اخبار و گزارشات کارگری ٢٧ و ٢٨ اردیبهشت ماه ١٣٩٨

اخبار کارگرى
May 18, 2019

اخبار و گزارشات کارگری 27 و 28 اردیبهشت ماه 1398

«با اتحاد پیروز میشویم، با افتراق شکست میخوریم»

بازداشتی های مراسم روز جهانی کارگر وروز معلم آزاد باید گردند

- از هفت تپه تا مریوان!

همه بازداشت شدگان فورا آزاد باید گردند

- اعتصاب کارکنان بیمارستان صنایع پتروشیمی بندر ماهشهر  دراعتراض به خصوصی سازی و افزایش تعرفه های درمان

- تجمع اعتراضی پرستاران بیمارستان آزادی تهران نسبت به عدم  پرداخت حق اضافه‌کاری ، کارانه ومطالبات دیگر وعدم اجرای  طرح طبقه‌بندی مشاغل

- تجمع اعتراضی معلمان حق‌التدریس قم نسبت به بلاتکلیفی استخدامی

- اعتراضات معلمان جدید الورود نسبت به عدم  شمول افزایش حقوق 400هزار تومانی

- انجمن صنفی مالکان وسایل نقلیه حمل و جاده‌ایِ مسافر تحت لوای کارگری و پایمال شدن حقوق رانندگان

- عدم پرداخت 12ماه حق بیمه 130کارگر کارخانه قطعات بتنی گیلان

- نگرانی کارگران کارخانه نساجی قائم‌شهر نسبت به آینده شغلی ومعیشتی

- تعاونی مسکن تعاونی مسکن پارس خودرو بنام کارگران به کام شرخرها وبی تفاوتی مدیریت شرکت پارس خودروواین دست وآن دست کردن مسئولان قضایی

- تجمع اعتراضی اهالی شهر شاهدیه، بخش زارچ و محدوده دروازه قرآن یزد نسبت به مشکلات زیست محیطی و مسدود کردن جاده یزد - اشکذر

- تجمعات اعتراضی حامیان حقوق حیوانات در تهران نسبت به کشتار سگ‌ها

- آمارهای ضد و نقیض مسئولان از خودکشی‌ها

- گزارشی دلخراش از کارگران قربانی حوادث کار و فریبکاری کارفرمایان برای پایمال کردن حقوقشان!

*از هفت تپه تا مریوان!

همه بازداشت شدگان فورا آزاد باید گردند

به تلافی از اعتصاب 19 اردیبهشت کارگران هفت تپه در اعتراض به ادامه کار شورای اسلامی و بازگشت کاظمی مدیر شرکت و با هدف اساسی تر، یعنی پیش دستی سرکوبگرانه از وقوع اعتصابات قدرتمند آتی کارگران هفت تپه که به یکی از مراکز عمده و حساس مبارزات کارگری ایران تبدیل شده است، همه دم و دستگاه های سرکوب علیه این کارگران بسیج شده و از آن روز تا حالا ده ها نفر را احضار و بازداشت نموده اند.

 بازداشت شدگان، 1 امید آزادی، 2 صاحب ظهیری، 3 ناصر نعامی، 4 کیانی نژاد، 5 فیصل تعالبی، 6 سید اسماعیل جعاوله، 7 عادل سماعی، 8 رستم عبداله زاده هستند.

کارگران هفت تپه که اکنون به خاطر مبارزات قهرمانه شان و جا انداختن تجارب ارزنده در جریان مبارزات شان از جمله اتکا به مجمع عمومی، انتخاب نمایندگان مستقیم خود در تشکل مجمع نمایندگان، به خیابان آوردن اعتراضات و مطالبه اداره شورایی، نه تنها در میان طبقه کارگر، بلکه برای همه بخش های معترض جامعه مورد اعتماد و توجه ویژه هستند و به همین خاطر است که این گونه سرآسیمه و دستپاچه، سرکوبگران به هر اعتصاب آنان یورش برده و با بازداشت و احضار وسیع کارگران،  به ایجاد رعب و وحشت روی می آورند. شدت این دستپاچگی به دنبال اعتراض دانشجویان که یکی از بخش های قدرتمند اعتراضات و متحد کارگران است، نمایان شد که یکی از باشکوهترین اعتراضات  علیه حجاب و قوانین ضد زن در دانشگاه تهران را با شعار  «بیکاری، بیگاری، حجاب زن اجباری» سازمان دادند و در نتیجه بازداشت کارگران ادامه یافت.

اما اعتراضات و اعتصابات کارگری و اجتماعی طی کمتر از 10 روز، تنها به هفت تپه محدود نماند.

یکی از مهم ترین اعتراضات، تجمع وسیع مردم، بویژه جوانان مریوان در اعتراض به قتل های ناموسی و قوانین ضد زن بود که روز گذشته با فراخوان فعالین کارگری، زنان و فعالین اجتماعی برگزار گردید.

سرکوبگران و مدافعان قتل زنان و مدافعان تحقیر و بی حقوقی زن تحت عنوان دفاع از ناموس مرد در برابر این تجمع مردم آزادیخواه و برابری طلب نیز تاب تحمل نیاوردند و تعدادی از شرکت کنندگان در تجمع به اسامی 1 دیمن فتحی، 2 سمیه روزبه، 3 محمد دانش، 4 حمید قبادی، 5 مژده مردوخی، 6 هیمن کانی سانانی را بازداشت کردند که بعدا آنان را آزاد نمودند.

در ایران با حمایت های قانونی از نابرابری و زیردستگی زن، سنت های عقب مانده و قرون وسطایی ناموس پرستی و زن ستیزی هر روز در اذهان عقب مانده ترین و مفلوک ترین انسان ها رسوخ می کنند و مابه ازای عملی آن، جنایت زن کشی است که قاتلین، تحت عنوان دفاع از ناموس تبریه می شوند و قربانیان به جرم خطا به ناموس مدفون می گردند.

حقوق پایمال شده کارگران، معلمان، زنان و دانشجویان با قوانین نابرابری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اعمال می گردند که به هم مرتبط هستند. از این رو کسب هر یک از حقوق پایمال شده در گرو اتحاد و همبستگی همه بخش های محروم از جمله کارگران، معلمان، زنان و دانشجویان است.

متحدانه خواهان آزادی فوری همه کارگران خیرا بازداشت شده هفت تپه به همراه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و لغو کلیه قوانین ضد زن شویم.

انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه

27،/2/1398

*اعتصاب کارکنان بیمارستان صنایع پتروشیمی بندر ماهشهر  دراعتراض به خصوصی سازی و افزایش تعرفه های درمان

روز شنبه بیست وهشتم اردیبهشت ماه،کارکنان بیمارستان صنایع پتروشیمی بندر ماهشهر در اعتراض به خصوصی سازی این واحد درمانی و افزایش تعرفه های درمان دست از کار کشیدند.

بنا به گزارشات رسانه ای شده،بدنبال اعتصاب  کادر درمانی و پرستاران این بیمارستان در روز شنبه هیچ بیماری در این بیمارستان ویزیت نشده و کلیه خدمات درمانی آن به جز بخش اورژانس تعطیل شدند.

به گفته کارکنان بیمارستان صنایع پتروشیمی ماهشهر،مصوبه اسفند ماه سازمان بهداشت و درمان صنعت نفت مبنی بر مهلت یک ساله به کارکنان این بیمارستان جهت انتقال به مراکز درمانی دیگر به جز شهرهای تهران، اصفهان و شیراز در پی واگذاری بیمارستان 200 تخت خوابی صنایع پتروشیمی ظرف چند روز آینده به یک شرکت خصوصی،  ازجمله دلایل اعتصاب  آنان است.

آنها با صدور بیانیه ای خواسته هایشان را بقرار زیر اعلام داشتند:

۱. بیمارستان صنعت نفت ماهشهر بصورت دولتی و با نظارت سازمان بهداشت و درمان صنعت نفت، کمافی السابق باقی بماند.

۲. به عنوان مطالبه، مابه ازای مردم در قبال آلایندگی های ناشی از پتروشیمی ها خدمات بیمارستانی همواره با تعرفه دولتی باقی بماند.

۳. هیچگونه تعدیلی در نیروهای انسانی اعم از رسمی، قراردادی و پیمانکاری صورت نگیرد.

۴. پرسنل رسمی مجاز باشند تا پایان خدمت قانونی خود، در ماهشهر بمانند و یا به میل خود انتقال یابند و هیچگونه الزام و اصراری به جابجایی آنها نباشد.

۵. حقوق و مزایا و تسهیلات رفاهی مانند سایر شرکتهای نفت و پتروشیمی منطقه به کارکنان بهداشت و درمان صنعت نفت تعلق گیرد.

۶. شرکتهای پتروشیمی منطقه هرگونه نظارتی را مستقیما و بدون واسطه شرکت و یا اشخاص حقیقی خصوصی ثالث اعمال نمایند.

*تجمع اعتراضی پرستاران بیمارستان آزادی تهران نسبت به عدم  پرداخت حق اضافه‌کاری ، کارانه ومطالبات دیگر وعدم اجرای  طرح طبقه‌بندی مشاغل

روز شنبه28اردیبهشت، پرستاران بیمارستان آزادی تهران دراعتراض به عدم پرداخت حق اضافه‌کاری ، کارانه ومطالبات دیگرشان وعدم اجرای  طرح طبقه‌بندی مشاغل ،دست به تجمع مقابل دفتر پرستاری و مدیریت بیمارستان زدند.

پرستاران این بیمارستان که تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی قرار دارند، به خبرنگار رسانه ای گفتند: اضافه‌کاری‌ ما از دی ماه سال ۹۷ تاکنون پرداخت نشده و کارانه خرداد، دی، بهمن و اسفند سال گذشته را طلب داریم.

آنها افزودند:عیدی سال ۹۷ که باید دو برابر پایه حقوق پرداخت می‌شد، تنها نیمی از آن به حساب پرستاران واریز شده است و مطالبات عیدی پرستاران نیز ناقص پرداخت شده است.

پرستاران بیمارستان آزادی درادامه گفتند: خواستار اجرای  طرح طبقه‌بندی مشاغل هستند و اینکه این طرح علیرغم درخواست‌های پیاپی هنوز اجرایی نشده است.

آنها افزودند: طبق قانون کارفرما باید حق تعطیل‌کاری و جمعه‌کاری را در دستمزد پرستاران محاسبه کند؛ با این‌حال بعد از بارها تذکر پرستاران این امر هنوز محقق نشده است.

آنها ادامه دادند:قانون مدیریت بیمارستان را مکلف کرده است که حق جذب و ماندگاری در فیش حقوقی پرستاران درج شود. با این حال مدیریت این عنوان را به پاداش مدیریت تغییر داده است و این روزها زمزمه‌هایی مبنی بر قطع این پاداش مدیریت نیز شنیده می‌شود.

این پرستاران درپایان گفتند: که ساعت کار عرفی بیمارستان پیش از این ۶ ساعت و نیم بوده که اخیراً به ۷ ساعت و نیم تغییر یافته است.

*تجمع اعتراضی معلمان حق‌التدریس قم نسبت به بلاتکلیفی استخدامی

روز جمعه بیست وهفتم اردیبهشت ماه،دراعتراض به بلاتکلیفی استخدامی مقابل دفتر بهارستان نشین قمی اجتماع کردند.

معلمان حق‌التدریس استان قم به خبرنگار رسانه ای گفتند: منتظر نهایی شدن آیین‌نامه استخدام و جذب در آموزش و پرورش براساس ضوابط مصوب مجلس هستیم.

این معلمان که بیشتر آنها خانم هستند،افزودند: بعد از سالها تدریس به عنوان حق‌التدریس منتظر استخدام هستیم و می‌خواهیم خیالمان بابت آینده شغلی و امنیت اشتغال راحت شود.

*اعتراضات معلمان جدید الورود نسبت به عدم  شمول افزایش حقوق 400هزار تومانی

معلمان جدید الورود  اعتراضشان را نسبت به عدم  شمول افزایش حقوق 400هزار تومانی رسانه ای کردند وکارزاری را هم در فضای مجازی راه انداخته اند.

بنابه گزارشات رسانه ای شده بتاریخ28اردیبهشت،علی الهیار ترکمن، معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش گفت:معلمان ماده 28 را جزو نیروهای پیمانی که باید مشمول افزایش 400 هزار تومانی حقوق شوند، ندانست.

وی افزود: این گروه از معلمان هم‌اکنون در دوره کاروزی هستند و افزایش 400 هزار تومانی مشمول معلمان شاغل رسمی و پیمانی است و دانشجومعلمان، معلمان ماده 28 و سرباز معلمان را شامل نمی‌شود.

این معلمان معترض در پاسخ وی گفتند: اگر به فرض ما کارآموز هم باشیم "که فرض غلطی است" باید بعد از آزمون جامع یعنی از تیر ماه که قبول شدیم 400 هزار تومان به احکام ما اضافه شود که نخواهد شد!  اگر ما کارآموز هستیم چرا ذیل حکم ما عنوان "پیمانی" قید شده است؟! از چه موقع کارآموزها در مملکت ما حکم گرفته‌اند؟! از چه زمانی شما به کارآموزها 12 ماه حقوق داده‌اید؟

*انجمن صنفی مالکان وسایل نقلیه حمل و جاده‌ایِ مسافر تحت لوای کارگری و پایمال شدن حقوق رانندگان

بسیاری از کارگران(رانندگان) وسایل نقلیه حمل و جاده‌ایِ مسافر از مرخصی‌های قانونی، سختی کار، مزد مناسب و... محروم هستند. حتی برای آنها لیست بیمه هم رد نمی‌شود.

بسیاری از راننده‌های قدیمی به صورت خویش‌فرما خود را بیمه کرده‌اند. به همین خاطر از استفاده از حق بازنشستگی در مشاغل سخت بهره‌ای نبردند و ۳۰ سال تمام برای رسیدن به بازنشستگی کار کرده‌اند؛ آنهم در جاده‌هایی که به جاده‌های مرگ معروف هستند.

براساس گزارش رسانه ای شده بتاریخ28اردیبهشت،عدم اجرای قانون کار و تامین اجتماعی کارگران مسافربر را به شدت متضرر ساخته و به حقوق آنها لطمات جبران‌ناپذیر وارد ساخته است.

این رانندگان حتی ازداشتن تشکلی مستقل از کارفرمایان و مالکان اتوبوس‌های مسافربری بی‌بهره هستند.

درعوض مالکان وسایل نقلیه حمل و جاده‌ایِ مسافراز طریق معاونت روابط کار وزارت کار مجوز گرفته‌اند که انجمن صنفی تحت لوای کارگری تشکیل دهند.

این افراد تا به حال برای استیفای حقوق کارگران قدمی برنداشته‌اند و کارگران مستقل بیش از همه حقوقشان تضییع شده است.

*عدم پرداخت 12ماه حق بیمه 130کارگر کارخانه قطعات بتنی گیلان

12ماه حق بیمه 130کارگر کارخانه قطعات بتنی گیلان واقع در کیلومتر12 جاده رشت – قزوین پرداخت نشده است.

این کارگران به خبرنگار رسانه ای گفتند:به‌رغم اینکه از آغاز سال ۹۸حدود ۵۸ روز گذشته است، دو ماه حق بیمه (بهمن واسفند)۹۶، ۹ ماه حق بیمه سال ۹۷ و حدودا دو ماه حق بیمه سال جاری کارگران پرداخت نشده است.

این کارگران که در شرکت قطعات بتنی گیلان  به صورت قرار داد مستقیم مشغول به کار هستند، از این دیرکرد ناراضی هستند و می‌گویند: به مرور کارگرانی که با تشکیل پرونده در تامین اجتماعی آماده بازنشستگی با مشاغل سخت وزیان آور هستند، اما با وقفه‌هایی که در پرداخت حق بیمه‌شان وجود دارد، امکان بازنشسته شدن ندارند.

از سوی دیگر به نقل از کارگران این واحد نقل می‌شود تقریبا  هر چند ماه یکبار تامین اجتماعی شعبه دو رشت از تمدید و تعویض دفتر چه‌ای در‌مانی کارگران به دلیل بدهی های مالی کارفرمای کارخانه خوداری می کند این درحالی ست که اکثر کارگران این واحد تولیدی دارای سوابق پرداخت حق بیمه تا ۲۲ سال هستند.

آنها  با اشاره به ماده ۳۶ قانون تامین اجتماعی که کارفرمایان را موظف به پرداخت حق بیمه کارگران خود می‌کند در ادامه افزودند این واحد حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون به تامین اجتماعی بدهکار است.

طبق اظهارت کارگران این واحد تولید‌ی با توجه به اینکه مسئولان استانی و کشوری از وضعیت این واحد تولیدی و کارگرانش با خبرند از آنان می‌خواهیم نسبت به مشکلات کارگران این کارخانه احساس مسئولیت به خرج دهند.

*نگرانی کارگران کارخانه نساجی قائم‌شهر نسبت به آینده شغلی ومعیشتی

کارگران کارخانه نساجی قائم‌شهر  برای باری دیگر نگرانیشان رانسبت به آینده شغلی ومعیشتی،رسانه ای کردند.

یکی از کارگران کارخانه نساجی قائم‌شهر به خبرنگار یک رسانه محلی، گفت:قسمت بافنده این کارخانه فقط چند دستگاه فعال است و ریسندگی نیز دو دستگاه روشن و تولید دارد.

وی خاطرنشان کرد: بسیاری از دستگاه‌ها همچنان سکوت و غیرفعال هستند و بیمه فروردین ماه سال 98 نیز همچنان واریز نشد.

این کارگر نساجی افزود: نخ‌هایی که نساجی قائمشهر باید به تاجران می‌داد را به بهشت زهرا ارسال می‌کرد و در واقع تاجران را دور می‌زدند که این بی‌اعتمادی موجب شد تا دیگر مواد اولیه به نساجی قائمشهر داده نشود.

وی گفت: شهرداری قائمشهر نیز فقط به فکر جاده ایستگاه راه آهن به چهار راه ترک محله است و هیچ توجهی به نصب دستگاه‌ها و بحث تولید و شرکت نیست و فقط به دنبال منافع خود است.

این کارگر افزود: شهرداری عنوان می‌کند که برای ساخت این راه مجوز دریافت کرد اما مطمئناً این مجوزها غیرقانونی است.

وی خاطرنشان کرد: قراردادی که میان بخش خصوصی و شهرداری برای رونق تولید در نساجی بسته شد را باید شهرداری به این تعهدات عمل کند، این تعهدات شامل رونق تولید دستگاه‌ها، تعمیرات دستگاه‌ها و پرداخت دستمزد کارگران که انتقال و حتی بازسازی و نوسازی نیز انجام نشده است.

این کارگر نساجی افزود: در حال حاضر نیز مواد اولیه که در کارخانه وجود ندارد تا بتوانیم پارچه تولید کنیم، عملاً فعالیتمان این است که فقط صبح زود به کارخانه می‌رویم و بلاتکلیف آنجا هستیم و پس از ساعت کاری از کارخانه خارج می شویم و هیچ مسئولی نیز پاسخگو نیست.

*تعاونی مسکن تعاونی مسکن پارس خودرو بنام کارگران به کام شرخرها وبی تفاوتی مدیریت شرکت پارس خودروواین دست وآن دست کردن مسئولان قضایی

به هر تقدیر تعدادی از تعاونی‌های مسکن کارگری، آلت دست اعضای هیات مدیره‌های خود شدند. آنها با پول اعضا زمین می‌خریدند و می‌فروختند تا کسب سود کنند. آنها در قبال سودهایی که از فروش زمین به دست می‌آوردند پاسخگو نبودند. از سویی موعد تحویل خانه‌ها که می‌رسید، می‌گفتند: «هنوز نساخته‌ایم!»

بعد از مدتی هم عده‌ای خارج از مجموعه تعاونی می‌آمدند و مدعی می‌شدند که ما مالک زمین‌های این تعاونی هستیم و اعضای هیات مدیره در محضر آنها را برای ما قولنامه کرده‌اند! سندهای آنها شاهدی بر بی‌تدبیری، اعضای هیات مدیره‌هاست. 

این عده آنقدر تخلف کردند که دستگاه قضایی به توقیف اموال تعاونی رای می‌داد. حتی با شکایت اعضا، هیات مدیره‌های این تعاونی منحل می‌شدند تا بار دیگر با برگزاری انتخابات، اعضای جدید آنها انتخاب شوند. به هر شکل مسکن برای کارگران رویا شد؛ چراکه تعاونی تنها به نام‌ آنها ایجاد شده بود.

به هر تقدیر امروز شاهد خیل نارضیان هستیم که جمعیت آنها به بزرگیِ جمعیت سپرده‌گذران بانکی است که موفق نشده‌اند پس از مدت‌ها اصل سپرده‌ها و سود تعلق گرفته به آنها را دریافت کنند؛ هرچند در آنجا دولت؛ مداخله و با استقراض از بانک مرکزی با هر ضرب و زوری که شده طلب سپرده‌گذاران را پرداخت می‌کند، اما اینجا اعضای تعاونی‌ها مانده‌اند و حوضشان!

اعضای تعاونی مسکن کارکنان پارس خودرو چه می‌خواهند؟

به لیست تعاونی‌های متخلف باید «تعاونی مسکن کارکنان شرکت پارس خودرو» را هم اضافه کرد. اعضای این تعاونی مسکن ۹۰۰ نفر هستند که ۵۰۰ نفر از آنها در پروژه مهرشهر اقدام به خرید خانه کرده‌اند. باقی در پروژه نظرآباد و... خانه خریده‌اند.

چندی است که از موعد تحویل خانه‌ها گذشته و حالا این ۵۰۰ نفر مانده‌اند و یک زمین بی‌آب و علف در حوالی فرودگاه محلی منطقه. اکثر این افراد کارگران شرکت پارس خودرو هستند که در رویای خانه‌دار شدن به سر می‌برند.

این زمین ۵۰ هزار متر است و هرکدام از این ۵۰۰ نفر، ۱۰۰ متر در آن سهم دارند. قیمت زمین آنگونه که برخی از اعضا مدعی هستند حدود ۱۴ میلیارد تومان است.

آنها در شرح آنچه بر سرشان گذشته به خبرنگار رسانه ای گفتند: بعد از حدود ۲۰ سال هنوز منازل ما تحویل داده نشده‌اند. این در حالی است که به خاطر سهل‌انگاری هیات مدیره، چک‌های امانی یک پروژه دیگر تعاونی مسکن توسط شرکت طرف قرارداد به فردی که طبق تحقیقات ما «شرخر» است، فروخته شده و این فرد با ارائه این چک‌ها و تطمیع افراد مسئول، موجب بلوکه شدن این زمین و عدم احقاق حق کارگران پارس خودرو شده است.

آنها افزودند: طولانی شدن واگذاری زمین به کارگران باعث شده در این فاصله تعدادی از این افراد فوت کنند که هم اکنون وراث آنها منتظر تحویل زمین و رفع مشکلات خود هستند. ما کارگران بی‌پناه هستیم و در شرایط فعلی فریادرسی نداریم.

معترضان در پاسخ به این پرسش که آیا مدیریت شرکت پارس خودرو به این موضوع ورود کرده است، افزودند: مدیریت شرکت پارس خودرو در حالی که طبق اصل ۱۴۹ قانون کار مکلف به حمایت از اعضای تعاونی مسکن است، به صراحت اعلام می‌کند که «تعاونی مسکن» به ما ربطی ندارد.

ماده ۱۴۹ قانون کار مقرر داشته است که کارفرمایان «مکلفند» با تعاونی‌های مسکن و در صورت عدم وجود این تعاونی‌ها مستقیم با کارگران فاقد مسکن جهت تامین خانه‌های شخصی مناسب همکاری لازم را بنمایند. با این حال تعاونی از لحاظ حقوقی شخصیت جداگانه‌ای دارد و به همین جهت شرکت‌ها، تخلفات آنها را به خود مربوط نمی‌دانند.

آنگونه که خریداران پروژه مهرشهر مدعی هستند عدم حمایت حقوقی از آنها موجب شده است که فرد خریدار چک‌های شرکت تعاونی، در دادگاه برنده شود و حالا مدعی شده که مالک این زمین وسیع است.

ظاهرا این چک‌ها امانی بوده و ابتدا از دست اعضای هیات مدیره پروژه مهرشهر به دست رئیس پروژه نظرآباد رسیده است و رئیس پروژه نظرآباد چک‌ها را به فردی واگذار کرده است. به هر شکل این زمین برای مزایده گذاشته شده است.

خریداران پروژه مهرشهر می‌گویند که زمین به قیمت ۳ میلیارد تومان برای مزایده عرضه شده است؛ این در شرایطی است، قیمت زمین حدود ۱۴ میلیارد تومان و حتی بیشتر است.    

کارگران پارس خودرو در پایان می‌گویند: از رئیس قضائیه و کلیه وجدان‌های بیدار می‌خواهیم که مساعدت لازم را برای بازپس‌گیری زمین زحمتکشان میهن به عمل آورند.

در همین حال «هانی مولیات» رئیس هیات مدیره تعاونی مسکن کارکنان شرکت پارس خودور با اظهار تاسف نسبت به مشکلات پیش آمده برای اعضای تعاونی می‌گوید: ۵۰۰ کارگر به همراه خانواده‌هاشان ۱۵۰۰ نفر، چشم امیدشان به این زمین است. امیدوارم که دستگاه قضایی چشم امید کارگران را ببیند و به توقف رای دادگاه به نفع فردی که چک‌های تعاونی مسکن را گرفته، رای بدهد.

وی با بیان اینکه نکته اینجاست که فعلا باید زمین‌ها را پس بگیریم؛ چراکه خانه‌‌ای در آنها برای تحویل ساخته نشده است، گفت: من مدت زیادی نیست که وارد شرکت تعاونی شده‌ام اما آنچه که در قدیم الایام در اینجا در جریان بوده به ضرر کارگران خریدار پروژه مهرشهر تمام شده است.

مولیات با بیان اینکه این زمین در حریم فرودگاه پیام قرار دارد، گفت: به این زمین مجوز مسکونی ندادند و اعضای قبلی هیات مدیره در این مورد مذاکره کردند. در مقطعی مشکل حل شد اما به هرحال در طرح تفضیلی این منطقه به صورت مسکونی پیش‌بینی نشده است. از همین جهت مشکلاتی وجود دارد.

رئیس هیات مدیره تعاونی مسکن کارکنان شرکت پارس خودرو با بیان اینکه متاسفانه چک‌هایی که نزد مدیر پروژه  نظرآباد به امانت بود به دست فردی دیگر رسیده است، گفت: از سویی افرادی که از این پروژه چک داشتند، چک‌ها را به اجرا گذاشته‌اند.

وی با اشاره به نامه‌نگاری تعاونی مسکن با رئیس قوه قضاییه، گفت: آقای رئیسی به دادستانی دستور مساعدت داده‌اند اما دادستانی قزوین که حالا پرونده ما به خاطر مسائلی در آنجا در جریان است حکم دادگاه تجدیدنظر را تایید کرده است. دادگاه تجدیدنظر رای داده بود که زمین در ید خریدار چک‌ها باشد اما دادگاهی که ابتدا تشکیل شده بود به نفع تعاونی رای داده بود.

مولیات افزود: از دستگاه قضایی و شخص رئیس قوه می‌خواهیم ماده ۴۷۷ را روی این پروژه اعمال کند تا فروش زمین‌ها در قالب مزایده‌ای که فردا قرار است برگزار شود، متوقف شود. دادستان کل کشور هم در این خصوص نامه‌ای را به دادستان قزوین داده است اما آنگونه که دادستانی قزوین می‌گوید، رای همان رای دادگاه تجدیدنظر است.

کارشناسان حقوقی هم می‌گویند که تنها رئیس قوه و دادستان می‌توانند دستور مساعد بدهند. ماده ۴۷۷ هم در شرایطی نافذ است که رئیس قوه قضاییه رای نهایی دادگاه را «خلاف بین شرع» بداند و در این شرایط می‌تواند به ابطال رای بدهد. در غیر این صورت رای دادگاه به نفع شاکی تغییر نمی‌کند.

*تجمع اعتراضی اهالی شهر شاهدیه، بخش زارچ و محدوده دروازه قرآن یزد نسبت به مشکلات زیست محیطی و مسدود کردن جاده یزد - اشکذر

روز جمعه 27اردیبهشت،جمعی از اهالی شهر شاهدیه، بخش زارچ و محدوده دروازه قرآن یزد دراعتراض به مشکلات زیست محیطی تصفيه‌خانه فاضلاب كه عمدتاً نيز مربوط به پشه‌ها و بوی بد دست به تجمع زدند وجاده یزد - اشکذر در محدوده نصرت‌آباد را با آتش زدن لاستیک مسدود کردند.

بدنبال این اقدام اعتراضی  استاندار یزد به خبرنگاران گفت:مشكل را در كمترين بازه زماني برطرف و اسباب خاطر مردم را فراهم خواهیم كرد.

*تجمعات اعتراضی حامیان حقوق حیوانات در تهران نسبت به کشتار سگ‌ها

روز شنبه 28اردیبهشت،جمعی از حامیان حقوق حیوانات در تهران  دراعتراض به کشتار سگ‌ها دست به تجمع مقابل شهرداری تهران زدند.

هچنین تعدادی از حامیان حقوق حیوانات برای جلوگیری از جمع‌آوری سگ‌ها در مقابل مکان‌هایی مانند پارک سرخه حصار تجمع کردند.

براساس گزارش رسانه ای شده بتاریخ28اردیبهشت،دیروز خبر رسید که طرح جدید شهرداری‌های شهرهای مختلف برای جمع‌آوری سگ‌های بی‌صاحب و ولگرد شروع شده است؛ خبری که با توجه به تجربه‌های قبلی در افکار عمومی مخصوصاً کسانی که دغدغه حقوق حیوانات را داشتند، حساسیت زیادی را برانگیخت.

*آمارهای ضد و نقیض مسئولان از خودکشی‌ها

از سال 95 تا 98 حدود 15 مورد اقدام به خودکشی منجر به فوت در دیشموک شناسایی شد که از این تعداد 12 زن و 3 مرد بودند.

به گزارش یک منبع خبری محلی،پس از انتشار خبر خودکشی سه جوان «دو دختر و یک پسر» در دهدشت کارگروه تخصصی بانوان در استانداری برگزار شد که مسئولان آمارهای ضد و نقیضی از خودکشی‌ها ارائه دادند و برخی معتقد بودند که همه خودکشی‌ها بنا به دلایلی ثبت نمی‌شوند.

«در سال 96 حدود 99 مورد در سطح کهگیلویه و بویراحمد اقدام به خودکشی کردند که این آمار در سال 97 به 81 مورد رسید و کاهش 18 درصدی نسبت به سال 95 داشت.»

«از سال 95 تا 98 حدود 15 مورد اقدام به خودکشی منجر به فوت در دیشموک شناسایی شد که از این تعداد 12 زن و 3 مرد بودند.»

«میانگین سن خودکشی منجر به فوت حدود 24 سال است که از این تعداد 7 مورد مجرد، 8 مورد متأهل و 3 دانش‌آموز بودند.»

«روش‌های رایج خودکشی 7 مورد حلق‌آویز با طناب یا روسری، 7 مورد خودسوزی بانوان و یک مورد مسمومیت با دارو بوده و اغلب این موارد اختلافات خانوادگی، فقر اقتصادی و همسر آزاری است.»

«آمار قابل قبولی که به آن اسناد شود وجود ندارد چون برخی از خودکشی‌ها در کلانتری، دادگاه و یا شبکه بهداشت ثبت‌نشده است.»

«سال 96 حدود 68 درصد خودکشی‌ها در شهرستان بویراحمد و دنا رخ‌داده است.»

«علت خودکشی 2 دختر در دیشموک تا کنون مشخص نشد.»

«در دیشموک بیشتر مسائل عشیره‌ای است و هنوز خودشان را با دنیای جدید وفق ندادند.»

این بخشی از گفته‌های مسئولان کهگیلویه و بویراحمد در نشست کارگروه تخصصی بانوان است.

*گزارشی دلخراش از کارگران قربانی حوادث کار و فریبکاری کارفرمایان برای پایمال کردن حقوقشان!

«بین صحبت‌های این کارگر از رنج‌ها و دردهایی که می‌کشد، گلایه‌هایش از کارفرما هم، کم نیست. او می‌گوید: بعد‌از گیر کردن دست‌هایم بیهوش شدم و وقتی چشم‌هایم را باز کردم، روی تخت بیمارستان بودم. وکیل شرکت در همان حال ناخوشم به بیمارستان آمد و اصرار کرد که یک‌سری برگه را امضا کنم. آن موقع حالم خوب نبود و گیج داروهای مُسکن بودم. با وعده‌هایی که به نقل از رئیس شرکت داد، برگه‌ها را امضا کردم. شرکت اصرار داشت که شکایت نکنم و آن‌ها هزینه درمان و مبلغی را به‌عنوان دیه به‌صورت توافقی، به من بدهند. از روی ناآگاهی و ناچاری چون پول بیمارستان را نداشتم، پیشنهادشان را قبول کردم. قرار بود شرکت ٣٠میلیون تومان به عنوان دیه و تمام هزینه‌های درمانی به من بدهد و ماهیانه نیز یک‌میلیون تومان از شرکت حقوق دریافت کنم. قبول کردم و رئیس شرکت در محضر تعهد کتبی برای رضایت از این حادثه از من گرفت. حالا چهار سال گذشته و نه‌تنها کل مبلغ ٣٠میلیون‌تومان دیه توافقی‌مان را نداده است، بلکه حقوق ماهیانه‌ام را هم حاضر نیست افزایش دهد، در‌صورتی‌که قول داده بود سالیانه حقوقم را افزایش دهد.»

 

 تمام روشنایی‌های دنیا، به یک مهتابی بالای سرش و کورسوی نور از لابه‌لای در خلاصه شده است. ٩سال تمام را روی تخت گذرانده، با دست‌هایی که از کار افتاده‌اند و پاهایی که بعد از ١١‌عمل جراحی، توان ایستادن ندارند. یک تکه گوشتِ بی‌حرکت، تمام سهمش از زندگی در سال‌های جوانی‌اش شده است. با لکنت‌زبانی که بعد‌از حادثه در محیط کار سراغش آمده، از رنج‌های تمام‌نشدنی می‌گوید. «حامد» ٩سال پیش، از داربست ساختمانی در‌حال ساخت سقوط کرد.

«جواد»، کارگر دیگری است که همانند حامد، ایمن‌نبودن کار، بلای جانش شد و از یک قدمی مرگ عبور کرد. چهار سال پیش، در یک صبح بهاری، جواد، سارای بازیگوشش را در آغوش گرفت و قول داد عصر که از سر کار برگشت، پدر و دختر دست‌در‌دست هم تا پارک محله بروند و سارای دل سیر، تاب و سرسره بازی کند، اما آن عصر روز بهاری هیچ‌وقت نرسید. دست‌های پدر برای همیشه سر کار جا ماند و آرزوی سارای هم برای نوازش و لمس دست‌های پدر و در آغوش‌گرفتنش، جایی در خاطرات کودکی‌اش ماند. دست‌های پدر، در دستگاه پرس کود، گیر کرد و تا ساق دستش

قلم شد.

سرنوشت «مهدی» با این کارگران آسیب‌دیده فرق داشت. صبح، مادر کت و شلوار دامادی‌اش را تنش کرد تا برای کوتاه‌کردن شلوار، خودش پای چرخ خیاطی بنشیند. مهدی رفت و دیگر بازنگشت. زندگی‌اش با اتصال برق، برای همیشه از جریان ایستاد. مادر آن روز با حوصله شلوار را اندازه کرد و دوخت، اما هر‌چه چشم به در دوخت، خبری از مهدی نشد. فقط چند روز تا شب دامادی‌اش مانده بود که تدارکات عروسی، برای مجلس عزایش خرج شد. حاج‌خانم‌عباسی همین یک پسر را داشت و یک عمر با خیاطی و خون و دل‌خوردن‌، بزرگش کرده بود. سه‌سال از این حادثه گذشته است، اما وقتی سراغ مادر رفتیم، گریه امان نداد تا چون و چرای حادثه اتصال برق و پرت‌شدن پسر از ارتفاع حین کار را برایمان تعریف کند.

چراغ زندگی «علیرضا» هم مثل مهدی، در اوج جوانی با یک حادثه تلخ در محیط کار برای همیشه خاموش شد، با این تفاوت که از شب دامادی او یک‌سال‌و‌نیم گذشته و تازه پدر شده بود. سقوط دستگاه بالابر مصالح، مهدی را از زندگی‌ ساقط کرد و نوعروس یک‌ساله ماند با نوزادش.

حوادث کار در آذربایجان‌شرقی جان ۶۱ نفر را گرفت

این آمار ۶۱ نفری را مدیرکل اداره پزشکی قانونی آذربایجان‌شرقی با اشاره به افزایش ۹ درصدی جان باختگان حوادث کار داد و گفت: از مجموع ۶۱ نفر جان باخته حوادث ناشی از کار در آذربایجان شرقی در سال قبل یک نفر زن و بقیه مرد بودند.

آرتین کمالی افزود: در این مدت تعداد یک هزار و ۳۰۶ نفر نیز بر اثر مصدومیت ناشی از حوادث کار به ادارات پزشکی قانونی استان مراجعه کردند که از این تعداد یک هزار و ۱۷۸ نفر مرد بودند.

در ادامه، پای صحبت برخی خانواده‌های کارگران آسیب‌دیده و فوتی در سال های نه چندان دور نشسته‌ایم که زخم‌‌دیده این معضل هستند. آذربایجان شرقی یکی از استان های صنعتی و البته حادثه خیز از نوع حوادث کاری است.

انتهای یکی از خیابان های پایین شهر اولین مقصد ماست که برای شنیدن صحبت‌های خانواده «حامد»، راهی شده‌ایم. در خانه را مادر به رویمان می‌گشاید. حامد روی تخت‌افتاده و با پلک‌زدن، گویی خوشامد می‌گوید. دست‌هایش تاخورده روی قفسه سینه‌اش بی‌حرکت هستند. پاها نحیف‌تر از بالا‌تنه شده‌اند و قدرت ایستادن ندارند. حامد هوشیاری کامل دارد، اما بخشی از عصب‌هایش از کار افتاده است؛ برای همین زبانش را یارای سخن‌گفتن نیست. شمرده‌شمرده و با لکنت زبان صحبت می‌کند. با کمک مادرش، کم‌و‌بیش حرف‌هایش را متوجه می‌شویم. مادر کنار تخت نشسته است و بین حسرت و اندوه از روز حادثه تعریف می‌کند: ٩سال پیش، پسرم در یک ساختمان چهار‌طبقه بنّایی می‌کرد که از داربست افتاد. یک سال و دوماه در کما بود. بعد از کما، تازه عمل‌های جراحی دست‌ها و پاهایش شروع شد. ١١بار عمل شده است، اما باز هم نه دست‌ها و نه پاهایش توان حرکت ندارند. سه وعده غذایش را مثل یک بچه دهانش می‌دهم، برای دستشویی لگن زیر تختش می‌گذارم. ٩سال افتادن روی تخت ‌کم نیست. چند بار زخم بستر گرفت و هر بار چندین ماه طول کشید تا خوب شد. یک مادر مگر چند سال زجر کشیدن و افتادن فرزند در بستر بیماری را می‌تواند طاقت بیاورد؟

بغض مادر می‌ترکد. بین اشک‌هایش، از دردهای نا‌تمام زندگی پسرش بعد‌از سقوط از داربست و آسیب‌دیدگی‌اش می‌گوید: همسرش چهار‌ماهه باردار بود که این اتفاق افتاد. حالا نوه‌ام کلاس دوم ابتدایی است. همه سال‌ها پدرش را در بستر بیماری دیده. خدا را شکر عروس خوبی داشتیم. می‌توانست پای مرد علیل نماند و دنبال زندگی‌اش برود، اما در این زندگی با این همه رنج ماند و برای فرزندش مادری می‌کند. هفته‌ای چند روز هم مراقبت از حامد را عهده‌دار شده است.

مادر این کارگر بین صحبت‌هایش از هزینه‌های درمانی کارگران آسیب‌دیده و پاسخ‌گو نبودن بیمه هم گلایه می‌کند و می‌گوید: دکتر مدام فیزیوتراپی برای پسرم تجویز می‌کند، اما یک جلسه، دو جلسه و یک هفته دوهفته نیست که بتوانیم از عهده این مخارج بربیاییم. هر جلسه ۵٠‌هزار‌تومان هزینه دارد و باید او را هفته‌ای سه‌بار فیزیوتراپی ببریم. نمی‌توانیم از عهده این مخارج برآییم؛ به‌همین‌دلیل خودمان در خانه دست و پاهای پسرم را ورزش می‌دهیم تا وضعیتش از این بدتر نشود.

چند فنر بسته‌شده به تخت را نشانمان می‌دهد که ابداع خودشان برای انجام حرکات فیزیوتراپی در خانه است. او در پاسخ به این سوال که، «مگر هزینه‌های درمان را کارفرما بعد از حادثه سقوط از داربست تقبل نکرده است؟» می‌گوید: پسرم بیمه تأمین اجتماعی بود. برای همین او را بعد از حادثه به بیمارستان دولتی برده بودند که هزینه‌ای ندارد یا حداقل هزینه را دریافت می‌کنند. تا زمانی که در کما بود کارفرما پیگیر حالش بود و می‌گفتند اگر هزینه‌ای دارد، پرداخت می‌کنند. اما حالا ٩سال گذشته است. کدام کارفرما حاضر است تا پایان عمر، خسارت درمان کارگرش را پرداخت کند؟ از‌طرفی بیمه نیز همراهی نمی‌کند. فقط برای عمل‌های جراحی و داروها از بیمه استفاده می‌کنیم، اما هزینه یک‌روز‌در‌میان فیزیوتراپی با مبلغ زیاد را پرداخت نمی‌کند.

نشانی بعدی، منزل «جواد»، کارگر سی‌و‌دو‌ساله آسیب‌دیده‌ای است که دو دستش را در محیط کار از دست داده است. این کارگر در یکی از شرکت‌های صنعتی، پشت دستگاه پرس کود مشغول به کار بود که ناگهان دست‌هایش در دستگاه گیر کرد و قطع شد. این حادثه تلخ به چند سال قبل برمی‌گردد که هم دست‌های جواد از بین رفتند، هم توانایی‌اش را برای کار تا آخر عُمر از دست داد. او می‌گوید: حتی کارهای ساده را هم با دست‌های قطع‌شده‌ام نمی‌توانم انجام بدهم، چه برسد به کاری که بخواهم از آن همانند گذشته نان زن و بچه‌ام را دربیاورم. به غیر از کار، این حادثه، خیلی از آرزوهایم را هم با خودش دفن کرد. حتی دست بچه‌هایم را نمی‌توانم در دست بگیرم. از انجام کارهای عادی مثل رانندگی، نوشتن، برداشتن وسایل و‌… هم برای همیشه محروم شده‌ام.

بین صحبت‌های این کارگر از رنج‌ها و دردهایی که می‌کشد، گلایه‌هایش از کارفرما هم، کم نیست. او می‌گوید: بعد‌از گیر کردن دست‌هایم بیهوش شدم و وقتی چشم‌هایم را باز کردم، روی تخت بیمارستان بودم. وکیل شرکت در همان حال ناخوشم به بیمارستان آمد و اصرار کرد که یک‌سری برگه را امضا کنم. آن موقع حالم خوب نبود و گیج داروهای مُسکن بودم. با وعده‌هایی که به نقل از رئیس شرکت داد، برگه‌ها را امضا کردم. شرکت اصرار داشت که شکایت نکنم و آن‌ها هزینه درمان و مبلغی را به‌عنوان دیه به‌صورت توافقی، به من بدهند. از روی ناآگاهی و ناچاری چون پول بیمارستان را نداشتم، پیشنهادشان را قبول کردم. قرار بود شرکت ٣٠میلیون تومان به عنوان دیه و تمام هزینه‌های درمانی به من بدهد و ماهیانه نیز یک‌میلیون تومان از شرکت حقوق دریافت کنم. قبول کردم و رئیس شرکت در محضر تعهد کتبی برای رضایت از این حادثه از من گرفت. حالا چهار سال گذشته و نه‌تنها کل مبلغ ٣٠میلیون‌تومان دیه توافقی‌مان را نداده است، بلکه حقوق ماهیانه‌ام را هم حاضر نیست افزایش دهد، در‌صورتی‌که قول داده بود سالیانه حقوقم را افزایش دهد.

این کارگر از‌کار‌افتاده، خطاب به دیگر کارگران تأکید می‌کند: کارگران، فریب وعده‌های کارفرما و صاحبان کار را نخورند و در حوادث ناشی از کار، حتما برای گرفتن حق و حقوق‌ خود از راه قانونی اقدام کنند. اگر از حق و حقوق کارگر اطلاع داشتم، این اشتباه را نمی‌کردم. بعدها فهمیدم که دیه از‌دست‌دادن دو دست، بیش از دو برابر رقمی بود که کارفرما به من پیشنهاد داد و من رضایت دادم. بماند که در‌این‌بین همان رقم توافقی را نیز هنوز کامل پرداخت نکرده است.

این کارگر، مستأجری است با دو فرزند قد‌و‌نیم‌قد که حالا نه از پس مخارج هزینه‌های سنگین زندگی برمی‌آید و نه دستی برای کار دارد. از طرفی، همان مبلغ دیه را که می‌توانست بخشی از مشکلات مالی زندگی‌اش را حل کند، از دست داده است.

بین کارگرانی که در حوادث ناشی از کار آسیب‌های جدی دیده‌اند، کارگرانی نیز هستند که دفتر زندگی‌شان بر‌اثر این حوادث به‌طور کلی بسته شده است. «مهدی»، یکی از همین کارگران، ٢۵‌بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود که درست چند روز مانده به مجلس عروسی‌اش، با اتصال برق در ساختمان نیمه‌کاره از طبقه سوم سقوط کرد و در دم جان باخت. او کارگر بخش تأسیسات ساختمان بود و حین کار، جانش را از دست داد. همین چند وقت پیش بود که پزشکی قانونی کشور، در آماری از حوادث ناشی از کار، اتصال برق را سومین علت مرگ کارگران در محیط‌های کاری اعلام کرد. مهدی هم جزو این کارگران بود که برق، تمام زندگی‌اش را گرفت. مادرش با آه و اندوهی که هنوز بعد از گذشت سه‌سال نتوانسته آرام بگیرد، به‌سختی از روز حادثه تعریف می‌کند. حاج خانم عباسی می‌گوید: سه دختر و همین یک پسر را داشتم. شوهرم بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترکمان، زن دیگری گرفت. خرجی نمی‌داد. به‌خاطر بزرگ‌کردن بچه‌ها و سر‌و‌سامان گرفتنشان یک عمر پای چرخ خیاطی نشستم. مهدی تازه شده بود نان‌آور خانه. نمی‌گذاشت کار کنم. روز حادثه بعد از مدت‌ها برای اندازه‌کردن کت و شلوار دامادی‌اش، پای چرخ نشستم. کارم تمام شد. لحظه‌شماری می‌کردم که برگردد و او را در لباس دامادی ببینم، اما هیچ‌وقت برنگشت. این را که می‌گوید، دیگر گریه امانش نمی‌دهد که پی صحبت‌هایش را بگیرد.

بخشی ازیک گزارش رسانه ای شده بتاریخ27اردیبهشت

akhbarkargari2468@gmail.com

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com