جهموری اسلامی درگیر جنگ داخلی و خارجی

در ساعاتی که مشغول نوشتن این یادداشت هستم بازار گمانه زنی در باره ی احتمال حمله ی متقابل اسرائیل داغ است: آیا مستقیماً به داخل ایران حمله خواهد کرد یا به یکی از لانه های سیاسی یا نظامی آن در سوریه، لبنان، عراق، یمن … من هم نمی دانم و پیشگوئی نمی توانم. 

  • قبل از حمله ی ایران، همه ی کارشناسان همنظر بودند که ایران به تلافی کنسولگری خود در دمشق، مستقیماً به اسرائیل حمله نخواهد کرد و دلائلی ردیف می کردند. ولی کرد! 

نتانیاهو چند بار گفته و تاکید و تهدید کرده بود که اگر ایران از خاک خود حمله کند، اسرائیل به خاک ایران حمله خواهد کرد. حالا زیر فشار آمریکا و جناح ” معقول” کابینه ی اسرائیل، قطعیت حمله به خاک ایران در خود کابینه جنگی اسرائیل زیر سئوال است و نتانیاهو می گوید ” نه از روی عصبیت بلکه باید از روی درایت تصمیم بگیریم”. پس در ارزیابی ها و پیشبینی ها باید محتاط بود و جائی برای غافلگیری ها باز گذاشت. یادمان بیاید که در آغاز جنگ ایران و عراق هم بسیاری از کارشناسان نظامی دنیا بر این نظر بودند که جنگ کلاسیک بین دو کشور، بخصوص ایران که ستون فقرات نظامی اش در انقلاب متلاشی شده است، بیش از چند هفته نمی تواند طول بکشد. و بیش از مجموع دو جنگ اول و دوم جهانی طول کشید!

  • کارشناسان دلائل گوناگنی ارائه می دهند که چرا آرزوی نتانیاهو و مؤتلفان اولترا فاشیست او در دولت مبنی بر حمله ی سرنوشت ساز به ایران همین حالا که تنور داغ است به قصد سرنگون کردن جمهوری اسلامی و یا دست کم نابود کردن زیرساخت ها و صنایع هسته ای آن، برآوردنی نیست، از جمله: 

سرنگونی جمهوری اسلامی با بمباران هوائی و موشک باران شدنی نیست، کشور عظیمی چون ایران باید اشغال و تحت اختیار نیروی  زمینی مهاجم قرار بگیرد؛ اسرائیل چنین توانی ندارد.

نابود سازی تاسیسات اتمی ایران از دست اسرائیل برنمی آید زیرا بکلی فاقد هواپیما ها و بمب هائی است که برای نفوذ در اعماق چند صدمتری زمین لازم اند و فقط آمریکا چنین توانی دارد. 

و نکته اصلی این که هرگونه تهاجم گسترده به خاک ایران برای آن که به پیروزی منجر شود، مستلزم استمرار است و اسرائیل حتا بدون درگیری های درونی اش، چنین ظرفیتی ندارد. چنین اقدامی تنها با نیروی نظامی هوائی، دریائی، زمینی آمریکا قابل تصور است اما استراتژی فعلی آمریکا ( دموکرات و جمهوریخواه، بایدن یا ترامپ) عدم ورود و درگیر ساختن مستقیم آمریکا در جنگ های منطقه ای و پیشبرد اهداف خود از طریق جنگ های نیابتی است. پس اسرائیل نمی تواند برای یک حمله ی گسترده و حتا برای زدن یک ضربه ی کاری به داخل ایران روی مداخله ی مستقیم آمریکا حساب کند. 

و نیز این که صرفنظر از مناقشات کنونی، برخلاف رهبران اسرائیل، آمریکا و اروپا علیرغم ناسازی های جمهوری اسلامی، بهیچوجه خط سرنگونی آن را دنبال نمی کنند و به جهات گوناگون داخلی و منطقه ای به وجود آن احتیاج دارند.

  • برخی تحلیلگران غربی ی طرفدار اسرائیل می گویند با حمله ی ناموفق ایران و دفاع درخشان اسرائیل، یک ” انقلاب” رخ داده و یا از پرده بیرون افتاده است: یکی این که کشوری به کوچکی ی اسرائیل قادر است از تهاجم سنگین کشور عظیمی چون ایران پیروز بیرون بیاید؛ و از آن مهمم تر و استراتژیک تر این که کشورهای عربی با باز گذاشتن فضای هوائی خود برای ورود شکاری های آمریکا و زدن موشک ها و پهبادهای ایران در خاک خود و پیش از رسیدن به اسرائیل، همبستگی خود با اسرائیل علیه ایران را عملا به نمایش گذاشتند؛ و نتیجه می گیرند که آینده نگری برای اسرائیل حکم می کند بجای ماجراجوئی بی فایده و بدفرجام نظامی با ایران، با ورق ائتلاف گسترده با همسایگان سنی ایران بازی کند و از این طریق ایران و متحدین شیعی اش در لبنان و سوریه و عراق را تضعیف و منزوی کند؛ و این استراتژی ای است که آمریکا تمام قد از آن حمایت خواهد کرد.

اما در طرف ایران:

  • برای ایران، ” جنگ نعمت است”. چهل سال پیش نوشتم : ” جمهوری اسلامی رژیمی بحرانزا و بحرانزی است” و حیات جمهوری اسلامی سراسر همین  را ثابت کرده است. امروز جمهوری اسلامی درگیر جنگی خارجی و داخلی است. تصور جمهوری اسلامی بدون اسرائیل، دشوار است. جمهوری اسلامی برای بحران آفرینی بیرونی ی خود همانقدر به وجود اسرائیل نیاز داشته و متکی بوده است که خدا به شیطان. همه ی این نیروهای نیابتی ی ” عمق استراتژیک” از برکت وجود اسرائیل به وجود آمده اند. نابودی اسرائیل، نابودی جمهوری اسلامی و اختاپوس شبه امپراطوری شیعه هم هست که به بهانه ی رهائی ” قدس شریف” در منطقه چنگال فروکرده است. حقیقت اما این است که جهموری اسلامی دشمن خارجی را بیش از دشمنی با او برای جنگ داخلی لازم داشته و دارد. بیش از آن که رهائی ” قدس شریف” و ” تبدیل کاخ سفید به حسینیه” دغدغه ی رژیم باشد، پیشروی در جنگ داخلی با حربه ی دشمن خارجی دغدغه ی رژیم اسلامی است. خمینی با نبوغی باورنکردنی ( شاید نبوغی که رفسنجانی در گوش اش تزریق می کرد)  حمله عراق را نعمت نامید و توانست در پشت دود باروت جنگ، همه مخالفان، معترضان و منتقدان داخلی را قلع و قمع کند.  امروزه می بینیم که رژیم ضمن اصرار بر تداوم تنش با اسرائیل و آمریکا، با کلاج ترمز مداوم و کجدار و مریز عمل می کند و برخلاف هارهای دولت اسرائیل، بهیچوجه مایل به گسترش و تعمیق جنگ نه از جانب حریف و نه از جانب خود نیست زیرا تنش بیرونی را همچون سلاحی برای جنگ داخلی می خواهد و نه برای نابودی خود. از اینرو، هر حمله ای که اسرائیل در جواب حمله اخیر ایران صورت دهد، قاعدتاً با واکنشی معتدل و به مقتضای ” مصلحت نظام” خواهد داشت. به گمان من تصور این که این جنگ، ناقوس مرگ جمهوری اسلامی را به صدا درآورده است، فقط می تواند از خوشخیالی و ساده انگاری باشد.
  • درگیری اخیر میان اسرائیل و ایران اگر نه سبب تحولات ژئوپلیتیک مهم در همسایگی های بلافصل ایران، دست کم سبب سرعت گرفتن آن ها می شود. باید این تحولات و تحرکاتِ داخلی متاثر از آن را هوشیارانه رصد کنیم.   
  •  ضمن دنبال کردن صحنه بیرونی ی جنگ، باید ششدانگ حواسمان بر میدان جنگ داخلی باشد: جنگ رژیم فاشیستی با مردم و جنگ مردم با این رژیم. رژیم برخلاف دست به عصا کردن در جنگ بیرونی،  در جنگ با مردم بی رحم و بدون ملاحظه است و هرچه نمایش بیرونی جنگ هیجان انگیزتر می شود، داخل را با شدت بیشتری می کوبد. تاکتیک رژیم در این جنگ داخلی دو محور دارد: تحریک ناسیونالیسم ایرانی و میهن پرستی و القای این که رژیم مظلوم درحال دفاع از بقا و موجودیت ایران و میهن عزیز است، پس دفاع از میهن باید دفاع از جمهوری اسلامی و تقویت آن باشد. این دام هولناک و مهلکی است که در جنگ با عراق ضایعات جبران ناپذیر آن را در صفوف نیروهای چپ و مترقی و دموکرات تجربه کرده ایم و نباید دوبار در یک چاه افتاد. محور دوم، هر مطالبه سیاسی، اقتصادی و مدنی و هر حرکت آزادیخواهانه اعم از آزادی بیان و آزادی پوشش و مطالبات رفاهی و اعتراض به گرانی وفساد حکومتی و دزدی حاکمان و غیره را به عنوان تحریکات دشمن و همراهی و همکاری با دشمن در شرائط جنگی منکوب و جامعه را به سکوت و سکوت قبرستانی تبدیل کردن تا رژیم بتواند از این مرحله از بحران خودساخته نیز به سلامت بگذرد. 
  • جنگ امروزین با اسرائیل، جنگ الکترونیک است و سرباز و تفنگی در آن نیست. ما نمی توانیم همچون سوسیال دموکرات های انقلابی المان و بلشویک ها در جنگ اول جهانی به مردم ندا دهیم : ” تفنگ ها را به سوی بورژوازی خودی بچرخانید!” امروز تفنگی که ما در ایران باید به سوی رژیم و طبقه ی حاکم بچرخانیم، نیافتادن در دام حمایت از رژیم بخاطر جنگ بیرون، و ناسیونالیسم ” ای وای! موجودیت ایران چه می شود؟!” بلکه  به عوض آن، تشدید فداکارانه و هرچند بس دشوار و پرهزینه ی پافشاری بر مطالبات سیاسی، اقتصای و مدنی و تعمیق مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. تنها راه دفع هر خطر و دشمن خارجی، مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. 
  • باید صدای مخالفت با جنگ، بی هیچ اما و اگر و قید و شرطی را هرچه رساتر بلند کنیم. جلوگیری از وقوع جنگ، نه تنها جلوگیری از ویرانی سرزمین و زندگی مردم به دست صهیونیسم اشغالگر نسل کش اسرائیل و پشتیبانان امپریالیست اش است، بلکه در عین حال لبه ی تیغ رژیم در جنگ داخلی اش را نیز کُند می کند. 

شهاب برهان 

۲۸ فروردین ۱۴۰۳  – ۱۶ آوریل ۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate