دو مطلب

حمید قربانی
November 10, 2019

سخنان روبه صفتی همچون حسن روحانی!

گزارش زیر در باره سخنرانی حسن روحانی در یزد، در مورد دزدی ها و مفاسد اقتصادی ای است  که سر تا پای جامعه را فرا گرفته است. چندی قبل برادر این مرد همواره امنیتی و اطلاعاتی را به همین جرم زندانی نمودند و اواکنون  دارد، جناح مقابل خود را تهدید می کند. اما، به نظر من، دلیل اصلی این گرد و خاک به پا کردن ها ، انتخابات یا درست تر گفته شود، انتصابات  پیشاروی است و هدف اصلی شان کشاندن توده های کارگر و زحمتکش به پای صدوق های رأی گیری است.

 البته، این گزارش را بی بی سی زبان گویا امپریالیستهای انگلیس در سایت خویش درج کرده است.

همواره و در این سالها حاکمان ددمنش و خونآشام بر جامعه ی ایران، درسر بزنگاه ها یکدیگر را تهدید کرده و جو جامعه را متشنج نموده و ماهی شان را از آب گل آلود گرفته اند. اما این بار، به باور من،  طبقه کارگر میتواند با سازمان یافتن و تسلیح طبقاتی گشتن، خود آنها را شکار نماید! باید برای این آماده شود. شرط رهائی اش در همین است!

آری، رفقای کارگر و زحمتکش!

کفتارها و کرکسان دارند، پیکر مملکتی را میدرند و به یکدیگر چنگ و دندان نشان میدهند و برای دریدن یکدیگرهم، آماده میشوند و اما  طبقه سرمایه دار و دولتمداران آنرا یعنی این فاسدان و درندگان و خونآشامان را، فقط طبقه کارگر سازمان یافته در ارگانهای طبقاتی سیاسی خویش که مهمترین  و اساسی ترین آنها، حزب سیاسی اش، حزب کارگران آگاه، انقلابی، کمونیست و مخفی است، میتواند با مذهب و دین و نظام اجتماعی که اینها را برگرده ی کارگران سوار کرده است، به درک واصل کند و خود و جامعه رها نماید.

 این همان طبقه ای است که کارل مارکس  از آن برای رهاپی جامعه آلمان، چنین یاد می کند : « پس امکان مثبت رهایی آلمان در کجاست؟

پاسخ : در سامان یابی طبقه ای با زنجیرهای رادیکال؛ طبقه ای از جامعه مدنی که طبقه ای از جامعه مدنی نیست؛ رسته ای، که انحلال همۀ رسته هاست، سپهری که سرشت عامش را از رنج(۱۲۹) عامش دارد و هیچ حق ویژه ای طلب نمی کند؛ چرا که نه ناحقی ای ویژه، بلکه نفس ناحقی بر او اعمال می شود؛ {طبقه ای} که دیگر نه عنوانی تاریخی، بلکه عنوانی انسانی را میتواند طلب  کند؛ {طبقه ای} که در تقابل یکجانبه با پی آمدها نیست، بلکه در تقابل همه جانبه با همۀ پیش – شرط های دولت آلمانی  قرار دارد؛ و سرانجام سپهری که نمی تواند خویش را رها کند، مگر آنکه خود را از همۀ سپهرهای  دیگر و از آنجا، همۀ سپهرهای دیگر جامعه را رها کند؛ در یک کلام، {طبقه ای} که گمگشتگی(۱۳۰ ) تام انسان است و بنا براین تنها از طریق بازیابی(۱۳۱ ) تام انسان است که می تواند خویش را باز یابد. این انحلال(۱۳۲ ) جامعه، در پیکر رسته ای ویژه، همانا پرولتاریاست.

دو پاراگراف  بعد:

پرولتاریا با اعلام انحلال نظم تاکنونی جهان، تنها راز هستی خویش را برملا می کند، زیرا اوست که انحلال واقعی(۱۳۳ ) این نظم جهانی است، اگر پرولتاریاست که نفی مالکیت خصوصی را خواستار است، از آنروست که او آنچه را که جامعه به پرنسیپش ارتقاء داده است، آنچه را که در او به مثابۀ دستآورد منفی جامعه - بی آنکه خود در آن دخالتی داشته است – پیکر یافته است، به پرنسیپ جامعه ارتقاء خواهد داد.  در نتیجه، پرولتاریا با همان حقی خود را به جهان در حال تکوین مرتبط می سازد، که پادشاه آلمان – آنزمان که خلق را خلق خود، همانگونه که اسب را اسب خویش نامید – خود را با جهانی سپری شونده مرتبط می یافت(۱۳۴). پادشاه با اعلام اینکه خلق مایملک اوست، تنها این راز را برملا ساخت که مالک خصوصی پادشاه است.»، نقد فلسفه حق - مقدمه، ۱۸۴۴، ترجمۀ رضا سلحشور. ص۱۳- ۱۲.

آوانسیان سلطانزاده یکی از کمونیست های اولیه ایران و باحتمال قوی میتوان از او بعنوان، اولین کمونیست ایران و آسیا یاد کرد، در باره جامعه ایران و شروط رهاپی آن، می نویسد : « بدین سان در مقابل اتحادیه های ایران، میدان فعالیت مساعدی برای نجات هزار ( هزاران درست تر است- حمید قربانی) کارگر زن و مرد از استثمار دهشتناک و بالا بردن سطح زندگی اقتصادی و فرهنگی آنان گشوده میشود. البته اگر زمام حکومت در دست خود طبقه کارگر میبود آسان تر میشد باین هدف نائل آمد. ... همزمان با اینکار، ما ( مقصود حزب کمونیست ایران – تأسیس ۱۹۲۰در بندر انزلی است- حمید قربانی)  می باید سازمان های خود را مستحکم و نیرومند سازیم زیرا در جریان پیکار تا آخرین دقیقه، تشکل و یک پارچگی طبقه مبارز ( طبقه پرولتار – حمید قربانی) بخاطر آزادی خود بصورت عامل قاطعی برای تمام روند آتی انقلاب در می آید. کتاب اوضاع سیاسی اجتماعی   و جنبش های اجتماعی در ایران – سلطانزاده – مسکو ۲۱ ژوئیه  سال ۱۹۲۲. آثار : آ. سلطانزاده –  اسناد جنبش کارگری، سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران- (جلد چهارم ) انتشارات مزدک.

اینجا، جا دارد از چریک قدائی خلق امیر پرویز پویان که  می گفت : از مارکسیسم صحبت کردن خوب است، عمل کردن به مارکسیسم سخت است.- یادی کنم و به نقل از او بنویسم « دیالکتیک تحول جامعۀ ما، جامعه ای که در زمرۀ حلقه های متعدد امپریالیسم قرار دارد و بورژوازی ملی آن، زیر ضربات خُردکنندۀ بورژوازی کمپرادور و بوروکراتیک نیروی لازم را برای رهبری یک جنبش انقلابی از دست داده است و این کمک می کند تا تضادهای اجتماعی ناشی از وابستگی به امپریالیسم لزوماَ با یک انقلاب سوسیالیستی از میان برداشته شوند، او را نه فقط هراسناک ساخته بود، بلکه به حق امید استقرار حاکمیت سیاسی خرده بورژوازی میانه رو را به تمامی از او گرفته بود. چنین است که او بی آن که پیلۀ سنت را بدرد، به نهیلیسم هم می رسد. هر گونه حکومتی را نفی میکند و این آخرین تیر بی رمقی است که خرده بورژوازی ناامید از دست یافتن به قدرت سیاسی از ترکش ایدئولوژی خود پرتاب می کند. این را در "نون والقلم" به روشنی می توانید پیدا کنید.» - خشمگین از امپریالیسم ترسان از انقلاب - ۱۳۴۸

امروز، خیلی روشن تر و شفاف تر شده است و می توان نوشت که : شرط اساسی  رهائی جامعه ایران حقیتا آماده شده است، امکانات مادی برای رهائی آن بطور واقعی آماده است، زیرا دارای اقتصاد سرمایه دارانهِ نسبتا پیشرفته است و صاحب طبقه کارگر ۵۰ و اندی میلیون نفر با اعضای خانواده اش میباشد، فقط شرط واقعی آن، در اینست که این طبقه خود را سازمان دهد، حزبش را موجودیت دهد و مسلح شده وبا اراده مصممانه خویش پا به میدان گذارد  و تصمیم به، به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی اش بگیرد و برای آن بر خیزد! این روباه صفتنان را با دولتشان به چاه عمیق تاریخ افکند!

حمید قربانی ۱۰ نوامبر ۲۰۹۲

لینک سخنرانی حسن روحانی

https://www.bbc.com/persian/iran-50365051#
+++

زنان و انقلاب قهری کمونیستی پرولتاریا!

آیا زنان بطورکلی، میتوانند، جزئی از نیروی انقلاب کمونیستی باشند؟ به باور من، نه! زیرا که در جامعه طبقاتی، همه ابنای بشر طبقاتی هستند!

لنین در مصاحبه با کلارا زتکین کمونیست آلمانی تبار، بعد از آنکه به نبرد و جنگ طبقاتی زنان پرولتار و بورژوا هر کدام در کنار مردان طبقه ی خود در ۱۸۷۱ یعنی کمون پاریس و ۱۹۱۷ یعنی انقلاب سرخ پرولتاریای مسلح در روسیه اشاره می کند، میگوید: - آزادی زنان بطور کلی فقط با پیروزی انقلاب کمونیستی قهری پرولتاریا میسر است. انقلاب کمونیستی قهری پرولتاریا به پیروزی نمی رسد، مگر با شرکت توده ی زنان پرولتاریا! –

 

این گفته لنین به باور من، بدین مفهوم و هوشداری است که زنان هم، در جامعه طبقاتی و مخصوصا جامعه طبقاتی بورژوائی - سرمایه داری جزئی از طبقات متضاد المنافع آشتی ناپذیر هستند و نمی شود و نمیتوان از زنان بطور کلی بعنوان نیرو و یا جنبشی صحبت کرد که در انقلاب پرولتاریا، برای رهاپی ابنای بشر و در کنار پرولتاریا قرار می گیرند.

 

البته، هم اکنون ما این را به صورت خیلی روشن می بینیم که زنان بورژوا در کلیه دستگاه های دولت بورژوازی و در کنار مردان این طبقه حضور دارند. آنها در لباس  صدراعظم، نخست وزیر، ملکه، رئیس جمهور، وزیر، نماینده مجالس قانون گذاری، در سازمانهای جهانی، وزیر جنک و ژنرال ارتش، پلیس، زندانبان، شکنجه گر و... حضور دارند و بر علیه زنان و مردان کارگر و زحمتکش با غرور مشغول خدمت و سرکوب هستند و انجام وظیفه می کنند و از آن طرف زنان کارگر و زحمتکش را شاهد هستیم که در کنار همطبقه ای های مردشان، رشادتها، فداکاری ها، از خود گذشتگی های فراوانی میکنند و این هم تاریخی است، در قیام برده گان در رُم قدیم زنان برده، بعنوان نمونه زن اسپارتاکوس زبانزد تاریخ نویسان است.

 

باید پذیرفت و خود فریبی نکرد که تا جامعه طبقاتی است، طبقات اساسا در مقابل هم قرار دارند و نبرد وجنگ طبقاتی رهائی بخش است و نه جنسیتی، قومیتی، نژادی و دیگر خرافات مانند مذهب و ملت و غیره!

در این رابطه نظرتان به این مطلب جلب میکنم.

 

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=948338705539740&set=pcb.948169225556688&type=3&theater

حمید قربانی – ۱۰ نوامبر ۲۰۹۲ سال اسپارتاکوسی.



 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com