زندگی سخت یک انسان خوب

زندگی سخت یک انسان خوب

در شرایط رشد جنبش از زندگی خود مبارزین خبری نیست . افت جنبش زندگی ها را برجسته میکند . زندگی مبارزین را .

مبارزی که همه چیزش آرمان و رهایی انسان است  در شرایط دیگر زندگی خودش تحمیلا” برجسته میشود . اصل زیستن و انطباق در دنیای سرمایه داری برای خیلی ها امر ساده ای نیست . تنهایی و زندگی سخت وقتی گریبانت را گرفت ، زندگی مبارز دردناک میشود . زندگی نعیم در تبعید سخت و دردناک بود . 

آن همه کمک به پناهنده و دیگران و بی توجه به زندگی خود معنی ندارد . فدایی دیگران شدن و خود را فراموش کردن . این درست نیست . زندگی هم یک استیل است . قصدم اصلا” سرزنش نیست . بلکه بیان یک واقعیت تلخ است .   

از سال ۱۳۵۰ در دبیرستان شاهپور سنندج همدیگر را میشناختیم . دوستی صمیمانه ای داشتیم . رفیقی مهربان ، دلسوز ، متین و با وقار بود . عمری مبارز بودن .

حدودیک ماه پیش در خیابان او را دیدم . لاغر و خمیده از گرفتاری سرطانش گفت . به زور راه میرفت . میدانستم تنهایی و خانه و امکاناتش مهیای امروزش نیست . از او خواستم خانه ما بیاید . آمد . لزوم نگه داشتن آن جسم نحیف در خانه درست نبود . مرگ را در او به روشنی میدیدی . بعد دو روز از او خواستم که به بیمارستان برویم . ابتدا قبول نمیکرد . از او خواهش کردم اینکار بشود . قبول کرد و بستریش کردند .

در این فاصلۀ کوتاه و دیدن آخرین عکس های او در بیمارستان ، شکستگی ، سفید شدن مو ، رنج و درد نهفته در سیمایش برایم حیرت آور ، یک شوک و بسیار دردناک بود . بعد از عمری مرگی دردناک تر از آن زندگی سخت و دردناک …

یادش گرامی باد .

۱.۷.۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate