مبارزات کارگران نگهداری خطوط و ابنیه فنی راهآهن
باسلام و عرض خسته نباشید خدمت همه رفقای کارگر در هر گوشهوکنار این مملکت، بهویژه همرزمان دلاورمان در نگهداری خطوط و ابنیه فنی راهآهن.
شمارهٔ ۲۸ بولتن کارگری هسته کارگران پیشتاز سوسیالیست خوزستان، ۴ مهر ۱۴۰۲ انتشار می یابد و در دسترس شما قرار می گیرد. بولتن کارگری را تکثیر و توزیع کنید و در اختیار همقطاران خود قرار دهید.
در ابتدا اجازه بدهید از همه رفقای کارگری که بهما اعتماد کردند و از طُرُقی که میشد با ما تماس گرفته و دردل خودشان را با ما در میان گذاشتند تشکر کنیم. امیدواریم که صلاحیت و لیاقت این اعتماد را داشته باشیم و بولتن کارگر پیشتاز قابلیت آنرا داشته باشد که رفقای کارگر ما را در هرگوشه کشور دور هم جمع کند تا با هم گپی بزنند، از مشکلات یکدیگر باخبر شوند و تصیمهای گستردهتری بگیرند. این ارتباطگیریها بهما امکان میدهد که از دوبارهکاری خودداری کرده و بتوانیم بهجای تجربه مجدد عملی که مثلا در فلان کارخانه اتفاق افتاده، از راه حلی که کارگران در آنجا بهکار برده و موفق بودهاند، آگاه شویم و آنرا بهکار ببندیم و در نتیجه سرعت پیشرفت کار ما هم بیشتر شود
در سراسر دنیا، از جمله در همین کشور ما ایران، همه گردن کلفتها و مفت خورهای سرمایهدار اجازه آنرا دارند که حزب خودشان راتاسیس کنند. آنها روزنامهها و دفترودستکهای خودشان را بهراه می اندازند تا بتوانند بهکمک آن کلاهگذاشتنها و دزدیهای خود از دسترنج ما کارگران را هماهنگ کرده و درضمن ما را هم توجیه کنند و ساکت نگاه دارند. اینامکانات به آنها اجازه میدهد که سرکوبهای ما را نیز بهصورت برنامهریزی شدهتری بهپیش ببرند. اما، ما کارگران نهتنها از امکان حزبسازی محروم هستیم که پیشکششان، آن ها حتی چشم دیدن شوراها و سندیکاهای ما را نیز ندارند. اماخوشبختانه زمانهایست که دیگر نمیشود جلوی ارتباط آدمها را گرفت. ماجرای انفجار معدن طرقه ظرف بیستوچهارساعت جهانی شد و بهگوش بسیاری از کارگران دنیا رسید. حالا چرا ما از این امکانات بهره نبریم؟ ما کارگران هم باید امکان آنرا داشته باشیم که با هم مشاوره کنیم و برنامههایمان هماهنگ شود تا صدایمان بهگوش همه کارگران و زحمتکشان ایران برسد. هسته کارگران پیشتاز سوسیالیست خوزستان با هدف تسهیل همین ارتباطات حیاتی، بولتن کارگر پیشتاز را ایجاد کرده است. این بولتنِ هماهنگکننده، متعلق بههمه شما کارگران شریف است. شما میتوانید از طریق این بولتن از تجربیات یکدیگر مطلع شده و از این تجربیات بهرهگیری کرده و آنرا غنیتر کنید.
فراموش نکنیم، همان طور که قدرت سرمایه دارها در اجتماع آنهاست، قدرت ما هم در اشتراک و اجتماع ماست، تازه باتوجه به کثرت تعداد، جمع ما کارگران و زحمتکشان بسیار قدرتمندتر از چند صاحبکار گردنکلفت است که دور هم جمع می شوند.
حال بعداز اینمقدمه بپردازیم بهچند خبر مهم از کارکنان نگهداری خطوط و ابنیه فنی راه آهن.
نامهای داشتیم از کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن اهواز. این رفقا از مشکلی مینالند که برای ما کارگران بیگانه نیست. آنها بیمه تکمیلی ندارند؛ یک پیمانکار رفته و فیش تسویه حساب نداده و پیمانکار دیگری آمده که نهتنها کاری برای حل این مشکل نکرده، بلکه حتی از دادن لباس کار هم خودداری می کند. این کارگران هنوز پیمانی هستند و امیدی به دائمیشدن ندارند، مشکلی که صاحبکارها مانند یک خِفت دور گردن خیلی از ما کارگران انداختهاند که هروقت عشقشان گل کرد، بکشند و سفت کنند. همه ما با این مشکلات آشنا هستیم.
ماجرای پیمانکاران هم که معرف حضور همه هست. دولت با به مناقصهگذاشتن شرکتها وکارخانهجات در بین رانتخواران خودی و آقازادهها، هم نانوآبی به آنها قرض میدهد، و هم از زیر بار مسئولیت و پاسخگویی بهما کارگران شانه خالی میکند. البته دولت بهظاهر خودش را بیطرف نشان میدهد؛ اما چهکسی نمیداند که اگر در عمل، کارگری جیک بزند ماموران امنیتی – نظامی همین دولت بیطرف وارد ماجرا میشوند و دخل طرف را در میآورند.
پیام ارسالی کارگران نگهداری خط و ابنیه فنی متروی تهران مثال مشخص این دورویی و پست فطرتی صاحبکاران ودولت است و نشان میدهد که چهگونه دست همه اینها در دست یکدیگر است.
شرکت گسترش آهنراه که یکیاز شرکتهای پیمانکاریست، در روز روشن و مقابل چشم همه دزدی میکند. این دزدی مخصوص، علاوهبر دزدی معمول از کار کارگران است. اگر در کشورهای آنور آب دزدی سرمایهدارها متوجه بالاکشیدن ارزشیست که کارگر در جریان کار تولید کرده، اما لااقل معرفت اینرا دارد که حقوقی را که قانون کار خودشان تعیین کرده بهکارگر بدهد، البته بگذریم از کارگرهای مهاجر که همهجا شیرهاشان را بیرحمانه میکشند. در کشور ما صاحبکاران از همان حقوق تعیینشده هم میدزدند.
صاحبکاران شرکت گسترش آهنراه در دفاتر رسمی حقوق کارگر را با احتساب عیدی و سنوات، حداقل ۱۰میلیون تا ۱۲ میلیون اعلام میکنند؛ در حالیکه دریافتی واقعی یک کارگر، آنطوری که رفیق کارگرمان در این پیام گزارش میدهد، با احتساب شبکاری و دو حق اولاد، بههمراه عیدی و سنوات، یک ماه ۹ میلیون، و ماه دیگر ۸ میلیون و ۲۰۰ است، تازه در تیرماه امسال از همین مبلغ هم دزدیدند و کارگران ۷ میلیون و ۶۰۰ حقوق گرفتند. اگر این عمل را دزدی آشکار و در روز روشن ننامیم، چه نام دیگری برآن میشود گذاشت.
این پول مازاد بهجیب چهکسانی میرود؟ ما تردیدی نداریم که روانه جیب مدیریت میشود؛ جیب انگلهایی مانند مریم توکلی، سعید حقدین و محسن جربان و همپالگیهایش. تازه اگر کارگری جرات کند و به عدم پرداخت حق خودش که وزارت کار همین دزدها تعیین کرده، اعتراضی بکند، تهدید هم میکنند. “خانم توکلی از اقوام همسرِ آیت الله خاتمی امام جمعه تهران است” و اگر شما صدایت را بالا ببری هزار انگ ضدیت با اسلام، ضد امنیت و مخالف با اهداف و راهبردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی هم به شما میبندند. این نمونه روشن دورویی و همدستی دولت و صاحبکارهاست. یکی دزد قافله است و آن دیگری قافلهسالار و شریک دزد. در چنین مجموعه دزد و دزدپروری، تا هنگامیکه زور نباشد دفترِ حسابوکتابی باز نمیشود که بقیه ببیند اینها چه غلطی دارند میکنند.
خبردیگری هم داشتیم. کارگران نگهداری خط و ابنیه فنی شرکت رضوان درود ناحیه کرمان پساز اینکه ازوعدههای توخالی مسئولان، از جمله استاندار، بهتنگ آمدند دست بهاعتصاب زدند. مدیر کل که پساز آغاز این اعتصاب دستوپایش را گم کرده بود، قول داد که حق کارگران را بگیرد، حق سنوات خدمت دهسالهای که کارگران تاکنون دریافت نکردهاند.
البته ما از این وعدههای توخالی زیاد دیده و شنیدهایم، اما در این مورد، دخالت شتابزده مدیرکل نشان میدهد که صاحبکارها تا چهاندازه از قدرت جمعی ما کارگران وحشت دارند میبینیم چهگونه وقتی ۳۵۰ نفر دست در دست هم بگذارند و اعتصاب کنند آب به لانه مورچگان ریخته میشود.
مهم نیست اگر در یک اعتصاب هم شکست بخوریم؛ در اعتصاب بعدی با اعتماد بهنفس و قوت قلب بیشتری بهمیدان میآئیم. البته درست است که اعتصاب نان خانوادههای ما را میبرد، که بههرحال، باید برایش فکری کرد تا کارگران بتوانند باخیال جمع دست به اعتصاب بزنند؛ ولی آیا زندگی همین امروز ما چیزی بیشتر از یک مرگ تدریجیست؟ آیا ماقادریم با دریافتی معادل ۷، ۸ میلیون تومان در ماه خرج آب و برق و کرایه خانه را بدهیم و نانی در سفره خانوادهامان بگذاریم؟ بهقول همین رفیق کارگرمان از متروی تهران: ما همیشه شرمنده زن و بچههای خودمان هستیم.
رفقا و همقطاران کارگر و زحمتکش
تجربه چهلوخردهای سال گذشته نشان داد که: “کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من“. اینها میدزدند،حسابسازی میکنند و خط کسی را هم نمیخوانند. دولت هم که دستش در دست همین صاحبکارهاست. در نتیجه ما هم باید متکی بهخودمان باشیم. این حق ماست که بپرسیم با حقوق نداده ما چه کردید؟ چرا عیدی و سنوات دهساله ما را نمیدهید؟
اما تجربه هم نشان داده که اینها نهتنها جواب نمیدهند، بلکه پروندهسازی هم میکنند، از کار بیکار هم میکنند. نمونهاش برادرمان اسماعیل بخشی در هفتتپه؛ تازه این مشکل تنها گریبانگیر ما کارگران نیست. همین دیروز آقای حبیبی که یک عمر بهعنوان معلم در این مملکت زحمت کشید و به کودکان من و شما درس داد، از کار اخراج کردند. رفقایمان رضا شهابی و سعیدی هم بیکار شدند و در زندان هستند. گروهگروه استادان دانشگاه را بهزور بازنشسته میکنند و اگر استادی حکم بازنشستگیاش را قبول نکند، اخراجش میکنند. در این جامعه فقط من و شما نیستیم که امنیت نداریم، هیچکس امنیت ندارد. امنیت زمانی بهوجود خواهد آمد که ما دست در دست هم وارد عمل شویم، اعتصاب کنیم؛ محل کار را حتی اگر شده یک ساعت، در اختیار خود بگیریم و سرانجام حکومتی را جانشین این زالوها کنیم که متعلق به خود ما باشد و خودمان نظارت بر کارها و حتی دولت را بهدست بگیریم.
همین رفقای کارگر ما در راهآهن کرمان، سمنان، اهواز و متروی تهران را در نظر بگیرید، چندنفر می شوند؟ اگر اینها یکدست و یکصدا بودند آیا صاحبکاران جرات میکردند در روز روشن حق آنان را بدزدند؟ البته نه. اما وقتی یکصدا نباشیم میتوانند منفردمان کنند، خفهامان کنند و بعد با هزار انگ و برچسب به زندان بیاندازند.
فکر کنید اگر همه کارگران نگهداری خطوط و ابنیه فنی سراسر کشور در یکروز دست ازکار میکشیدند. چه اتفاقی میافتاد؟ البته قبول داریم که چنین کار بزرگی مقدمات میخواهد. ولی این مقدمات را چه کسی بهجز ما میتواند فراهم کند. این خود ما کارگران هستیم که باید در هستههای متشکل مخفی این تدارکات را بهانجام برسانیم. هیچ سنگی بهخودی خود از جا برداشته نمیشود.
رفقا قدرت ما در تجمع و سازماندهی ماست. تا زمانی که یکی نشویم این بیشرفها یکبهیک سربه نیستمان میکنند.
پیروز باشید!
*پیش بهسوی ساختن هستههای مخفی کارگران پیشتاز سوسیالیست!
*پیش بهسوی اتحاد کارگران پیشتاز بر محور یک برنامه اقدام کارگری!
*پیش بهسوی اتحاد عمل سراسری کارگران و تشکیل ستاد رهبری کارگری!
*پیش بهسوی برقراری حکومت کارگری و جامعه آزاد سوسیالیستی!
هسته کارگران پیشتاز سوسیالیست (خوزستان)