گرامی باد خاطره ۱۱ مبارز به خون خفته در “خاوران” اراک در سالگرد جانباختن‌شان!

کوهستان “مودر”، مزار ۱۱ تن از مبارزین خفته در خاکِ”خاورانِ” اراک، سند دیگری از کشتار خونین دهۀ ۶۰ توسط رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی ست!

 کوهستان “مودر” واقع در شهرستان اراک یکی از ده ها و صدها “خاوران”های کوچک و بزرگی ست که در طول دهه خونین ۶۰ توسط رژیم جنایت پیشۀ جمهوری اسلامی بوجود آمده است. دامنه صبور این کوه خاموش اما مغرور، محل دفن پیکر های ۱۱ تن از کمونیست‌ها و آزادیخواهانی ست که در  سال ۱۳۶۱ در مقابل جوخۀ آتش مزدوران جمهوری اسلامی قرار گرفتند و خون ریخته شده از جانهای شیفته و زلالشان را نثار آبیاری نهال آزادی توده های محروم نمودند.  

جانهای شیفته خفته در خاوران اراک، رفقا مریم و جمشید دژآگاه (۲ خواهر و برادر)، عزت الله بهرامی، عبدالرضا ماهیگیر، مهران محمدی، محمد داوود نوری، محمد سلیمانی، مجید شریفی پور (متعلق به سازمان چریکهای فدایی خلق – اقلیت)، دو دختر مبارز مجاهد به نامهای زهرا مشهدی میقانی و شهناز (مهین) ابراهیمی و سرانجام یکی از مبارزین سازمان راه کارگر به نام هادی آزاد بودند که سن برخی از آنها به ۲۰ سال هم نمی رسید….

در یک شب قیرگون، یعنی ۴ آبان سال ۱۳۶۱، صدای زوزۀ بادی که سرمای بیرحم و خشک پاییزی اش تا جان آدمی نفوذ می کرد، در دامنه کوه های خشک و صبور “مودر” در پرواز بود. منطقه ای در اطراف شهرستان اراک که زمانی در اوج انقلاب سالهای ۵۶-۵۷ محل کوهنوردی و در واقع دانشگاه و میعادگاه نسلی از دختران و پسران مبارز و آزادیخواه بود. جایی که در آخر هر هفته، پژواک دلنشین سرود مردمی “سراومد زمستون” و “شکفته بهارونِ” چریکهای فدایی، بر فراز تپه های دامنه کوه، چوپانهای زحمتکش و کنجکاو را به خود جلب می کرد و صف رنگارنگ بادگیرهای جوانان بود که با نخستین تشعشع زندگی بخش خورشید در امتداد فلق صبح‌گاهی، تموج وار، صعود به قله را از دامنۀ مودر شروع می کردند و  همگام با شفق زیبای غروب، به همین نقطه باز می گشتند، گرداگرد یکدیگر می نشستند، به حرفها و تجارب “باتجربه ترها” گوش می دادند، نقاط ضعف و قوت خود در جریان یک سفر سخت را بررسی می کردند، برای ارتقاء روحیه جمعی و تشکیلاتی و همچنین شخصیت و جوهر مایۀ مبارزاتی یکدیگر تلاش می کردند و تشنۀ آگاهی برای تغییر جهان ظالمانه پیرامون خود “اخلاق انقلابی” عمو “هو” (هوشی مین) را می خواندند و  در کوله پشتی هایشان “حماسۀ مقاومت” و “خاطرات یک چریک” و “چگونه انسان غول شد” و ” اقتصاد به زبان ساده” و… را حمل می کردند. در واقع کوه های “مودر”، تنها یکی از این دانشکده های خلقی در سراسر ایران بود که با وجود عمر کوتاهشان نسل درخشانی از شیر زنان و کوه مردان سرزمین ما را برای ایفای نقش تاریخی شان در این سرزمین، آماده می کردند. اینان شمار کوچکی از نسل بی شماری بودند که قدم در راه “ماهی سیاه کوچولوهای” صمد بهرنگی گذاردند و از اندیشه های پاک مسعود احمد زاده ها و پویانها سیراب شده و از روایت شکنجه های عباس مفتاحی ها و بهروز دهقانی ها درس گرفته و  آبدیده شده بودند و سمبلهایشان رفقایی چون مهرنوش ابراهیمی ها و مرضیه احمدی اسکویی ها و علی اکبر جعفری ها و حمید اشرف ها بودند؛ یعنی کمونیستهای فدایی!…

… پاسداران، قربانیان را در کنار گودالها نگه داشتند و اینجا بود که یکی دیگر از کثیف ترین اعمال بی شرمانه خود را انجام دادند و با فریاد فرمان دادند تا محکومین، به دست خودشان بر عمق قبرهای خودشان بیفزایند…. 

… پیش از آنکه زوزۀ سلاح های مزدوران دامنۀ مودر را درنوردد و گلوله های داغ کینۀ شب پرستان، بر سینه های ستبر محکومین بنشیند، در آخرین لحظات در میان بهت و خشم پاسداران قاتل و فرومایه، عزت بهرامی شروع به خواندن سرود کرد و یارانش نیز با او همراهی کردند… به این ترتیب آنها با پیکری مجروح، ضربه واپسین شان را هم به قلب دشمن زدند و به خواندن آخرین سرود زندگیشان در مقابل چهرۀ بهت زده دشمن پرداختند … سپس صدای شلیک یازده گلوله خلاص  و دیگر هیچ!..

… شرح  صحنه مربوط به اعدام این یازده جوان رزمنده فدایی و مبارز، با قلم نگارنده ولی به نقل از یکی از مزدوران حاضر در این صحنه اعدام صورت گرفته که تنها چند روز پس از افشای خبر این جنایت، از طریق بستگان او به اطلاع بازماندگان برخی از این جانباختگان رسیده است. 

برگرفته از “مودَری ها”: راز دیرین یکی دیگر از جنایات جمهوری اسلامی،

  در سینۀ کوه های “مودَر” اراک!

( گزارشی از چگونگی به خون خفتن ۱۱ مبارز، در ۴ آبان ۱۳۶۱ در “خاوران” اراک )

مطلب کامل در لینک زیر قابل دسترسی ست:

Payam-Fadaee-237.pdf

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate