امام اعدام
خامنه ای
خامنه ای، از مسببین اصلی حکومت آپارتاید جنسی و قتل عام و اعدام در چند دهه اخیر در رژیم اسلامی ایران، حکم اعدام را به عنوان اسلحه ترس و ایجاد وحشت رو به دادگاه بین المللی لاهه این بار با خواست اعدام نتانیاهو، همپالگی جنایتکار خود در مقابل دید همگان قرار داد.
حکم قضایی و قانونی دادگاه لاهه دو خاصیت داشت. اولین خاصیت محکومیت بنیامین نتانیاهو و گالانت بعنوان جنایتکاران جنگی، دومی وادار کردن قصاب حکومت اسلامی به بیان مجدد و آشکار و زمخت این کلمه جنایی و غیر انسانی «اعدام» این بار رو به دادگاه لاهه .
اعلام حکم اعدام توسط خامنه ای، با آن ” شدت و قاطعیت” در حالی که قیافه آقا به چوبه دار شباهت پیدا کرده بود، در واقع، نه رو به دادگاه بین الملل و برای اعدام نتانیاهو، که جزوی از رجز خوانی های معمول این دو “رهبر” جنایتکار در مقابل هم و برای ترساندن مردم و عقب نشاندن مبارزات آنها در مقابل این جنگ ارتجاعی می باشد. خامنه ای خوب می داند که پرونده شخصی او و دیگر سران رژیم اسلامی در همین دادگاه و بقیه دادگاههای موجود در ایران و دیگر مناطق دنیا صفحاتی قطور از جنایت علیه کودکان، زنان، جوانان، کارگران و مردم ایران را در بر می گیرد. اعلام این حکم از زبان خامنه ای در اصل رو به مردم ایران و ترساندن آنها برای جلوگیری از مبارزات هر روزه آنهاست. با تکرار این حکم و و عمل جنایی که از مشخصه های ضد انسانی حکومتهای توتالیتر از جمله رژیم اسلامی ایران است، می خواهند کارگران، معلمان، زنان، جوانان، دانشجویان، بازنشستگان و مردم معترض ایران، که حکومت اعدام او را به چالش کشیده اند را به سکوت و عقب نشینی وا دارد. تهدید این جنایتکار در واقع ، رو به داخل و برای ایجاد ترس و وحشت در میان مردم ایران است نه رو به دادگاه لاهه.
ترس شخص خامنه ای از محاکمه خود و بقیه جنایتکاران رژیم در دادگاههای مردمی است، که از مدتها پیش فراخوان آن با صدای بلند فریاد زده میشود. محاکمه ای که با حذف اجرای حکم غیر انسانی اعدام، با حضور وکیل و هیئت منصفه دادگاه هایی که به قوانین قضایی و انسانی متعهد هستند، باید صورت بگیرد. محکمه ای که این جنایتکار را در برابر اعمال خلاف و جنایت چهار دهه زمامداری ایشان و همدستان ایشان به چالش کشیده و آنها را در مقابل این همه کشتار پاسخگو کند.
در مورد حکم شنیع، ضد انسانی، سیاسی و حکومتی اعدام و اختناق در ایران بسیار نوشته شده است. اعتراضات هر روزه و بر حقی در ایران و خارج از ایران علیه رژیم اسلامی صورت گرفته و میگیرد. سه شنبه ها علیه اعدام و مبارزات سراسری برای لغو مجازات اعدام، حرکاتی درست و انسانی هستند که باید تقویت شوند. بجای “خود زنی” به تعرض بیشتر رو به رژیم و نهادهای سرکوب باید فوکوس نمود.
مضاف بر این مبارزات، باید مردم ایران را در یک پروسه هدفمند بر لزوم لغو این حکم وحشیانه قانع و توجیه نمود. صرف اعلام لغو این حکم جنایی هم کافی نیست. باید تلاش نمود که لغو اعدام به جزوی از اصولی ترین و انسانی ترین بندهای مندرج در برنامه و قانون اساسی هر کشوری تبدیل شود.
روبرت بادینتر «Robert Badinter» وکیل مترقی و از کنشگران و مبلغ لغو حکم اعدام، در دهه های هفتاد و هشتاد در فرانسه که به ” وکیل قاتلان ” معروف شده بود. برای نجات محکومین به اعدام، وکالت عده زیادی از “مجرمین” را به عهده گرفت. عده ای را نجات و در پی تلاش ایشان حکم اعدام عده ای را هم به احکام دیگری بجز اعدام تبدیل نمود. بادینتر بعدها در زمان ریاست جمهوری فرانسوا میتران به سمت وزارت دادگستری فرانسه منصوب شد و در این پست هم تلاش زیادی در لغو مجازات اعدام نمود. حکم اعدام در فرانسه، کشوری با سابقه “گیوتین” در می ۱۹۸۱ به فرمان میتران لغو و دیگر اجرا نشد.
وکلای مترقی همچون بادینتر هم در ایران زیاد بوده و هستند. وکلای شجاع و مبارزی که برای اثبات بی گناهی “گناهکاران” و محکومین به اعدام تلاش میکنند. وکلایی که به غیر انسانی بودن این احکام اعتقاد کافی دارند.
وکلایی که به دلیل دفاع از موکل خود و برای رهایی آنها از حکم اعدام، ممنوع از کار، زندانی و هنوز هم به این دلیل در زندان بسر می برند و یا مجبور به ترک ایران شده اند. تلاش مردم مبارز ایران و وکلای انساندوست بطور یقین در این مبارزه نتیجه خواهد داد و به صفحات خونین عدالت موجود در رژیم های توتالیتر شاه و خامنه ای پایان خواهند داد. این حکم تاریخ است.
تعداد کشورهای که اعدام در آنها انجام میشود متاسفانه به بیش از یکصد و هفتاد و چهار میرسد. چین، ایران و عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا جزو اولینها هستند.
لغو حکم اعدام اما صرفا اعلام توقف آن نیست. اگر چه پس از اعلام لغو این حکم توسط فرانسوا میتران در فرانسه حکم اعدام خاتمه پیدا کرد. اما تا درج لغو اعدام و تبدیل آن به مصوب قانون اساسی فرانسه تا ۲۶ سال بعد یعنی تا سال ۲۰۰۷ به درازا کشید و فرانسه جزو ۳۶ کشوری شد که لغو حکم اعدام به صورت قانون در قانون اساسی این کشور درج شده و انجام این عمل جنایی در این کشور، به دنبال مبارزه هدفمند و طولانی کسانی چون بادینتر و مردم آزادیخواه فرانسه به تاریخ پیوست.
حکم اعدام اگر در کشوری مثل فرانسه به مثابه سرافکندگی و وجود تفکر ارتجاعی برای مردم آن کشور به شمار می آید. در ایران اما تاکنون جزوی از اسلحه سرکوب و نشان قدر قدرتی حاکمان بوده است. در فرانسه اگر پزشکی مانند ویکتور هوگو مخالف سرسخت اعدام بود، در ایران اما پزشکی رییس جمهور می شود که بجای جراحی قلب و نجات بیماران قلبی از مرگ احکام امام را تایید و بجای مطالعه رمان ویکتور هوگو «آخرین روز یک محکوم به اعدام ،
(Le Dernier jour d’un condamne)، در جهت مبارزه برای لغو حکم اعدام، مشغول تکرار طرهات کسل کننده و ارتجاعی” آیت الکرسی و نهج البلاغه ” است و با استفاده از این لاطائلات ارتجاعی زیر احکام حکومتی اعدام را امضا می کند.
حکم اعدام، این شرم بشریت متمدن و یا ترساندن انسانها از مرگ، هیچگاه و در هیچ کشوری باعث بازدارندگی انسانها از یک عمل چه خوب یا بد نشده است. از بین رفتن ترس از مرگ و اعدام، یا تاکید به این حقیقت انسانی که، کسی یا حاکمی با استفاده از احکام دین و مذهب و هیچ دادگاه و قانونی، اجازه گرفتن جان انسان دیگری را ندارد، باید به قانون یک جامعه تبدیل شود.
سوسیالیسم جامعه ای است که لغو اعدام یکی از مشخصه های آنست
زنده باد سوسیالیسم!
–
آزاد نسیم
۲۶ نوامبر ۲۴