در ایران “ناراضی” وجود ندارد!

اخیرا فیل آقای خاتمی هوای هندوستان کردەاست. به یاد مردم افتادەاست و برای همراهی با مردم کە او آن ها را “ناراضی” خواند در انتخابات اخیر مجلسین شورا و خبرگان رهبری “رای ندادەاست.” آقای خاتمی کە اذعان کردەاست کە “…نمی‌تواند برای مردم کاری بکند…” پنهان هم نکردەاست کە برای “بازگرداندن اعتماد مردم به اصلاح طلبان” حکومتی با مردم همراه شدەاست. او نیات قلبی و مکنونات ذهنی خود را از قول مردم بیان می‌کند و می‌گوید “…[مردم] در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد، راه اصلاح امور است.»

مردم ایران “سرنگونی طلب” هستند آقای خاتمی نە “اصلاح طلب” و نە  “ناراضی”! پژواک شعار های “مرگ بر جمهوری اسلامی” و “اصلاح طلب، اصولگرا- دیگە تمومە ماجرا!” پایە های جمهوری اسلامی و تو و خیل اصلاح طلبان نظام اسلامی را به وحشت مرگ انداخت. برای همین هم هست که خندە های فریبکارانە”سید خندان” رنگ و رو باختەاند و با “ناراضی” خواندن مردم می‌خواهد نعل وارونه بزند. از زمانی کە مردم در خیابان‌های ایران شعار های فوق را سر دادند خیلی نگذشتەاست. مردم با شعار “اصلاح طلب، اصولگرا- دیگە تمومە ماجرا!” در کنار شعار اصلی سرنگونی جمهوری اسلامی آب پاکی را بر توهم اصلاحات خاتمی و سایر اصلاح طلبان ریختند. حالا دیگر نە تنها خاتمی بلکە سایر اصلاح طلب ها هم خوب می‌دانند کە مردم ایران از جمهوری اسلامی “ناراضی” نیستند بلکە خواهان “سرنگونی” و نابودی کُل پایه های ساختاری آن هستند.

خاتمی هم مانند تمام اصلاح طلب ها برای برگرداندن آب رفتە اعتبار و اعتماد مردم به جوی اصلاح طلبی با ژست “رای ندادن” آستین بالا زدەاست. مردم به خاتمی و کلیە  اصلاح طلب هائی کە مدت ها به اعتراف خودشان “تدارکاتچی” کلیە جنایات و فجایع و ویرانگری های رژیم اسلامی بوده‌اند دیگر اعتماد نمی‌کنند.

اصلاح طلب ها تا وقتی کە مقربان درگاه ولایت فقیە بودند از مجیز گویان جمهوری اسلامی بودند و در طول حیات این رژیم منحوس به ثبات، حفظ و ادامە حیات آن از شرکت و همکاری و همراهی در هیچ جنایتی کوتاهی نکردە‌اند. اما در زمان سلطە اصولگرا ها بر ارکان حاکمیت، این مشاطەگران حکومتی از حلقە احباب کنار گذاشتەشدند و خیل “ناراضیان” از جمهوری اسلامی را تشکیل دادند. به کار بردن کلمە “ناراضی” از طرف خاتمی هم برای تدقیق سیاسی کلمە است تا بتواند به وقت لازم از “رای ندادن” خود دفاع کند. او بە صراحت گفتە است کە “براندازی نە ممکن و نە مطلوب است”. با این گفتە او خود و صف اصلاح طلبان را از مردم جدا می‌کند. کماکان نشان می‌دهد و تاکید می‌کند به کجا تعلق دارد و در پی حفظ کیان نظام اسلامی است. خاتمی و ناراضیانی کە او مردم می‌داند تلاش می‌کنند تا مردمی را کە در خیزش سال های ٩٨،٩٦ و ٤٠١ و دیگر اعتراضات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نشان دادەاند کە به چیزی کمتر از سرنگونی نظام اسلامی در ایران رضایت نمی‌دهند، ناامید کنند. وحشت پدر خواندە اصلاح طلب ها این است کە در این مبارزە و تلاش برای سرنگونی ، مردم به هیچ جناح و دستەای از رژیم جمهوری اسلامی اعتماد ندارند. اصلاح طلب ها می‌دانند کە در صورت پیروزی این مردم حساب پس می‌دهند و از خوان یغمائی کە از آن بهرەمند بودەاند نە تنها محروم می‌شوند بلکە حساب جنایات و تاراج و فجایعی کە در آن دست داشتەاند را هم باید به مردم سرنگونی طلب پس بدهند.

مردم اتفاقاتی را کە در دورە ریاست جمهوری خاتمیِ تدارکاتچیِ رژیم افتادند فراموش نکردەاند. خون کشتەشدگان قتل های زنجیرەای، دانشجویانی کە از بام خوابگاه به پائین پرت شدند و جوانانی کە در تظاهرات های خیابانی به قتل رسیدند هنوز بر دست های پدر خواندە اصلاح طلب ها خشک نشدەاست. در اوج این اعتراضات بود که خاتمی به مردم و نه “ناراضی” ها پشت کرد. به زیر عبای “ولی فقیه” پناە برد و به صراحت گفت کە مصلحت نظام را به دفاع از حقوق مردم ترجیح می‌دهد. مردم سرنگونی طلب، آزادی و برابری خواە، نه بە مشارکت او و هم پالکی هایش در ندادن رای اهمیت می‌دهند و نه اصلا برای اصلاح طلب ها اعتباری قائل هستند. مخاطبین خاتمی خودی های دیروز رژیم و “ناراضی های متصل به رژیم” امروز هستند.

اسعد حاجی حسنی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate