به مناسبت صدمین سالگرد قیام کرونشتات
چرا و چگونه ضدانقلاب بلشویک قیام کرونشتات را سرکوب کرد؟
بخش دوم
نویسنده: رنه برتیه – René Berthier برگردان: نادر تیف
پایان اعتصابات در پتروگراد:انزوای کرونشتات
پرسش اساسی که ملوانان شورشی داشتند این بود که مردم پتروگراد چه برخوردی به قیام دارند و کارگران چگونه از آن پشتیبانی خواهند کرد؟
تروتسکی و عدهای دیگر پس از او تصدیق کردند که ترکیب اجتماعی و سیاسی ملوانان کرونشتات از ۱۹۱۷ به بعد دستخوش تغییر و «کرونشتات سرخ به سفید تبدیل شده است.» آنان بر این باور بودند که ملوانان که خواستگاهی پرولتری داشتند و به پیروزی انقلاب افتخار میکردند با کسان دیگری جایگزین شدند که از مناطق روستایی میآمدند و با شورش خود، تجلی مخالفت دهقانان خرد علیه قدرت شورایی شدند. پُل اوریش تائید میکند که سهچهارم ملوانان خواستگاهی دهقانی داشتند در حالی که تا ۱۹۱۷ اکثرشان از پرولتاریای پتروگراد بودند. اما این مسئله برای او آن چنان که برای تروتسکی اهمیت داشت، مهم نبود، چرا که ملوانان چه با خواستگاهی کارگری و چه دهقانی در طی شورش یکپارچه عمل کردند. (Paul Avrich, La tragédie de Cronstadt 1921, Éd. Du Seuil, 1975) به نوشته الکساندر اسکیردا زمانی که ترکیب کميته موقت انقلابی منتخب ۲ مارس (۱۰) را مد نظر قرار میدهیم، متوجه میشویم که همه «دارای مهارت حرفهای زیادی بودند که با چند سال آموزش حاصل شده» و همه «کهنه سربازانی بودند که کاملاً در جریان تازهترین مبارزات انقلابی» قرار داشتند. یک نویسنده با گرایش تروتسکیست (ژان – ژاک ماری) مینویسد که کرونشتات در انزوا قرار گرفت، زیرا کارگران پتروگراد پشتیبان شورشیان نبودند و آنان را تنآسایانی میدانستند که نمیخواهند مبارزه کنند. این کارگران همچنین ملوانان کرونشتات را اشخاص ممتازی ارزیابی میکردند، چرا که ظاهراً جیرهی غذاییاشان دو برابر آنان بود. البته استدلال ماری در تناقض با یکی از مطالبات ملوانان شورشی کرونشتات است که خواستار برابری جیرههای غذایی همگان با کمونیستها بودند و به علاوه درخواست کرده بودند که کارگرانی که مشاغل خطرناک دارند یک جیرهی غذایی بیشتر بگیرند. پس استدلال نویسندهی تروتسکیست بیپایه است.
تروتسکی سالها بعد، ۱۹۳۸، نوشت که شورش کرونشتات ارتجاعی و خردهبورژوایی بود چرا که شرکتکنندگان در آن سوسیالیستهای انقلابی و آنارشیستها بودند. تروتسکی نوشت که شورشیان «بیروحیه بودند و شلوارهای پفکرده میپوشیدند و مانند پااندازان خود را آرایش میکردند.» تروتسکی میافزاید در حالی که اهالی پتروگراد گرسنه بودند در کرونشتات «انبار بزرگی از غلات گوناگون» وجود داشت. او همچنین ملوانان قلعه کرونشتات را به «قاچاق ملافه، ذغال و نان» متهم کرد. (۱۱) الکساندر اسکیردا که به اسناد آن دوران پس از فروپاشی شوروی دست یافت، نوشت:« کرونشتات ذخیرهی اندکی از غذا داشت و همین موجب شد که مقاومت بدنی شورشیان به شدت تحلیل رود.»(۱۲) از همین جا میتوان دریافت که شورش کرونشتات از پیش برنامهریزی نشده بود.
کمونیستها مدعی هستند که در قلعهی کرونشتات یک ارتشبد «سفید» حضور داشت. اما آنان اعتراف نمیکنند که ارتشبد کوسلوسکی یک مشاور نظامی بود و در زمان جنگ جهانی اول سرلشکر بود و حکومت شوروی به او درجه ارتشبدی داد و در ثانی هیچ نقشی در شورش کرونشتات نداشت. بلشویکها از هیچ تلاشی برای تبلیغ این که نظامیان بلندپایهی سفید شورش کرونشتات را فرماندهی کردند، دست نشستند. بلشویکها، از لنین و تروتسکی گرفته تا همه کمونیستهای جهان مدام گفتند که سفیدها در خارج کشور شورش کرونشتات را طراحی کردند. آنان میگفتند که روزنامههای پاریس و لندن هفتهها پیش از آغاز شورش از آن نوشتند. اما بحران اقتصادی و سیاسی که در روسیه وجود داشت بر هیچکس پوشیده نبود و رهبران بلشویک خود اذعان میکردند که مردم مخالف آنان هستند. همگان بر این باور بودند که وضعیت انفجاری شده است.
هانری ارون مینویسد:«بخش بزرگی از مردم پتروگراد از ملوانان کرونشتات حمایت کردند.»(۱۳) خبر شورش کرونشتات وسیعاً در شهر پخش شد، اما مطبوعات گوش به فرمان بلشویکها تهمتپراکنی کردند و تشکیک به وجود آوردند. اهالی پتروگراد نسبت به قیام کرونشتات واکنش نشان ندادند. اما باید توجه داشت که در شهر وضعیت اضطراری اعلام شده بود، مأموران پلیس سیاسی بلشویکها (چکیستها) و کورسانتیها جو ترور حاکم کرده بودند و هر تجمعی را به گلوله میبستند. کورسانتیها افسران متعصبی بودند که برای همین کار آموزش دیده بودند. البته مردم پتروگراد از گرسنگی و جنگ داخلی نیز در عذاب بودند.
واقعیت این است که زینوویف به عنوان رئیس کمیته دفاع از پتروگراد با اعلام چند تصمیم، بخشی از فشارها را کاسته بود. به مردم اجازه داده شد برای یافتن غذا به روستاها بروند. همچنین گفته شد که حکومت ذغال و گندم خریده است. چنین بود که روز یکم مارس، هنگامی که در کرونشتات قطعنامهی مهم تصویب شد، در پتروگراد انسداد راهها برداشته شد، دستههای نظامی کارخانهها را ترک کردند که منجر به پایان فوری اعتصابات در پتروگراد شد. الکساندر اسکیردا مینویسد که با اعلام سیاست نوین اقتصادی (NEP) به مردم چنین القاء کردند که آزادسازی صورت گرفته و این چنین همبستگی فعال با کرونشتات خدشهدار شد.
ملوانان کرونشتات برای تعمیم قیام نمایندگانی به دیگر نقاط کشور فرستادند تا متن قطعنامه را توزیع کنند، اما چکا (پلیس سیاسی) آنان را دستگیر و دو هفته بعد اعدام کرد. شهری در جنوب کرونشتات به نام اُرانینبوم وجود داشت. هانری ارون مینویسد که ۲۵۰ نماینده کرونشتاتی به آنجا فرستاد شدند و مردم با تیراندازی هوایی از آنان استقبال کردند. ژان – ژاک ماری تعداد این نمایندگان را «چند ده نفر» ذکر میکند. راههای ارتباطی کرونشتات را با دیگر نقاط کشور بسته بودند. برخی مشاوران به شورشیان گفتند که باید عملیات نظامی در اُرانینبوم انجام دهند تا از نظر سیاسی و نظامی توانمندتر شوند و بتوانند به پتروگراد برسند، اما وضعیت ملوانان خوب نبود تا بتوانند چنین اقدام نظامی را به مرحله عمل برسانند. ملوانان اقدام نظامی را نپذیرفتند، زیرا قیام را برنامهریزی نکرده بودند و آذوقه و مهمات کافی نداشتند.
چهار آنارشیست که (الکساندر اسکیردا «همدست» توصیف میکند) در پتروگراد بودند. آنان الکساندر برکمن، امما گلدمن، پرکوس و پتروسکی نام داشتند و ۵ مارس نامهای به شورای پتروگراد نوشتند و در آن پیشنهاد کردند که یک هیئت نمایندگی پنج نفره، از جمله دو آنارشیست، به کرونشتات فرستاده شود تا مناقشه را مسالمتآمیز حل و فصل کنند. زینوویف به این نامه پاسخ نداد، اما ۶ مارس تلگرامی به کرونشتاتیها فرستاد و در آن پیشنهاد یک هیئت نمایندگی شامل اعضای حزب و غیرعضو داد. کرونشتاتیها به درخواست زینوویف پاسخ رد دادند، زیرا مطمئن نبودند که «غیرعضو»ها واقعاً به حزب وابسته نباشند. هانری ارون مینویسد که پاسخ کرونشتاتیها به پیشنهاد زینوویف «بیش از اندازه گستاخانه» بود. او آن را درکنشدنی توصیف کرد که راه بر هر گونه دیدار میبست و تحریککننده بود.(۱۴) البته پاسخ کرونشتاتیها درکشدنی بود، چرا که آنان هیچ اعتمادی به مقامات کمونیست نداشتند که غیرحزبیها واقعاً به حزب وابسته نباشند.
مذاکرهای انجام نشد و فقط زینوویف دست به تحریک زد. او گفت:«شما در محاصره هستید. مجبورید تا چند ساعت دیگر خود را تسلیم کنید. کرونشتات نه نان دارد و نه سوخت. اگر خود را تسلیم نکنید، ما شما را همچون کبک خواهیم کشت.» (نگاه کنید به اسکیردا، صفحه ۶۹) ضربالاجلی که شورای پتروگراد به شورشیان داده بود، پایان گرفت و درگیریهای مسلحانه میتوانستند شروع شوند.
کنگره دهم حزب، کرونشتات و اپوزیسیون کارگری
هنگامی که کنگره دهم حزب فراخوانده شد، تمام کشور در بحرانی ژرف بود. شورش و قیام همه جا جریان داشت و اعتصابات کارگری ضربات سختی به اقتصاد وارد میکردند. درون حزب چند اپوزیسیون وجود داشت. رهبران میترسیدند قدرت را از دست بدهند. موریس برینتون نویسنده کتاب «بلشویکها و کنترل کارگری» میگوید:«جلسات کنگره سرشار از جوی نیمههیستریک بود که هرگز سابقه نداشت.»
قیام کرونشتات (از ۱ تا ۱۸ مارس ۱۹۲۱) در همان زمانی رخ داد که کنگره دهم (از ۸ تا ۱۶ مارس ۱۹۲۱) برگزار شد. کنگره دهم حزب بلشویک بسیار مهم بود، زیرا همه جا زیر سؤال رفته بود:«زینوویف برآورد کرد که در سال ۱۹۲۱ قریب به ۹۰ تا ۹۹٪ کارگران ضدکمونیست بودند. حتا تروتسکی که برآورد او را غلوی تهوعآور” میدانست بر این باور بود که تعداد کارگران ضدکمونیست “بسیار زیاد” بود.» (۱۵)
اپوزیسیون کارگری
حزب از درون دچار بحران بود. چندین نیروی مخالف درونی وجود داشتند. مهمترین گروه مخالف که رهبری حزب را آزرده میکرد «اپوزیسیون کارگری» بود که پایگاه کارگری درون سندیکاها داشت. اپوزیسیون کارگری که بر بیکفایتی رهبری حزب برای به عهدهگیری وظایف اقتصادی واقف بود، پیشنهاد کرد که این وظایف به سندیکاها واگذار گردد که به نظم تولیدی آشنایی و توانایی تصمیمگیری داشتند. بیجهت نبود که لنین فعالان اپوزیسیون کارگری را به «انحراف آنارکوسندیکالیستی» متهم کرد.» (۱۶)
چرا باید از این گرایش درونی حزب کمونیست روسیه در متنی نوشت که مربوط به قیام کرونشتات است؟ یادآوری اپوزیسیون کارگری در متنی مربوط به قیام کرونشتات از این لحاظ حائز اهمیت است که فعالان این اپوزیسیون بازنمود ناراضیان درون حزب شدند و لنین همواره تلاش کرد که ملغمهای از انحراف آنارکوسندیکالیستی و ملوانان کرونشتات بسازد که به باور وی حامی ارتجاع بودند.
قیام کرونشتات در بیرون حزب علامت پدیدهای درون حزب بود. اگر قیام مارس ۱۹۲۱ آخرین بازنمود آشکار علیه ستمگری کمونیستی بود، نابود کردن اپوزیسیون کارگری در کنگره دهم حزب شاید برداشتن آخرین سد برای تحکیم تصمیماتی بود که استالینیزاسیون جامعه را آماده کرد. تمام اپوزیسیونهای درونی حزب و به ویژه اپوزیسیون کارگری که تصمیم گرفتند به نام «انضباط حزبی» ادعایی دستهایشان را در برابر رهبران حزب بالا ببرند در سرنوشتی که انقلاب، پس از ۱۹۲۱، بدان دچار شد، مسئول هستند.
باری، کنگره دهم حزب با حملات شدید لنین علیه اپوزیسیون کارگری شروع شد. لنین آن را «خطری برای انقلاب»، «انحرافی خردهبورژوایی» و «سندیکالیست آنارشیستی» توصیف کرد. تروتسکی در حملات آتشین علیه اپوزیسیون کارگری همزبان لنین شد. هر دو قیام کرونشتات را خطری جدی برای ادامهی حیات انقلاب میدانستند و میگفتند که اپوزیسیون کارگری وحدت درون حزبی را خدشهدار میکند. لنین و تروتسکی قیام کرونشتات و اپوزیسیون کارگری را آنارشیستی و خردهبورژوایی ارزیابی میکردند.
گفته شد که در اپوزیسیون کارگری «منشویکهای سابق و کارگران و دهقانانی که کاملاً دکترین کمونیستی را درک نکردهاند، رخنه کردهاند. اپوزیسیون کارگری تحت تأثیر فشارهای خردهبورژوایی کشور ما که استثناً در حزب قوی هستند سر برآورده است.»(۱۷) البته این استدلالها کاملاً بیپایه و اساس بودند، زیرا اپوزیسیون کارگری را سندیکالیستهایی تشکیل داده بودند که در صنعت فلزات پایگاه داشتند و اساساً علت تشکیل شدنشان مبارزه علیه نفوذ عناصر خردهبورژوا درون حزب بود!
خطری که اپوزيسيون کارگری برای رهبران بلشویک داشت این بود که برخی اعضایش پرسشهای چالشبرانگیزی در رابطه با برتریطلبی حزب و ماهیت طبقاتی دولت کمونیست مطرح کردند. جالب اینجاست که ملوانان کرونشتات همین سؤالات را میپرسیدند.
هر چند مسائلی که اپوزیسیون کارگری مطرح میکرد به نظر جالب میرسیدند و واقعبینترین گرایش حزب بلشویک جا زده میشدند، با این حال نباید از نظر دور داشت که پرسشهای فعالان اپوزیسیون کارگری فقط برای کمونیستهای جنبش سندیکایی مهم بود که خود در میان کارگران اقلیتی منفور بودند. اپوزیسیون کارگری هرگز نمیپذیرفت که هیچ کس جز کمونیستها بتواند سندیکاها را هدایت کند. این اپوزیسیون مخالف بود که کارگران آزادانه نمایندگانشان را انتخاب کنند.
اپوزیسیون کارگری هیچ انتقادی به سلطهگری حزب بر کلیت پرولتاریا نداشت. الکساندرا کولونتای یکی از رهبران اپوزیسیون کارگری بود و میگفت:«انتصابات فقط باید استثناً پذیرفته شوند، در حالی که اکنون به قاعده تبدیل شدهاند.» آیا او نمیدانست که اگر به استثناء امکان بروز داد خودبهخود به قاعده تبدیل میگردد؟ تودههای زحمتکش اهمیت چندانی به اپوزیسیون کارگری نمیدادند و آن را گرایشی درون حزب میدانستند که میخواهد با گرایش دیگر رقابت کند تا بر آنان حکمرانی نماید. چندین گرایش اپوزیسیون دیگر در کنگره دهم حزب بلشویک حضور داشتند و همگی قیام کرونشتات را محکوم کردند.
کرونشتات در دهمین کنگره
لنین در طی کنگره از تندنویسان خواست صورت جلسه بردارند، در حالی که تروتسکی موافق نبود و درخواست کرد همه گفتوگوها برای «ثبت در تاریخ» یادداشت شوند. چندین نماینده برای دلگرمی نظامیانی که کرونشتات را سرکوب میکردند از کنگره به جبهه رفتند و چند نفرشان کشته شدند. منابع گوناگون تعداد آنان را یک اندازه اعلام نکردهاند. الکساندر اسکیردا مینویسد که ۳۲۰ نفر بودند. «هیئت رئیسه و نه کنگره تصمیم گرفت چندین نمایندهی کنگره دهم را برای سرکوب به کرونشتات بفرستد. لنین، تروتسکی و چند نفر دیگر که عضو هیئت رئیسه بودند ۳۲۰ نماینده را، که یکچهارم کل نمایندگان بودند، دستچین کردند.» فراموش نکنیم که الکساندرا کولونتای، سخنگوی اپوزیسیون کارگری، در سرکوب کرونشتات شرکت کرد.(۱۸)
نه رهبران اپوزیسیون کارگری و نه هیچیک از دیگر مخالفان درون حزب بلشویک کوچکترین همدلی با قیام و مطالبات کرونشتاتیها نداشتند و ترجیح دادند مخالفت گذرای خود را برای حفظ «انضباط حزبی» فراموش کنند. الکساندر اسکیردا مینویسد:«اپوزیسیون کارگری فرصت خوبی داشت تا مخالفت خود را نشان دهد، ولی تصمیم مناسب را نگرفت و حدود سرودم بریدهی مخالفتش را نشان داد.» رویدادهای کرونشتات ژرفای بحرانی را که سراپای حکومت و جامعه روسیه را دربرگرفته بود به شرکتکنندگان در کنگره نشان داد. سیاست نوین اقتصادی یا NEP در دستور کار قرار گرفت. بلشویکها با نپ سلطهگری را بر اقتصاد رها و در عین حال دمکراسی را هم درون و هم بیرون حزب محدود کردند، در حالی که جنگ داخلی نوامبر ۱۹۲۰ تمام شده بود. رادک در این لحظه اعلام کرد که اگر منشویکها آزاد گذاشته شوند، سهم خود را از قدرت مطالبه خواهند کرد:«…رادک به تبیین پرداخت و اعلام کرد که اگر منشویکها پس از اعلام سیاستهای کمونیستها آزاد گذاشته شوند، بخشی از قدرت را مطالبه خواهند کرد و اعطای آزادی به سوسیالیستهاي انقلابی، با توجه به این که اکثر تودههای دهقان ضدکمونیست هستند، یک خودکشیست».(۱۹)
بوخارین از سوی کمیته مرکزی مأموریت پیدا کرد تا گزارشی در بارهی دمکراسی کارگری بخواند. این از زمره گزارشهایی بود که در حرف تهیه میشد، اما در عمل عکسش انجام میگرفت. او گفت که کمونیسم جنگی به سانترالیسم افراطی انجامید. سپس افزود:«این دستگاه متمرکز بر سطح فرهنگی عقبماندهی تودهها استوار شد.» بوخارین ادامه داد:«در دمکراسی کارگری انتصابات ممکن نیستند. همه نهادها، از بالا تا پايين انتخابی و همه آنان مسئول خواهند بود.»(۲۰) به نظر میرسد که بوخارین و بیشک تمام حزب تازه در آن لحظه به این نکته رسیدند که در دمکراسی کارگری نباید جایی برای انتصاب باشد، با این حال شگفتآور است که در دمکراسی کارگریاشان نهادها باید از بالا تا پایین انتخابی باشند و نه برعکس. آیا انتخاب نهادها از بالا به پایین شبیه همان انتصابات نیست؟
گویا بوخارین از این که ملوانان کرونشتات هم خواستار انتخابی بودن نهادها بودند، نگران نشده بود، دغدغهاش تعریف حدود دمکراسی کارگری بود. وی اعلام کرد که اصلاحیهای برای حفظ یکپارچگی حزب تهیه میکند، اصلاحیهای که علیه اپوزيسيون کارگری جهتگیری کرد. لنین سخنرانی کرد و دو متن به کنگره داد. متونش اپوزیسیون کارگری را به عنوان انحراف آنارکوسندیکالیستی محکوم کرد و بر «نمودهای فرقهگرایی» آن انگشت اشاره گذاشت. وی بر این باور بود که این گروه «برنامههای خود را نوشته، بر اعضای خود تکیه کرده و انضباط درونی خودش» را دارد. تروتسکی هم در کنگره به شدت به اپوزیسیون کارگری حمله کرد. هر چند سخنان تروتسکی علیه اپوزیسیون کارگری بود، اما در لفافه ملوانان کرونشتات را مد نظر داشت. تروتسکی گفت:«آنان سخنان خطرناک میگویند. اصول دمکراتیک را به طلسم تبدیل کردهاند. آنان خواستار اعطای حق انتخاب نمایندگان کارگران از بالای سر حزب هستند. گویی حزب محق نیست دیکتاتوری خودش را اعمال کند، هر چند این دیکتاتوری موقتاً با خوی متغیر دمکراسی کارگری همخوانی نداشته باشد.»(۲۱)
نوبت به رادک که رسید، گفت:«حزب ما پیشروی سیاسی آگاه طبقهی کارگر است. ما اکنون در مرحلهای هستیم که کارگران در پایان آزمونهایی هستند که از سر گذرانده و از پیرویِ پیشرو سر باز میزند، پیشرویی که آنان را به نبرد و ازخودگذشتگی فرامیخواند… آیا ما باید تسلیم سر وصدای زحمتکشانی باشیم که دیگر شکیبایی ندارند و از درک منافع واقعیاشان که ما دفاع میکنیم، عاجز هستند؟ زحمتکشان اکنون دارای روحیهای آشکارا ارتجاعی هستند. اما حزب تصمیم گرفته است تسلیم نشود و باید عزم پیروزی را به هواداران خسته و بیروحیه تحمیل کنیم.»(۲۲)
کنگره تصمیم گرفت تا وجود گرایشهای درون حزبی را ممنوع کند و باقیمانده دمکراسی را دفن نماید. دمکراسی در بیرون حزب مدتها پیش از این به خاک سپرده شده بود. حالا خوب میفهمیم که حتا درخواست ملوانان کرونشتات برای آزادی انتخابات شوراها توهمی بیش نبود.
تومسکی در اواخر ۱۹۲۱ تلاش کرد تا نفوذ اپوزیسیون کارگری را در دمکراسی صنعتی و استقبال کارگران فلزکار را برای نظرات آنارکوسندیکالیستی توضیح دهد. فراموش نکنیم که این کارگران مبتکران کمیتههای کارخانه در سال ۱۹۱۷ بودند.
گرایشها را درون حزب ممنوع و اعضایشان را به اخراج تهدید کردند. فقط ۲۵ نماینده علیه تصویب این دستورالعمل رأی مخالف دادند. پلیس مخفی توانایی سرکوب همه گروههای مخالف درون حزبی را به دست آورد. با این حال فعالان مخالف درون حزبی را یک همبستگی قوی به هم پیوند میداد. بسیاری از بلشویکها که روی خط حزب هم بودند، نمیخواستند علیه رفقایشان شهادت دادند. در این جا بار دیگر تروتسکی به میدان آمد و لو دادن عناصر متخاصم درون حزب را یک «اجبار ابتدائی» توصیف کرد.(۲۳) فلیکس ژرژینسکی، رئیس پلیس سیاسی، چکا، (۲۴) از دفتر سیاسی حزب خواست تا رسماً اعلام کند که اعضای حزب باید عناصری را که علیه رهبری آشوب به پا میکنند، لو دهند. فقط چهار یا پنج سال کافی بود تا آنانی که در کنگره دهم به چنین روندی رأی دادند و اکثریت داشتند خود به اقلیت تبدیل شوند و با همان احکام که خود صادر کرده بودند با سرکوب و حذف روبهرو گردند.
در گزارش فعالیتی که لنین داد از کولونتای و اپوزیسیون کارگری خبری نبود، اما در «نتیجهگیری گزارش فعالیت» ۱۸ بار نام کولونتای و ۳۸ بار نام اپوزیسیون کارگری ذکر شد. وی سپس با حملاتی منظم و زبانی پرطمطراق از یکپارچگی حزب به دفاع پرداخت و گفت:«آیا ما جداً از انضباط در یک حزب سازماندهی شده سخن میگوییم یا در یک اجلاس شبیه کرونشتات هستیم؟»
جالب است توجه کرد که لنین ارتباطی بین قیام ملوانان کرونشتات و گروه اپوزیسیون کارگری میدید و هر دو را «ضدانقلاب خردهبورژوایی» برشمرد. او تکرار کرد که این ضدانقلاب «دارای خصلتی خردهبورژوایی و آنارشیست» است. لنین در اینجا مانند هر دادستان یک دادگاه تفتیش عقاید با ضربانی مداوم یک اتهام را تکرار کرد تا آن را به جرم تبدیل کند. «من اعلام میکنم که بین نظرات ارتباط وجود دارد. شعارهای ضدانقلاب خردهبورژوایی آنارشیست و اپوزیسیون کارگری یکی هستند.» اولین ارجاع لنین به کرونشتات در گزارش فعالیت به کنگره دهم آمده بود. در این گزارش بار دیگر بلاغت بلشویکی درباره «آنارشیستهای خردهبورژوا» و تهدید «ارتشبدهای سفید» به کار رفته است. لنین از قصدش برای «مطالعهی نزدیک درسهای سیاسی و اقتصادی این رویداد» گفت و سپس وارد سخنانی کلیشهوار با جملاتی پوچ شد که هیچ نکته ویژهای را توضیح نمیداد. لنین مدعی شد که ارتشبدان سفید نقش فراوانی در قیام کرونشتات داشتند چرا که «دو هفته پیش از آن، روزنامهها در پاریس خبر از یک قیام قریبالوقوع در کرونشتات دادند»! همگان میدانستند که روسیه در بحرانی حلنشدنی فروافتاده است، شورش در همه جا وجود داشت و ذکر قیام کرونشتات پیشگویی نبود. هر چند ارتجاع جهانی در رابطه با قیام کرونشتات گمانهزنی کرد، اما این به هیچ وجه به معنای نقشش در آن نبود. اما لنین گفت:«سوسیالیستهای انقلابی و گاردهای سفید خارج کشور قطعاً در شورش نقش دارند و به علاوه این جنبش تبدیل به واکنش ضدانقلاب خردهبورژوایی و یک جنبش خردهبورژوایی آنارشیست شده است.»
لنین در روز نخست کنگره خود را بر مسئله قیام کرونشتات و آزادی تجارت متمرکز کرد و آن را به عنوان یک پروژه «عناصر خردهبورژوای آنارشیست که همواره مخالف دیکتاتوری پرولتاریا هستند» ارزیابی نمود. لنین با آزادی تجارت در طی کنگره مخالفت کرد، اما پس از پایان آن و سرکوب کرونشتات ، حزب آن را برقرار نمود.
روسیه در آن زمان خود را وادار به «آزادی تجارت»، نه به عنوان یک راهحل که میتوانست بهتر باشد بلکه به عنوان آخرین راهحل دید، در حالی که مردم به علت اجرای سیاست ابلهانه و جنایتکارانهی ارضی حزب حاکم در حال مرگ از گرسنگی بودند. اختلاف ملوانان کرونشتات با لنین و زیردستانش این بود که ملوانان با واقعيات بیشتر آشنا بودند. «آزادی تجارت» برای ملوانان کرونشتات یک مطالبه ثانویه بود و جزو مطالبات اساسی نبود. مطالبات اصلی ملوانان سیاسی بود. اما لنین مدعی شد که این «ضدانقلاب خردهبورژوا که خواهان آزادی تجارت است»…«به ناچار راه بازگشت گاردهای سفید، پیروزی سرمایه و برگشت کامل آن را باز میکند.» طنز ماجرا این است که در همین کنگره دهم که لنین این چنین علیه «آزادی تجارت» سخنرانی کرد، سیاست نوین اقتصادی (نپ) به پیشنهاد خودش تصویب شد تا…آزادی تجارت بازگردد!
مطالبات ملوانان بن و ریشهی سیاسی داشتند. ببینید در یک فراخوان رادیویی چه گفتند:«ما برای استقرار قدرت واقعی زحمتکشان مبارزه میکنیم. کمونیستهایی همچون تروتسکی، زینوویف و قاتلان مزدبگیر در اختیارشان برای حفظ دیکتاتوری خود قتلعام و اعدام میکنند.»(۲۵)
نشريه ایزوستیا ی کرونشتات ۱۹۲۱ بدون هر گونه ابهامی خواهان ادامهی کرونشتات اکتبر است:«این کرونشتات بود که فوریه و اکتبر در خط اول بود. این کرونشتات است که باز هم پرچم انقلاب سوم زحمتکشان را بلند میکند. اینجا خودکامگی سقوط کرد. مجلس مؤسسان دیگر جزو خاطرههاست و رژیم کمیسرها سرنگون خواهد شد. زمان قدرت واقعی زحمتکشان فرارسیده است. زمان به دست گرفتن همهی قدرت به دست شوراها آمده است.» (ایزوستیا کرونشتات – ۱۲ مارس ۱۹۲۱ – همان، صفحه ۷۴) اوریش گواهی میکند که بر خلاف آنچه بلشویکها تلاش کردند ثابت کنند، قیام کرونشتات ربطی به خارجنشینان سفید و دولتهای غربی نداشت. هیچ شکی نیست که خارجنشینان سفید امیدوار بودند که رژیم کمونیست را وارد یک جنگ داخلی جدید کنند، اما در۱۹۲۱ نه آنان و نه دولتهای غربی امکان چنین کاری را نداشتند.
لنین و رهبری حزب کاملاً آگاه بودند که دو جنبش دارای چه نقاط مشترکی بودند. بیجهت نیست که در ایزوستیا ی کرونشتات میخوانیم:«جمهوری سوسیالیست شوراها زمانی قوی خواهد شد که طبقات زحمتکش آن را از طریق سندیکاهای نوسازی شده اداره کنند…سندیکاها هرگز نتوانستند به نهادهای معتبر طبقات تبدیل شوند…و مقصر سیاست حزب حاکم است.»(بازسازماندهی سندیکاها، ایزوستیای کرونشتات، ۹ مارس ۱۹۲۱). چنین بحثهایی را آنچنان که رهبران بلشویک مدعی بودند، دهقانان عقبمانده بیان نمیکردند.
ملوانان بالتیک دغدغههای فراوانی در رابطه با تغییرات تحمیلی بلشویکها برای سازماندهی ناوگان داشتند.
ادامه دارد.
لینک به بخش اول در تارنمای آزادی بیان:
https://www.azadi-b.com/?p=5151
زیرنویسها:
۱۰ – Voir Skirda, PP :۵۶-۵۸
۱۱ – سر و صدای زیاد بر سر کرونشتات (نسخه فرانسوی)، لئون تروتسکی، ۱۵ ژانویه ۱۹۳۸
۱۲ – کرونشتات ۱۹۲۱، پرولتاریا علیه بلشویسم، Ed. La Tête de Feuilles, P :۶۷
۱۳ – قیام کرونشتات، هانری ارون، Ed. Complexes, P :۱۴
۱۴ – همان، P :۷۲ – ۷۳
۱۵ – بلشویکها و اپوزیسیون، لئونارد شاپیرو، Ed. Les Iles d’Or
۱۶ – کمی پیش از کنگره دهم حزب (۱۶ ـ ۸ مارس ۱۹۲۱)، الکساندرا کولونتای متنی با عنوان «اپوزیسیون کارگری» نوشت. رهبری حزب اعلام کرد که متن را در یک میلیون و پانصد هزار نسخه پخش کرده است، اما گاستون لووال بعدها گفت که تیراژ متن فقط صدوپنجاه عدد بوده است. ارگان کمونیستهای چپ بریتانیا متن را بین آوریل و اوت ۱۹۲۱ منتشر کرد و سپس آن را در انگلستان و آلمان به صورت جزوه سال ۱۹۲۲ منتشر کردند. مجله آنارشیست برگردان فرانسوی متن را در دسامبر ۱۹۲۳ و ژانویه ۱۹۲۴ منتشر کرد. گروه همبستگی بریتانیا متن را ۱۹۶۲ بازنشر کرد و سال ۱۹۶۵ هم نشریه سوسیالیسم یا بربریت آن را بازچاپ کرد.
۱۷ – دربارهی انحراف سندیکالیست و آنارشیست در حزب ما، کنگره دهم حزب، قطعنامهها، یک، صفحه ۵۳۰ و لنین، منتخب آثار (نسخه فرانسوی)، جلد سوم، صفحه ۶۹۵.
۱۸ – تروتسکی فقط مسئولیت رسمی سیاسی سرکوب کرونشتات را به عهده گرفت. توخاچوسکی فرماندهی نظامی عملیات را داشت و استالین جنایت بزرگ را انجام داد که منجر به کشتار ۱۴ هزار نفر شورشی کرونشتات شد.
۱۹ – تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی (نسخه ایتالیایی)، لئونارد شاپیرو، میلان، ۱۹۶۳، صفحات ۲۹۶ و ۲۷۰.
۲۰ – حزب بلشویک، پییر بروئه، صفحه ۱۵۹، Ed. de Minuit
۲۱ – به نقل از کتاب بلشویکها و کنترل کارگری، نوشته موریس برینتون و خودمدیریتی و سوسیالیسم، شماره ۲۵ ـ ۲۴، سال ۱۹۷۳
۲۲ – به نقل از کتاب ترور بزرگ، نوشته رابرت کانکوئست، صفحه ۲۴، سال ۱۹۷۱، Ed. Pelican Books
۲۳ – همان، صفحه ۲۳.
۲۴ – فلیکس ژرژینسکی روز ۱۷ ژانویه ۱۹۲۰ از لنین خواست تا فرمانی را برای لغو مجازات اعدام صادر کند (سپس این فرمان لغو شد.) خبر لغو مجازات اعدام به گوش زندانیان سیاسی رسید. چکا فردای آن روز همه را قتلعام کرد.(به نقل از کتاب خاطرات یک انقلابی، نوشته ویکتور سرژ، صفحه ۱۱۲).
۲۵ – فراخوان رادیویی کمیته موقت انقلابی به پرولتاریای جهان منتشر شده در ایزوستیای کرونشتات ۱۳ مارس ۱۹۲۱.
منتشر شده در تارنمای لوموند لیبرتر، ارگان فدراسیون آنارشیست (بلژیک – فرانسه – سوئیس) ۸ مارس ۲۰۲۱
فدراسیون آنارشیست از سال ۱۹۵۴ ماهنامهای به همین نام منتشر میکند.