قیام علیه جمهوری اسلامی و ملزومات پیروزی آن! / مصاحبه فراز آزادی با محسن ابراهیمی

مصاحبه
November 22, 2019

قیام علیه جمهوری اسلامی و ملزومات پیروزی آن!

مصاحبه فراز آزادی با محسن ابراهیمی

دبیر کمیته آذربایجان حزب کمونیست کارگری ایران

مردم در سرتاسر ایران از هفت روز قبل شروع به اعتراضات گسترده کرده اند. گران کردن سه برابری قیمت بنزین، به خشم و نفرت عمومی مردم از وضعیت فلاکتبار اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در ایران بنزین ریخت و آنرا شعله ورکرد.

 در شهرهای آذربایجان نیز از همان شروع اعتراضات در شهرهای خوزستان و فارس و اصفهان و تهران و کرج، اعتراضات مردم شروع شد و در شهرهای تبریز و ارومیه نیز مردم به خیابانها ریختند و علیه رژیم شعار دادند.

فراز آزادی: به نظر شما این اعتراضات به گران شدن بنزین است و یا به کل وضعیت اقتصادی – اجتماعی موجود؟

محسن ابراهیمی: اعتراض به هر دو است. هم به گران شدن بنزین و هم به کل اوضاعی که جمهوری اسلامی بوجود آورده است و به این اعتبار کل حکومت اسلامی.

مردم به خیابانها ریختند تا به این دزدان حرفه ای خدا و سرمایه اعلام کنند که حاضر نیستند دست درازی دیگری را به سفره خالیشان تحمل کنند. درعین حال مردم با یورش به نمادهای اقتصادی و سیاسی و امنیتی و مذهبی جمهوری اسلامی مثل بانکها، دفاتر امامان جمعه و نمایندگان خامنه ای، حوزه های علمیه و مراکز فتا و همچنین با شعارهایشان علیه کلیت این حکومت مثل "مرگ بر خامنه ای" و "جمهوری اسلامی نمیخواهیم نمیخواهیم" اعلام کردند که کل این حکومت را نمیخواهند. اعلام کردند که بنزین بهانه است، کل رژیم نشانه است.

اغلب اعتراضات در دوران حیات جمهوری اسلامی معمولا به بهانه یکی از تعرضات این حکومت به یک جنبه از زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم شروع شده است اما به سرعت به اعتراض و حتی قیام علیه کل حکومت تبدیل شده است. به این دلیل ساده که مردم خوب میدانند که مساله در ایران این یا آن نهاد و وزارتخانه و شخص و غیره نیست. مساله خود جمهوری اسلامی و کل حکومت اسلامی است که به عنوان یکی از هارترین حکومتهای پاسدار سرمایه و سرمایه داری زندگی چندین نسل از اکثریت عظیم جامعه را به تباهی کشانده است.

فراز آزادی: به نظر شما در مقایسه با اعتراضات قبلی در سالهای ۸۸ و ۹۶، مشخصات اعتراضات اخیر چه ها هستند؟

محسن ابراهمی: در پاسخ به این سئوال باید به چند جنبه تاکید کرد:

۱ - قبل از هر چیز این نکته مهم است که خیزش این هفته با فاصله بسیار کوتاهی از  ۹۶ رخ داد. میان جنبش سرنگونی که در سال ۱۳۷۶ به بهانه تعطیلی روزنامه سلام شروع شد با جنبش عظیم اعتراضی در سال  ۸۸ که به بهانه تقلب در انتخابات رخ داد  ۱۲ سال فاصله بود. قیام سراسری۹۶   بعد از ۸ سال این بار البته با شعارهای بسیار روشنتر و توسط محرومترین بخشهای جامعه گریبان حکومت را گرفت و بالاخره، جنبشی که از روز جمعه ۲۴ آبان شروع شد با قیام قبلی دو سال فاصله دارد. فاصله کوتاه قیام اخیر در شهرهای مختلف با قیام  ۹۶ نشان میدهد که تحرک علیه کل حکومت و رها شدن از آن شتاب بیشتری گرفته است.

۲ - خیزشی که الان شروع شده است از همان اول خامنه ای یعنی تجسم نظام اسلامی را نشانه گرفته است. جنبش اعتراضی در سال ۸۸ با شعار "رای من کو" شروع شد و به سرعت با شعار "موسوی بهانه است، کل رژیم نشانه است" ادامه پیدا کرد. در سال ۹۶ یک اعتراض در مشهد علیه گرانی که شایع شد دار و دسته رئیسی در رقابت با دار دو دسته روحانی راه انداخته اند، بسرعت برق در کل ایران همه نظام اسلامی را نشانه گرفت و با شعار "اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" نشان داد که مردم به هیچ جناحی از این حکومت و اصلاح حکومت توسط هیچ نیرویی کوچکترین توهمی ندارند و میخواهند کل این نظام گورش را گم کند. و امروز در خیزش آبان ۹۸، گران شدن بنزین، خشم مردم علیه کل حکومت اسلامی را فورا و بدون فوت وقت شعله ور کرد. قیام کنندگان علیه نظام اسلامی، نگین انگشتر خمینی را به مثابه سمبل چهل سال حاکمیت یک نظام اسلامی به آتش کشیدند؛ تمثال خامنه ای به مثابه سمبل کنونی نظام حاکم را به آتش کشیدند؛ به دفاتر امام جمعه ها و نمایندگان خامنه ای حمله کردند و به آتش کشیدند و این بار مشخصا از همان اول با نیروهای سرکوب مقابله فعال کردند و خشونت نیروهای سرکوب را پاسخ دادند.

۳- در اعتراضات ۸۸ و ۹۶ توده های وسیعتری شرکت داشتند. تظاهرات وسیع توده ای در خیابانها یک مشخصه آن اعتراضات بود. در خیزش اخیر خیلی سریع اعتراضات خیابانی به رو در رویی و و جنگ و گریز خیابانی با نیروهای سرکوب تبدیل شد. حکومت از همان اول شمشیرها را از رو بست. ولی فقیه و رئیس جمهور (دو جناح حکومت؟!) یعنی سراوباشان جناحهای مختلف جمهوری اسلامی علنا تظاهر کنندگان را اشرار و اوباش خواندند و به عنوان خطر امنیتی علیه تظاهر کنندگان اعلان جنگ کردند. سرعت هجوم وحشیانه و کشتار مردم بپاخاسته و سرعت مقابله به مثل آنچنان بالا بود که به سرعت اعتراض به گرانی بنزین به یک سنگر بندی خیابانی علیه نیروهای سرکوب تبدیل شد. به سرعت جوانان بپاخاسته با سلاح سنگ و آتش  زدن مراکز امنیتی و مذهبی با نیروهای تا دندان مسلح رژیم مقابله کردند. در چنین وضعیتی همراه نشدن این قیام در شهرهای مختلف با تظاهرات توده ای به مثابه یک نقص مهم خیزش اخیر عمل  کرد. حضور وسیع توده های مردم در اعتراضات و کلا تظاهرات توده ای خیابانی میتواند بستری باشد که در متن آ« خیزش در شهرهای مختلف به یک قیام سراسری تعیین کننده تبدیل شود.

۴- مثل قیام ۹۶، این بار هم حتی بیشتر از آن مقطع این توده های محروم و به حاشیه رانده شده توسط طبقه حاکم بودند که خشم و انزجار و نفرت اکثریت محروم جامعه را به یک قیام علیه حکومت تبدیل کردند. یک دلیل مهم وحشت زیاد حکومت همین واقعیت است. بی دلیل نیست که از خامنه ای گرفته تا روحانی و فرماندهان سپاه و امام جمعه ها و نمایندگان مجلس و کلا مقامات حاکم از هر دسته و باندی همه باهم و بلافاصله تهدید به سرکوب کردند. اینها خوب میدانند که این اقشار محروم چیزی برای از دست دادن ندارند و کوچکترین پیشرویشان دروازه را برای پیوستن بیشتر توده های تهیدست به خیزش علیه حکومت باز میکند.

۵- و بالاخره مثل قیام سال  ۹۶ این بار هم قیام توده ها هنوز نتوانسته از رهبری سراسری برخوردار باشد. قیامی که هنوز از سازمانیابی و رهبری سراسری برخوردار نباشد نمتیواند به هدف بلافاصله اش که سرنگونی و بدست گرفتن قدرت است برسد.

حضور وسیع توده های مردم در اعتراضات و کلا تظاهرات توده ای میتواند بستری باشد که خیزش کنونی را به یک قیام سراسری تعیین کننده تبدیل کند.

فراز آزادی: اینبار شهرهای آذربایجان از همان روز اول به اعتراضات پیوستند و این در نوع خود تفاوتی با اعتراضات سالهای گذشته دارد. شما این جنبه از اعتراضات مردم آذربایجان را چگونه ارزیابی میکنید؟

محسن ابراهیمی: ناهماهنگی و ناهمزمانی در اعتراضات در استانها و شهرهای مختلف در کشوری به وسعت ایران اگر چه ممکن است اما مطلوب نیست. مخصوصا با توجه به این حقیقت که مشکلات و معضلات و مسائل مردم در همه نقاط ایران اساسا مشابه است و مردم دشمن مشترکی دارند که باید از شرش رها شوند.

ناسیونالیسم ترک در اعتراضات سال۸۸   و بعدا به درجات بسیار کمتری در اعتراضات سال ۹۶ از اینکه سطح اعتراضات در آذربایجان از نظر مقیاس و ابعادش همطراز سایر جاهای ایران نبود سوء استفاده زیادی خواست بکند. اینکه گویا آذربایجان مسائلش و سرنوشت سیاسی اش از مسائل و سرنوشت سیاسی مردم در سایر نقاط ایران متفاوت است و ظاهرا خیلی هم خوب است که ابعاد اعتراضات در آذربایجان به اندازه جاهای دیگر نبود.  

این بار همزمانی اعتراضات مردم آذربایجان با سایر نقاط ایران به این تصویر قلابی ناسیونالیسم ترک ضربه محکمی زد. روشن کرد که مسائل و معضلات و نیازها و احساسات مردم آذربایجان در مقابل حکومت اسلامی تماما شبیه مسائل مردم در سایر نقاط ایران است. نشان داد که مردم آذربایجان از نقطه نظر جنبش علیه نظام اسلامی با مردم سایر نقاط ایران در یک صفحه قرار دارند. و این البته دست ناسیونالیسم ترک را می بندد.

فراز آزادی: به نظر شما چگونه این جنبش اعتراضی میتواند اینبار کار رژیم را یکسره کند؟  

محسن ابراهیمی: حکومت اسلامی نهایتا با یک قیام مسلحانه سرنگون خواهد شد. سرنگونی حکومت اسلامی نه صرفا با تظاهرات میلیونی و نه صرفا اعتصابات سراسری و نه حتی با رخ دادن هم زمان تظاهرات توده ای و اعتصابات سراسری ممکن نیست. اما تظاهرات توده ای و اعتصابات سراسری در کنار چند فاکتور دیگر برای به فرجام رساندن قیام علیه حکومت حیاتی هستند که مختصرا به آنها اشاره میکنم.

  • تظاهرات توده ای البته فورا با دستگاه سرکوب حکومت روبرو میشود. اما صرف حضور میلیونی مردم در خیابانها به هر بهانه ای و برای هر مدتی مخصوصا اگر با اعتصاب سراسری همراه شود، تصویر قدرتمند مردم در مقابل یک حکومت منفور و منزوی را به نمایش میگذارد. بستری فراهم میکند که در آن تعرض به ارکان سیاسی و امنیتی حکومت و فلج کردن نهایی حکومت موثرتر پیش میرود.

 

  • اعتصابات گسترده کارگری، اعتصابات معلمان و پرستاران و رانندگان و دانشجویان و غیره از یکطرف موقعیت مردم معترض را قدرتمندتر میکند و از طرف دیگر موقعیت رژیم را ضعیفتر میکند. با اعتصابات گسترده مخصوصا اگر به یک اعتصاب عمومی منجر شود، سنگر جدیدی به وسعت کل ایران در مقابل رژیم برپا میشود، سنگری که به سادگی قابل سرکوب و تسخیر توسط رژیم نیست؛ سنگری که بخش مهمی از نیروهای سرکوب رژیم ناگزیر برای مقابله با آن پراکنده میشوند و به این ترتیب قدرت سرکوب رژیم پایین میاید. اعتصابات سراسری به مردم احساس اتحاد بیشتر و قدرت بیشتر میدهد و به این ترتیب توازن قوای روحی و سیاسی میان مردم معترض و حکومت را به نفع مردم تغییر میدهد.

 

  • یکی دیگر از ملزومات مهم پیشروی جنیش سرنگونی تشکل یابی میدانی وسیعتر است. روشن است که اعتراضات کنونی متکی به درجاتی از هماهنگی و سازمانیابی و شبکه ای از ارتباطات مخصوصا ارتباطات اینترنتی است که در میان فعالین معترض، فعالین کارگری و دانشجویی و زنان و عرصه های دیگر وجود دارد. مهم است که متشکل شدن بیشتر در اشکال مختلف در جریان اعتراض و برای تداوم آن و هماهنگی وسیعتر میان اعتراضات در نقاط مختلف یک شهر و کل کشور در دستور معترضین باشد. مخصوصا با توجه به قطع اینترنت این یک نیاز حیاتی است. در بطن این خیزش فعالین هر محل زیست و کار و تحصیل میتوانند جمع شوند، همفکری کنند و به عنوان شورای سازماندهی و هماهنگی عمل کنند. چنین شوراهایی اگر در محلهای مختلف تشکیل شوند میتوانند تجربه های ویژه خودشان را با شوراهای دیگر در میان بگذارند، میتوانند با شوراهای دیگر حرکت بعدیشان را هماهنگ کنند، میتوانند شعارها و اقداماتشان را هماهنگ کنند، میتوانند در باره نحوه مقابله با نیروهای سرکوب همفکری کنند و اقدامات یکسانی را در دستور بگذارند و دهها کار دیگر. شبکه شوراهای سازماندهی و هماهنگی  هر چقدر گسترده تر باشد بیشتر میتواند خیزش مردم در نقاط مختلف را از یک حالت پراکنده در بیاورد و این خیزشها را منسجم کند.  چنین شبکه ای قدرت رهبری میدانی جنبش سرنگونی را بالا میبرد.

 

  • و بالاخره، رهبری سراسری مهمترین شرط به سرانجام رساندن پیروزمندانه قیام مردم است. جنبشی که رهبری سراسری نداشته باشد نمیتواند از تداوم لازم برای به فرجام رساندن اهدافش برخوردار باشد و روشن است که مثل همه جای دنیا دو جنبش برای تامین رهبری سراسری تلاش میکنند: راست و چپ.

 

امکانات راست و چپ برای حضور در این موقعیت چقدر است موضوع این گفتگو نیست که لازم است حتما در موردش صحبت کنیم. اما یک  چیز واضح است. راست در بهترین حالت  نمیتواند فراتر از جابجایی مقامات در عین حفظ زیرساختهای سیاسی و سرکوب برای ادامه حاکمیت طبقاتی اقلیت سرمایه دار برود. در دستگاه فکری وسیاسی راست آخوند خوب و بد وجود دارد، مذهب خوب و بد وجود دارد، مقدسات ملی و قومی و نژادی و طبقاتی وجود دارند که جامعه باید به آنها تمکین کند. مقدساتی تحت نام میهن و ملت و پرچم و غیره که جامعه حق انتقاد و زیر سئوال بردنش راندارد. به این اعتبار راست نمیتواند با جنبش اکثریت عظیم مردم برای نفی همه جلوه های تبعیض و مخصوصا تبعیض طبقاتی کنار بیاید و تمام تلاشش این خواهد بود که جنبش سرنگونی را در سطح تغییرات سطحی و سیاسی نگه دارد  و این یعنی ادامه  محرومیت اکثریت عظیم جامعه از زندگی انسانی.

 

پیروزی نهایی جنبش سرنگونی یعنی نفی و سرنگونی کلیت حکومت اسلامی و پایان دادن به همه تبعیضات طبقاتی و سیاسی فقط و فقط با تامین رهبری جنبش سرنگونی توسط چپ ممکن است. چپی از نوع کمونیسم کارگری که برای سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی با همه دار و دسته هایش، نابود کردن همه ارگانهای سیاسی و امنتیی و ایدئولوژیک این حکومت تلاش میکند. چپی که خواهان پایان دادن به تبعیض در همه اشکال و جلوه هایش – سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مذهبی و ملی و جنسیتی و غیره – است. چپی که خواهان پایان دادن به بنیاد همه تبعیضات یعنی نظام طبقاتی سرمایه داری است.

حزب کمونیست کارگری به مثابه یک حزب شاخص در جنبش کمونیسم کارگری که خود در پیشروی جنبش سرنگونی با مضمون رادیکال نقش جدی ایفا کرده است، تماما در جهت تامین رهبری سیاسی جنبش سرنگونی و تامین شرایطی تلاش میکند که جنبش سرنگونی برای پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی با افق رادیکال و نفی تمامی تبعیضات و بنیاد تمامی این تبعیضات یعنی تبعیض طبقاتی پیشروی کند. *

۲۲  نوامبر۲۰۱۹ برابر با اول آذرماه ۱۳۹۸


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com