دو مطلب

حمید قربانی
November 18, 2019

انقلاب قهری کمونیستی با درهمشکستن دولت سرمایه داران، ایجاد دولت کارگران و زحمتکشان مسلح، تنها وسیله نجات است.

 

کارگران و زحمتکشان سازمان یافته و متحزب و مسلح، قادر به پیروزی چنین انقلابی هستند!

 

سازمان سازمان سازمان، رفقا سازمان، دوستان سازمان انقلابی و مسلحانه کمونیستی!

 

در سال 1388 یکی از سرداران سپاه  در ویدئوئی طرح می کرد که تظاهرات تا کنون ، تظاهرات از میدان انقلاب به بالاست و خطری ندارند، ولی اگر به تظاهرات پائین تر از میدان انقلاب تبدیل شوند، آنگاه اوضاع دگرگونه میشود. گزارشات نشان می دهند که این اعتراضات مال مردم زحمتکش و کارگران پابرهنه است! این را باید دریافت و درک کرد!

 

جمهوری اسلامی در حال مرگ است، زنده باد کمونیسم کارگران و زحمتکشان!

کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست و فرزندان آگاه شان، ضمن شرکت در این تظاهرات و اعتراضات برحق، ولی فراموش نکنند که وظیفه اصلی و اساسی آنها، ایجاد تشکلات توده ای طبقاتی- سیاسی نظامی از قبیل کمیته های مخفی انقلابی می باشد.

این کمیته ها را باید در اسرع وقت تشکیل دهند که بطور مسلحانه از تظاهر کنندگان محافظت نمایند و خاطیان را به مجازات برسانند. نباید اجازه داد، فرماندهانی که دستور تیراندازی مستقیم بسوی تظاهرکنندگان و متعرضین را می دهند، بدون مجازات بمانند.

این کمینه ها باید قادرگردند : شعارهای انقلابی و به نفع انقلاب قهری کمونیستی، شعارهائی که کلیت نظام اجتماعی یعنی سرمایه داری و رهبران نظام را هدف قرار می دهند ، تعیین کرده و از دادن شعارهای انحرافی ناسیوناسیونالیستی و احیانن به پشتیبانی از این و آن دولت سرمایه داری امپریالیستی و عقب گرایانه و به نفع شاهان که در وقت خویش، همچون حاکمان کنونی قاتل بوده اند، جلوگیری کنند، یعنی اعتراض کنندگان را به ماهیت این دولت ها و شاهان آگاه نمایند.

باید بیشتر تخریب اماکن دولتی مثل بانک ها و مخصوصا متعلق به نیروهای سرکوب گر مثل پلیس، سپاه و بسیج و غیره باشند.

اما، در لحظه تعیین کننده ،یعنی قیام مسلحانه توده ای طبقاتی که با احتمال زیاد خیلی سریع میرسد، سازمان و داشتن سلاح و آموزش به کار بردن و اهداف سلاح تعیین کننده است.

بنابراین یکی از وظایف اساسی کمیته های مخفی محل کار و محل زندگی بجز اینکه باید بهم پیوسته و ستاد انقلاب یعنی حزب سیاسی طبقه کارگر - حزب مخفی کارگران آگاه را موجودیت دهند، این است که خود را مسلح نمایند.

کارگران آگاه بدانند که جنگی بزرگ و سهمگین - جنگ طبقاتی - در پیشروی دارند، اگر که، خواستار رهائی هستند.

اعتراضات خیابانی با اعتصابات کارگری مخصووصا در مراکز تعیین کتننده مثل نفت و گاز و توانیر و برق، همراهی شان دولت را فلج میکنند. یادمان نرفته است که اعتصاب کارگران پالایشگاههای نفت در سال 1357 باعث شدند که تانگ ها وزره پوش های نظامی عازم برای سرکوب تظاهرکنندگان را در بین راه متوقف گردند و شاه صدای انقلاب را شنید!

کارگران سراسر ایران متحد، متحزب و مسلح شوید که شما نیروی نجات دهنده خویش و جامعه هستید. شما لیاقت رهبری و حاکمیت را دارید و نه مفتخوران سرمایه دار و حاکمان قصاب انسان!

حمید قربانی 17 نوامبر سال 2092 اسپارتاکوسی

 

https://www.facebook.com/watchparty/1061093904245000/?entry_source=USER_TIMELINE


+++

پیروزی انقلاب سرخ - انقلاب قهری کمونیستی در ایران ممکن است!

 زیرا که طبقه کارگر اکثریت بالاتفاق جمعیت جامعه را تشکیل می دهد!

طبقه کارگردرایران با متحدینش – خیل وسیع زحمتکشان توانائی به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی را دارد، پیروزی انقلاب، یعنی، درهم شکستن دستگاه دولت کنونی و موجودیت دادن به دولت کارگران – دیکتاتوری پرولتاریای مسلح – شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان، اما باید نخست حزب کمونیستی مسلحانه – حزب مخفی کارگران آگاه، انقلابی و کمونیستی را ایجاد کند. چنین حزبی اساسا توسط کارگران آگاه و فرزندان روشنفکرش با ایجاد کمیته های سرخ محل کار و زندگی موجودیت مییابد و با شرکت در مبارزات جاری با قبول هزینه توده ای میشود. بدون چنین حزبی پیروزی انقلاب بالا، غیرمحال است، زیرا که نیروی دشمن، سازمان یافته و مسلح است. دولت حاضر، نیروی سرکوب گر طبقه سرمایه دار- دشمن طبقه کارگر است. اعتصابات اقتصادی سیاسی طبقه کارگر، همراه با اعتراضات خیابانی کمر رژیم را می شکند و شرایط را برای قیام مسلحانه وپیروزی انقلاب سرخ آماده می کند. این پیروزی سخت و خونین است و اما، بدست آمدنی!

«بين الملل کمونيستی اين نظريه را که پرولتاريا بدون يک حزب سياسی مستقل کارگری می تواند انقلاب خود را به پيروزی برساند قاطعانه رد می کند. هر مبارزه طبقاتی يک مبارزه سياسی است. هدف اين مبارزه سياسی که به ناچار به يک جنگ داخلی تبديل می شود، تصرف قدرت سياسی است. قدرت سياسی را جز از طريق يک حزب سياسی نمی توان به دست آورد، سازمان داد و به کار گرفت. تنها در صورتی که حزبی متشکل و با تجربه با هدف هائی روشن و برنامه عملی برای اقدامات فوری، به منظور روياروئی با دشواريهای سياست داخلی و خارجی در رهبری طبقه کارگر قرار داشته باشد، آنگاه می توان گفت که قدرت به دست آمده پديده ای تصادفی نيست، بلکه سرآغاز ساختمان جامعه کمونيستی پايداری است که به دست پرولتاريا بنا می شود. لازمه اين مبارزه طبقاتی نيز رهبری متمرکز و وحدت يافته شکلهای گوناگون جنبش پرولتری  (اتحاديه های کارگری، تعاونيها، شوراهای کارخانه ، فعاليت های آموزشی، انتخابات و جز آن) است. تنها يک حزب سياسی می تواند يک چنين مرکز هماهنگ کننده و رهبری کننده ای بشود. مخالفت با ايجاد و تقويت چنين حزبی و پيروی از آن به مفهوم انکار وحدت نيروهای مختلف رزمندگان و کارگران در ميدان های مختلف نبرد است. مبارزه طبقاتی پرولتاريا به تهييج متمرکزی نياز دارد که مراحل گوناگون مبارزه را از يک ديدگاه روشن می سازد و در هر لحظه خاص توجه کارگران را به وظايف مشخصی که بايد تمام طبقه انجام دهد جلب می کند. این  منظور بدون يک دستگاه سياسی متمرکز، يعنی بدون يک حزب سياسی برآورده نمی شود. بنابراين تبليغاتی که سنديکاليستهای انقلابی و طرفداران «کارگران صنعتی جهان» عليه ضرورت تشکيل حزب مستقل کارگران انجام دادند از نظر عينی به تقويت بورژوازی و «سوسيال دمکراتهای» ضدانقلابی کمک کرده و می کند. سنديکاليست ها و «کارگران صنعتی جهان» که می خواهند فقط اتحاديه های کارگری يا اتحاديه های «عمومی» بی شکل کارگران را به جای حزب بنشانند در تبليغات خود عليه حزب کمونيست به فرصت طلبان معروف نزديک می شوند. پس از شکست انقلاب ١٩٠۵ ،منشويکهای روسيه سالها از نظريه به اصطلاح کنگره کارگران که قرار بود جانشين حزب انقلابی طبقه کارگر شود دفاع می کردند. اعضای حزب کارگر در اتحاديه های زرد با عقايد گوناگون سياسی، در انگليس و آمريکا تشکيل اتحاديه های بی شکل کارگری با سازمانهای بی هويت و صرفاً پارلمانی را به جای حزب سياسی به کارگران تلقين می کنند و در عين حال سياستهای کاملاً بورژوائی را به کار می بندند. سنديکاليستهای انقلابی و «کارگران صنعتی جهان» مشتاقند که عليه ديکتاتوری بورژوازی به نبرد برخيزند اما نمی دانند چگونه دست به اين کار بزنند. آنها نمی دانند که طبقه کارگر بدون يک حزب سياسی مستقل مانند بدنی بدون سر است. سنديکاليسم و صنعتی گرائی انقلابی، در مقايسه با ايدئولوژی کهنه ، پوسيده و ضد انقلابی بين الملل دوم خود گامی به جلوست، اما اين هر دو در مقايسه با مارکسيسم انقلابی يعنی کمونيسم ، گامی به عقب است. بيانيه کمونيستهای «چپ» آلمانی در نخستين کنگره افتتاحيه در ماه آوريل که می گفتند حزبی را تأسيس می کنند، اما «نه حزبی به معنی سنتی کلمه» تسليم ايدئولوژيک به اين نظرات ارتجاعی سنديکاليستی و صنعتی گرائی است. طبقه کارگر تنها با تکيه بر اعتصابات عمومی و متحد شدن نمی تواند بر بورژوازی چيره شود. طبقه کارگر بايد به قيام مسلحانه روی آورد. هر کس که معتقد به قيام مسلحانه باشد بايد ضرورت يک حزب سياسی متشکل را نيز درک کند و بداند که اتحاديه های بی شکل کارگری کافی نيستند. سنديکاليستهای انقلابی غالباً از نقش بزرگی سخن می گويند که اقليت انقلابی مصمم می تواند بر عهده داشته باشد. اقليت به راستی مصمم طبقه کارگر، اقليتی که کمونيست است و می خواهد عمل کند و دارای برنامه ای است يعنی می خواهد مبارزات توده ها را سازمان دهد، اين اقليت دقيقاً همان حزب کمونيست است. »، مصوب دومين کنگره بين الملل کمونيستی در سال ١٩٢٠ – منبع سایت کمونیستهای انقلابی. رنک آمیزی از من است.

 

کارگران و زحمتکشان - پرولتارها متحد، متحزب، آگاه و مسلح شوید! آزادی خویش را در جنگ طبقاتی ممکن کنید!

حمید قربانی – ۱۸ نوامبر ۲۰۹۲ سال اسپارتاکوسی!

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com