ضرورت چغندر بردن به هرات و زیره به کرمان آوردن (پاسخی به دو نوشته هفته اخیر رفیق پویا محمدی)

جمشید عبدی
April 07, 2019


ضرب المثل بالا وصف حال رفیق "پویا محمدی" است. این دوست ما فراموش کرده که یک هفته قبل ایشان این نوشته را منتشر کرد("کومه له و نشست در"کمیته‌ دیپلماسی مشترک احزاب و سازمانهای کردستانی"") و با این نوشته مجوز داد که "کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران" بهانه ای دیگر برای آژیتاسیون و حملات تبلیغی علیه کومه له به راه بیاندازد و حتی آنچنان گستاخ شود که به گفته خود شما ("حزب کمونیست کارگری نه تنها به این شیوه متوسل نشد بلکه صفوف تشکیلاتی کومه له را هم فراخوان داده که برای پیگیری آن موضوع، به میدان بیایند".)
رفیق پویا محمدی بدون اینکه صبر کند و موضوع ("کومه له و نشست در"کمیته‌ دیپلماسی مشترک احزاب و سازمانهای کردستانی"") را از طریق ارگان های تشکیلاتی دنبال کند، چون ارشمیدس فریاد به یافتم یافتم زده و به خیال خودش پرومته ای است که آتش به غنیمت گرفته و پاشنه آشیل کومه له را پیدا کرده و این را برای ضربه زدن به رفقای خود به کار می گیرد. در سطر های پایانی نوشته هفته گذشته این رفیق آمده بود("حال چگونه است که کومه له پای قطعنامه ای را امضا کرده است که کاملاً با ادبیات جریان دیگری نوشته و به تنظیم درآمده است؟" ) به راستی حال چگونه به تنطیم درآمده رفق پویا؟ اگر منتظر اطلاعیه تشکیلات بودی متوجه می شدی. حال یک هفته بعد این رفیق به ما می گوید:( اما اطلاعیۀ اخیر دبیرخانه کومه له در پاسخ به کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری، نتوانسته است که متانت و دقت همیشگی کومه له را در برخورد به چنین مواردی نمایندگی کند. ) . رفیق پویا مگر شما با شتابزدگی و انتشار پیاپی این مطلب از سوی دیگر رفقای عجول مجالی برای تامل، باقی گذاشتید که حال موضع کومه له را شتابزده می خوانید، در انتهای متن یک هفته گذشته شما می آید که ("تا این لحظه توضیحی از سوی رهبری کومه له، در خصوص شرکت در آن نشست، سطوح شرکت و تأثیرات آن و امضای قطعنامه مشترک این نشست، روبه جامعه اعلام نشده است. انتظار این است که رفقای رهبری کومه له در این خصوص اطلاع رسانی لازم را به انجام برسانند.) بله اطلاع رسانی شد و به قول شما عجولانه بود. چرا که فضای وب با کار نابجای شما و حملات جریانات به قول خودشان "کمونیسم کارگری" به شدت متشنج و یا بهتر است بگوییم غیر سیاسی و کینه توزانه شد؛ تا جایی که گروه کمونیسم کارگری به خود جرات داد از کادر های حزب بخواهد سیاست آنها را در حکا دنبال کنند. حال در این نوشته بعدی بعد از یک هفته آمده اید و چه کسی را نصیحت می کنید. چغندری که به هرات بردید یا زیره ای که به کرمان آوردید. البته که تمام انسان های مبارزه بر اهمیت این اتحاد عمل آگاه هستند و خوشحال خواهند بود که نیروی حامی طبقه کارگر اتحاد داشته باشد. همه ما با این جمله مانیفست آشناییم که می گوید" کارگران جهان، متحد شود"، اهمیت این جمله از این روست که نویسندگان مانیفست آگاه بودند که کارگران جهان متحد نیستند. اما شما وقتی رفیق پویا به ما ضرورت را نشان می دهی ما سریعا متوجه ضرورت های هفته گذشته ات هم خواهیم شد. هفته گذشته ضرورت تنها ضربه زدن به رفقای داخل تشکیلات بود؟ الان هم ضرورت اتحاده؟ نه فکر نمی کنم ضرورت های شما در عرض یک هفته تغییری کرده باشد. متعاقب نوشته هفته گذشته شما، مجالی فراهم شد تا اختلافاتی که وجود داشت بی پرده تر و با ادبیاتی سخیف تر به خود اجازه حضور دهند. من نیز چون شما اتحاد نیروهای کمونیست را ضرورت می دانم اما نه با اقدامات و تصمیم گیری های عجولانه و هیستریک. جبهه گیری سریع و تفکر بی تامل. حداقل در معنای تامل جدای از اندیشه نوعی به وقفه انداختن و به تعلیق در آوردن را می شود یافت. باید دانست که حداقل یک فاکتور در تمایز بین نیروهای پیشرو وسیاسی جامعه با توده های مردم، عدم رقص با هر سازی و با هر بادی به دریا زدن بوده. هر استبدادی آرزوی چنین اپوزیسیونی را خواهد داشت که : ساعت ها با هم به گفتگو و بحث مشغول اند و بعد از تبادل آرا و نظرات والا، در اثبات تئوری هایی که هر شب نیشینی را دلپذیر می کند، همچون فیلسوفان کافه ای فرانسه یا رمانتیک های آلمان که خواب گل سرخی را میدیدند و چون صبح دیده گانشان گشوده میشد، آن را کنار بستر میافتند، این رفقا نیز از هیجانی این چنین لبریز از اتحاد با هم سرشار می شوند و بعد خیال طبقه را راحت می کنند که شهر در امن و امان است. اما کافی است تا کودکی بازیگوش از سر شیطنت یا کم فهمی این برج آشتی را آنگولکی کند تا همه فریاد بردارند وامصیبتا! و این ماه عسل سیاسی با اطلاعیه ها و بیانیه ها تلخ و عاقبت اتحاد، ختم به شر شود. تا پرولتاریا به این آگاهی دست یابد که اگر دست به عمل زند، زنجیرهایش را هم از دست می دهد. بله رفیق من، ضرورت واقعی را در قیاس دو نوشته خود در عرض یک هفته دنبال کنید تا متوجه شوید آنچه به واقع ضرورت است، آگاهی از آزادی عمل است و تشخیص مرزی است که نوشته های شما را از مدافع یک طبقه به هیجانزدگی و ماجراجویی می کشاند. توصیه های شما در ارتباط با صبور بودن احزاب، درحالی که موضع این یک هفته خود را بسنجید، زیره ای است به کرمان و یا چعندری که به هرات می برید.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com