 

پیروز شدن سخت است اما ناممکن نیست. بایست برای آن کار و فعالیت هدفمند، بانقشه و متین و مستحکم  داشت.

 

 

 

 

 

منبع:

https://lefttribune.com/1may/ سایت انترنتی تریبون چپ: "اول مه چگونه بوجود امد؟"

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com