این بار کور خوانده اید!

این بار کور خوانده اید!

خیزش گران ۹۶ و ۹۸ رای خود را در  کف خیابان صادر کردند:

دیگه تمومه ماجرا !

این بار نیازی نیست که انتخابات رژیم و اهداف ش را در خدمت به بقای سیستم ستم و استثمارش افشا کنیم. این بار نیازی نیست که تلاش شود پرده از انتخابات جمهوری اسلامی در خدمت به انقیاد کل جامعه بر داشته شود. این بار دیگر نیازی نیست بگوئیم انتخاب بین بد و بدتر به تداوم همین رژیم خدمت می کند. بر عکس، این رژیم جمهوری اسلامی است که در برابر نفرت و انزجار عمیق اکثریت مردم خصوصا طبقات فرودست جامعه، انتخابات پیشا رو برای ش به کابوس بدل شده است. این رژیم جمهوری اسلامی است که از هراس خیزش های دیگری که در راه است، به خود می لرزد. رژیم خوب می داند که در بین اکثریت مردم مشروعیتی ندارد. در نتیجه این بار هدف اصلی انتخابات برای رژیم این است که  از شیب تند پرتگاه سقوط کمی بکاهد و انسجامی به صفوف از هم شکافته شده خود دهد تا بتواند با شورش و طغیان پائینی ها مقابله کند. اگر سران و سلاطین رژیم در بیش از ۴ دهه توانستند با نیرنگ، تقلب و به کارگیری انواع و اقسام ترفندها مردم را به پای صندوق های رای بکشانند، پر واضح است که این بارکور خوانده اند! 

تهیدستان در خیزش دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ با طرح شعار« «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا»، «جمهوری اسلامی نمی خواهیم، نمی خواهیم» خط بطلان را بر کل نظام حاکم کشیدند و راه را برای سرنگونی انقلابی هموار کردند. از آن زمان تا کنون کارگران، زنان، بازنشستگان، مال باختگان، روشنفکران، معلمان، خانواده های زندانیان سیاسی و داد خواهان و…. با ادامه مبارزه نه تنها از انتخابات و صندوق های رای گذر کرده اند، بلکه با طرح  برخی شعارهای رو به آینده، آینده پس از عبور از جنازه متعفن جمهوری اسلامی، خواسته های اولیه خود را هم چون «ضدیت با سرمایه داری، کار برای همه، تحصیل رایگان، بهداشت و درمان رایگان، مسکن، آزادی بیان، محاکمه آمران و عاملان قتل عام زندانیان سیاسی در داد گاه های مردمی، آزادی و برابری برای زنان و…» پیش گذاشتند. 

در شرایط کنونی، غیر ممکن بودن زندگی برای اکثریتی از مردم را می توان دراعتراضات گوناگون جامعه به روشنی دید. مبارزات کارگران برای کسب حقوق های عقب افتاده  و یا تامین شرایط کار و زندگی، مبارزه سراسری بازنشستگان برای گرفتن حقی که سالیان سال از حقوق شان برای دوران باز نشستگی پرداخت کرده اند، مبارزه مال باختگانی که دارایی های خود را به واسطه ی موسسات مالی و اعتباری از دست داده اند، مبارزه روستائیانی که هم به خاطر بی آبی و خشک سالی و هم سیاست های اقتصادی حکومت، همه چیز خود را از دست داده اند، مبارزه خانواده های زندانیان سیاسی علیه دستگاه شکنجه و اعدام جمهوری اسلامی، اعتراض مردمی که دسته دسته عزیزان شان را در برابر سیاست های بغایت ارتجاعی رژیم در رابطه با کرونا از دست داده اند و میلیون ها نفر دیگری که درگیر و دار مرگ و زندگی با این ویروس به سر می برند و از اولیه ترین نیازهای بهداشتی و درمانی محروم اند، مبارزه علیه اختناق، ادامه مبارزات زنان که بازتاب آن امسال در ۸ مارس روز جهانی زن قابل رویت بود و… نشان از این دارد که جامعه به حدی از انفجار رسیده که یک جرقه کوچک می تواند به آبان های به مراتب گسترده تر و سهم گین تری منجر شود. 

از طرف دیگر تشتت در مافیای قدرت حدت  بیشتری یافته است. این تضاد به قدری بالا گرفته که دیگر حبس و حصر و «افشاگری» از یکدیگر بی تاثیر است و بیشتر از هر زمان دیگر، استیصال شان را نمایان کرده است. حتی موضوعی مانند وابستگی بیشتربه امپریالیست ها، به شدت تضاد ما بین جناح ها را دامن زده است. این تضاد را می توان در بسیاری از موضع گیری های سران رژیم و به طور مشخص در فایل صوتی جواد ظریف و برخورد به آن، مشاهده کرد.  جناحی که منافع خود را در وابستگی تمام و کمال به روسیه و چین جستجو می کند و جناح دیگر در وابستگی هر چه بیشتر به غرب و به ویژه آمریکا. هر دو جناح با همه اختلافات در تلاش ند تا بتوانند با وابستگی گسترده تر به امپریالیست ها خصوصا در شرایط کنونی، از سقوط کل نظام شان جلوگیری کنند. 

مساله برجام هم در این شرایط برای کل رژیم علیرغم برخی «مخالفت های» خامنه ای و اطرافیان ‌ش، حکم سوپاب اطمینان را بازی می کند. امپریالیست های غربی و به طور مشخص آمریکا و رئیس جمهور آن جو بایدن نیز به این امر واقف هستند و تلاش شان در این جهت است که بتوانند با اتخاذ برخی تدابیر، اقتصاد رو به مرگ ایران را تا حدی نجات دهند و نگذارند رژیم جمهوری اسلامی توسط مبارزات توده های مردم فرو ریزد. 

راه اندازی کمپین «نه به جمهوری اسلامی» هم، در این راستا قرار دارد. سرمداران این کمپین می خواهند از تجربه انقلاب ۵۷ به نفع برنامه های خود استفاده کنند. در آن زمان هم شعار «مرگ بر شاه»، شعاری فراگیر در بین مردم بود. اما در کنار این شعار از جانب نیروهای مبارز و انقلابی، دانشجویان پیشرو و… شعارهایی که کل سیستم را نشانه می رفت نیز مطرح بود. در آن دوره، خمینی و دارودسته ش و همین طور امپریالیست ها تلاش کردند مردم را عمدتا به حول شعار «مرگ بر شاه» و « شاه باید برود» محدود کنند. چرا که نمی خواستند با رادیکال شدن شعارها، تعمیق درک مردم، پیش گذاشتن خواسته های اساسی و نفوذ بیشتر سازمان های انقلابی در میان مردم و شرایط مساعدی که می توانست به شکل گیری آلترناتیو انقلابی کمک کند؛ کل سیستم حاکم که در مرکز آن نیروهای سرکوبگر نظامی بود، مورد ضربه کاری قرار گیرد. شاه رفت! اما سیستم ستم و استثمار دست نخورده باقی ماند. یک عده مرتجع  فرار کردند و عده دیگری که بنیادگرایان اسلامی بودند، جای آنان را گرفتند. حال، راه اندازان کمپین «نه به جمهوری اسلامی» هم، همین قصد را دارند. اینان می خواهند به تفکر مردم، مردمی که جان شان به لب رسیده جهت دهی کنند. می خواهند از دره پر نشدنی بین مردم و رژیم حاکم  و نبود رهبری انقلابی به نفع نقشه های خود سود جویند. اما مهم ترین و تعیین کننده ترین هدف این دارودسته از کمپین «نه به جمهوری اسلامی» و یا کمپین های مشابه، این است که بتوانند از فروپاشی کلیت رژیم توسط مردم و نیروهای انقلابی جلوگیری کنند. در حقیقت چه امپریالیست ها و چه وابستگان دور و نزدیک شان، بیش از هر چیز از انقلاب و درب و داغان شده ماشین دولتی در هراسند. 

باند بازی و تضاد  بین جناح های مختلف درون حاکمیت در دوره « انتخابات» ریاست جمهوری ۸۸ برای یک دست کردن رژیم حدت و شدت گرفت و تا کنون ادامه یافته است. اما این تضاد درشرایط کنونی و این «انتخابات» که با تایید چند مهره و روشن بودن انتصاب ابراهیم رئیسی  (یکی از مسئولین اصلی قتل عام زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و تابستان  خونین ۶۷و مسئول شکنجه و اعدام معترضین خیزش دی ۹۶ و آبان ۹۸ ) به عنوان رئیس جمهورشان، به نقطه اوج خود رسیده است. قرار است با اتکا بر این یک دست کردن و باز گذاشتن بیشتردست سپاه پاسداران در اداره دولت (حکومت نظامی غیر علنی) بتوانند سیاست های کلان خود را هم در عرصه داخلی و هم منطقه ای و بین المللی در خدمت به حفظ نظام لرزان و درمانده خود پیش برند. 

اما، به جرئت می توان گفت که مهم ترین و تعیین کننده ترین عامل شکاف درون جناح های جمهوری اسلامی، تضاد آشتی ناپذیرمردم با آنان است. تضادی که در نتیجه تحمیل حاکمیت رژیمی که بر پایه ی ستم و استثمار، دیکتاتوری طبقاتی، دینی و مذهبی، ملی و جنسیتی به وجود آمده است، به تضاد اصلی جامعه بدل گشته است. بنابراین علی‌ رغم فشارهای بی حدی که درنتیجه ورشکستگی اقتصادی، فقر مطلق و گسترده ای را به مردم تحمیل کرده است، اشتباه خواهد بود اگر تضاد عمیق مردم با رژیم و انفجاری بودن جامعه را تنها به موضوع فقر و فلاکت مردم تقلیل دهیم. مثال بارز آن خیزش آبان ماه ۹۸ است که با جرقه گرانی بنزین آغاز شد، اما سیاسی ترین شعارها در برخورد به کل رژیم، برجسته شد. به همین دلیل هم امروزه مردم تره ای برای انتخابات و صندوق رای رژیم خرد نمی کنند و هر آن می تواند خشمی که هم چون انبار باروت در میان مردم فشرده شده با کبریتی گُر بگیرد و به آتشی گداخته و سوزان بدل شود که شعله های آن کل رژیم جمهوری اسلامی را به آتش کشد. 

 در شرایط کنونی، موضوع تحریم انتخابات با درجه آگاهی و ضدیت مردم با کل دم و دستگاه حاکم؛ کفایت نمی کند. موضوع برای مردم فراتر از «حق رای» است. نظر سنجی های خود رژیم هم با همه دستکاری و دغل بازی ها این واقعیت را نشان می دهد. اکثریتی از مردم به ویژه فرودستان در مبارزات شان، با وجود نداشتن رهبری انقلابی و بدون سازماندهی و تدارک قبلی، برخی از شعارهای شان دیگر شکل مطالبه  و درخواست را ندارد، بلکه مضمون آن رو به آینده است. آن چه که خواست مردم است و این را به اشکال مختلف بیان کرده اند داشتن جامعه ای است که شایسته زیستن و شان همه انسان ها باشد. جامعه ای که هیج انسانی در آن گرسنه، بی کار، کارتن خواب، تن فروش، معتاد، محروم از مسکن، بهداشت و تحصیل، علم و دانش نیست. جامعه ای که در آن حفاظت از محیط زیست برای بقای بشریت در دستور کارهمه مردم است. جامعه ای که در آن زنان از یوغ ستم جنسیتی و فرودستی رها هستند. جامعه ای که در آن هیچ کس به خاطر عقاید مخالف، زندانی، شکنجه و اعدام نمی شود و سیستم قضائی ش در خدمت پیشروی و رها شدن کل مردم است. جامعه ای که هر کس به انداره کار و توان ش از آن بهره می گیرد. برای ساختن چنین جامعه ای، به رهبری انقلابی و سازمان یابی در سطوح و اشکال مختلف نیاز است که با تکیه برآن بتوان اولین مانع یعنی رژیم جمهوری اسلامی را از طریق انقلاب سرنگون ساخت. 

رأی و انتخاب بخش پیشرو در تمام خیزش ها و مبارزات گوناگون مردم، جامعه عاری از ستم و استثمار است. انتخابی که خود را در مارشی که به ویژه از دی و آبان به سوی چنین جامعه ای آغاز شده و بر پایه تغییر شرایط جامعه، زمینه مساعد عینی برای فراگیر کردن آن در بین میلیون ها نفر فراهم گردیده؛ به نمایش گذاشته است.

ستمدید گانی که در اعتراضات شان شعار« فقط کف خیابون، بدست میاد حقمون» را پیش گذاشتند، به درستی این حقیقت را دریافته اند که سرنوشت رژیم جمهوری اسلامی را باید با پیشبرد مبارزه انقلابی برای سرنگونی ش در خیابان تعیین کرد و نه پای صندوق های رای مرتجعین! 

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۵۳

سازمان زنان هشت مارس (ایران_افغانستان)

خرداد ۱۴۰۰/ ژوئن ۲۰۲۱


www.8mars.com

zan_dem_iran@hotmail.com

https://facebook.com/8Mars.org

https://t.me/hashtemars

www.youtube.com/8marsorg

Instagram:@zanane8mars

Twitter:@HashtMars

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate