سیر تحولات این چند سال اخیر، به ویژه توافق امریکا و طالبان که چیزی جز مهندسی و شکل دادن به «امارت اسلامی سرمایه» نیست، خود بیانگر دستشستن بورژوازی جهانی از پروژۀ دموکراتیزاسیون – امپریالیستی در افغانستان بود؛ با فروپاشی پرشتاب و باور نکردنی دولت پوشالی به رهبری اشرف غنی آن هم در ظرف چند روز، که بدون شک امریکا و متحدانش در آن نقش اصلی و اساسی یی را بازی کردند، با بازگشت مجدد و بلامنازع طالبان به قدرت سیاسی سناریوی بر پایی «امارت اسلامی» اجرائی و به واقعیت پیوست. در مناسبات کاپیتالیستی تعویض مهره ها متناسب به نیاز و منافع آن و جاگزینی یکی با حذف دیگری، که علیالرغم تفاوت در شکل مضمون واحدی دارند، بی پیشینه نبوده و نیست.
همین اکنون جهت سامان یافتن هرچه زودتر«امارت اسلامی» مطلوب سرمایهداری جهانی تلاش مستمر برای پیوند نیروها و فیگور هایی که همه محصول پروژۀ واحدی هستند، در جریان میباشد. اعلام «عفوعمومی» توسط سران طالبان و حضور برخی از رهبران اسلامی-قومی در پاکستان و مذاکره با دولتمردان آن، تلاشی است که زمینۀ هم کاسه ساختن رهبران مجاهدین، تکنوکراتها و دست پرورده های نظام در محوریت طالبان را با اصطکاک کمتری ممکن سازد.
پیآمد های آنی تسلط طالبان و هژمونی تئوکراسی در جغرافیای افغانستان، در کنار از دست رفتن آزادی های دموکراتیک نیم بند چیزی نیست جز بیحقوقی کامل زنان در همۀ عرص های اجتماعی؛ چیزی که امپریالیسم امریکا تهاجم نظامی اش در بیست سال قبل را با آنها توجیه میکرد. وضعیت شدیداً ناهنجار و هولناک و ضدانسانی جاری در افغانستان ماهیت کریه دموکراسی بورژوایی، نهادها، مجامع حقوقبشری و «مدنیت» و یا در واقع بربریت ناشی از این سیستم را که این چنین جان، شأن و حرمت انسان ها را تابع منافع آزمندانۀ خود ساخته است، یک بار دیگر و به عریانترین شکل ممکن به نمایش گذاشت؛ حوادث المناک این چند روز اخیر و سلطۀ وحوش طالب با کمک و زمینه سازی قدرتهای بزرگ سرمایهداری و حامیان منطقهیی شان بیپایه بودن توهم خام فعالان جامعۀ مدنی و عدهیی از روشنفکران چپ را که فکر میکردند با اتکاء به نیروها و نهادهای بورژوایی میتوان از شر طالبان نجات یافت عمیقا به اثبات رسانید. تجربۀ زیستۀ مردم افغانستان و تراژیدی و بربریت رواداشته شده و جاری بر آنها بیان آشکاری از این حقیقت تلخ است که سرمایهداری جهانی وقدرتهای امپریالیستی علاوه بر برپایی جنگهای خونین، استثمار و تحمیل نابرابری و فقر تا چه حد نسبت به هستی، رفاه و آزادی کارگران و مردم فرودست بیاعتنا هستند و برای تحقق استراتژی و تأمین منافع اقتصادی وسیاسی خود آن ها را به نیستی و تباهی میکشانند.
هرچند سلطۀ سیاه طالبان برای جنبش برابری طلب، آزادی خواه و ضد سرمایهداری طبقۀ کارگر و کل مردمان فرودست و آزادیخواه اعم از زن و مرد دهشتناک است و عقبگردهای زیادی را در همۀ عرصه ها بر جامعه تحمیل میکند، اما چنان که میبینیم قرار نیست که مردم مرعوب و به تمکین واداشته شوند؛ عصیان و اعتراض بیباکانۀ مردم به خصوص زنان و جوانان که از جان شان مایه میگذارند نشان میدهد که طالبان و حامیان شان به همین سادهگی نمیتوانند رژیم استبدادی و باورهای عصرحجری شان را تحمیل نمایند. حاکمیت این نیروی فاشیستی و حامیان جهانی آن دیر یا زود با جنبش های اجتماعی اعتراضی، حق طلب و رادیکال از آن میان جنبش طبقۀ کارگر، زنان و جوانان و همۀ مزدبگیران در گسترۀ جامعه مواجه خواهند گشت. اگر امروز متاع «امنیت»، در حقیقت استبداد عریان را در صدر اولویتهای مردم قالب نمایند، بدون شک دیر یا زود با جنبش و مطالبات رفاهی مردم از جمله خواست نان، کار و حقوق دموکراتیک مواجه هستند؛ جنبش نان، کار و آزادی آن سیل بنیان کنی خواهد شد که بساط همۀ نیروهای بورژوایی و حامیان شان را در گسترۀ اجتماع بر خواهد چید.
سازمان سوسیالیتهای کارگری افغانستان طالبان و جریان های اسلامی از این دست را نه صرفاً محصول جهالت، عقاید دینی و عقبماندهگی مردم بلکه آن را بخشی از نیروهای بورژوایی در مناسبات کاپیتالیستی حاکم بر جهان و فراوردۀ آن میداند. بر مبنای یک چنین تحلیل و برداشتی است که همواره به همۀ نیروهای انقلابی و برابری طلب فراخوان داده و میدهد که مبنای قضاوت شان را نه ظاهر و یال و کوپال این نیروها بل کارکرد و نقشی که در متن کل ساختار و سیستم حاکم دارند و منافعی که دنبال میکنند قرار دهند؛ برانداختن و به زیر کشیدن حاکمیت سیاه طالبان که در شکل و فرم امارت اسلامی سرمایه قرار است بر گردۀ مردم تحمیل گردد، با سازمانیابی و تحزب سوسیالیستی طبقۀ کارگر و همۀ مزدبگیران در همراهی و همسویی با جنبشهای ترقیخواه و برابری طلب دیگر میتواند ممکن و میسر گردد.
ما همچنان بر این باور هستیم که تسلط طالبان بر سرنوشت مردم به هیچ وجهی به سادهگی استیلای آنها بر جغرافیای افغانستان نخواهد بود. ما باور داریم که با هرچه تنگ تر شدن حدود آزادیها و گسترش اختناق، مقاومت در برابر طالبان بیشتر شکل گرفته و با انسجام بیشترگسترش مییابد. هیچ تردیدی در پیروزی نهایی کارگران و فرودستان در برابر جنایت کاران طالب و حامیان بینالمللی آنها نداریم.
نابود باد طالبان و حامیان آنها!
مرگ بر سرمایهداری!
زنده باد سوسیالیسم!
سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان
۲۸ اسد ۱۴۰۰ ؛ ۱۹ اگست ۲۰۲۱