سه مطلب

حمید قربانی
November 16, 2019

انقلاب پیروزمند پرولتاریا و کمونیستها!

 

امروزه و درعصر ما، یعنی، عصر گندیده گی سرمایه، فرد و جریانی که از حزبیت یافتن مستقل طبقاتی پرولتاریای آگاه، انقلابی و کمونیست، به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی، درهم شکستن دولت بورژوائی در تمامی اشکال آن و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریای مسلح بطور روشن و بدون اما و اگر دفاع ننماید و بر نخیزد و اساس تئوری و پراکتیک خود را برای عملی کردن آنها، انجام ندهد، هر اسمی که بر خود نهد و برنامه ای که داشته باشد، مارکسیست و بطریق اولی کمونیست نیست! چنین فرد و جریان متعلق به طبقه حاکمه امروزی، یعنی، طبقه سرمایه دار در عصر امپریالیسم با خصوصیات لنینی آن، می باشد!

 

تئوری کارل مارکس در باره جامعه کمونیستی در مراحل مختلف آن، یعنی، در دو فاز اولیه و عالی خویش که به باور من، با پیروزی انقلاب قهری کمونیستی پرولتارها، درهم شکستن دولت سرمایه داری در تمامی اشکال آن و ایجاد دیکتاتوری طبقاتی انقلابی پرولتاریا آغاز میشود و با بر چیدن مالکیت خصوصی، خانواده، مذهب، طبقات اجتماعی و محو دولت و ایجاد جامعه ی انسان نوین، انسان رها، انسان انسان شده و تبدلات و تحولات دائمی ادامه مییابد...!

 

 

کارل مارکس در نقدی بر برنامۀ گوتا : « اما این کمبودها در فاز نخست جامعۀ کمونیستى، هنگامى که این جامعه تازه پس از دردهاى طولانى زایمان از شکم جامعۀ سرمایه دارى سر برآورده، اجتناب ناپذیرند. حق هرگز نمى تواند بالاتر از ساختار اقتصادى جامعه و تکامل فرهنگى اى که مشروط به آن ساختار است، باشد. در فاز بالاتر جامعۀ کمونیستى، پس از ناپدید شدن تبعیت برده ساز فرد از تقسیم کار و همراه با آن تضاد بین کار ذهنى و کار بدنى، پس از تبدیل شدن کار از صرفا وسیله اى براى زندگى به نیاز اصلى زندگى، پس از افزایش نیروهاى مولد همراه با تکامل همه جانبۀ فرد و فوران همۀ چشمه هاى ثروت تعاونى، آرى تنها در آن زمان مى توان از افق تنگ حق بورژوایى در تمامیت آن فراگذشت و جامعه خواهد توانست بر پرچم خود چنین نقش کند: از هرکس برحسب توانائى اش و به هرکس برحسب نیازهایش! بین جامعۀ سرمایه دارى و جامعۀ کمونیستى یک دورۀ تحول انقلابى از اولى به دومى وجود دارد. متناظر این دورۀ تحول، یک دورۀ گذار سیاسى نیز هست که دولت در آن چیزى نمى تواند باشد جز دیکتاتورى انقلابى پرولتاریا. اکنون برنامه [گوتا] نه به این آخرى مى پردازد و نه به سرشت دولت در جامعۀ کمونیستى.»، ترجمۀ سهراب شباهنگ. رنگ آمیزی از من است.

http://www.peykarandeesh.org/articles/723-marxnaghdbarnamehgotha.html

 
حمید قربانی ۱۵ نوامبر ۲۰۹۲ سال اسپارتاکوسی

+++

انقلاب انقلاب انقلاب قهری کمونیستی کارگران و زحمتکشان سازمان یافته و مسلح، تنها راه پیروز شدن و رهایی است!

طلیعه های یک مبارزه ی سراسری برعلیه گرانی بنزین دیده میشود، باید این جویبارها بهم پیوند خورند و این وظیفه بیش از همه برعهده و در مسئولیت کارگران آگاه و فرزندان روشنفکر آنهاست.

 

کارگران و زحمتکشان سازمان یافته، مسلحانه برخیزید! پیروزی تان امکان پذیر است، اگر چه ساده و آسان نیست. جنگ طبقاتی راه آغاز کنید و بدانید که:  هرگزسلاح نقد جانشین نقد سلاح نمی گردد! رفقا!

باید برخاست، متحد و سازمان یافته و مسلح شده برخاست و برعلیه این وضعیت شورید. باید دانست و آگاه بود که طبقه کارگر سازمان یافته و مسلح شده، قادراست، ابن وضعیت بس نابسامان و نا انسانانه را تغییر بنیادی دهد و جامعه ای پر از رفاه و شادی بیآفریند، امکانات ماد اش آماده اند! باید بر جهل و ترس که مانند خوره روح مقاومت و پیروزی را میخورد،  فائق آمد!

باید دانست که این نیرو سرکوبگر و مسلح  با تمام نیرومندی اش قابل شکست هست! سال 1357 را به یاد آورید که دو سال قبل اعلام کردند: همه چیز تمام شد! شاه خود را قدر قدرت منطقه اعلام می نمود و فقط خدا را قابل مشورت میدانست! ولی این بار باید کار را تمام کنید، باید سرمایه را محو کنید و بر نیروهای تولیدی حاکم شوید، شما این قدرت و لیاقت  را دارید.

 آری، باید کارگران و زحمت کشان جامعه  مسلح، متحد و بویژه متحزب شده برخیزند، همه چیز در گرو چنین برخاستی است.

طبقه کارگربرای اینکه بتواند این پیروزی را نصیب خویش و جامعه نماید، نیازمند تشکلات توده ای طبقاتی اش و بویژه  نیازمند حزب انقلابی اش می باشد. حزبی که بر علیه سرمایه و کارمزدوری است و دولت را دستگاه سرکوب و دیکتاتوری طبقه سرمایه دار می داند و نه چیز دیگری . حزبی که  دشمن را طبقه سرمایه دار داخلی و خارجی - امپریالیست  و ارتجاعی میداند و هیچ توهمی به هیچ دولت سرمایه داری و سازمانهای جهانی موجود ندارد.

 این حزب اساسا توسط کارگران و زحمتکشان آگاه، انقلابی و کمونیست و بصورت مخفی موجودیت می یابد و تا هنگام پیروزی همچنان مخفی و غیرعلنی است.

این حزب قادر است که کل طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه را  برای غلبه بر سرمایه داران و دولت دیکتاتورشان که در هر جامعه ای این طبقه  اقلیت ناچیز را تشکیل می دهد، یعنی 1% ، آماده کند.

بدون چنین سازمانی انقلاب پرولتاریا که تنها راه نجات است به پیروزی نمی رسد، زیرا نیروی طبقه سرمایه در ارگانی به نام دولت در دوگروه و یا دو دستگاه  جدا و در عین حال درهم تنیده، سازمان یافته است :
1.قوای سرکوبگر جسمی به صورت پلیس های مختلف، ارتش، ژاندارمری و در جامعه ی ایران در شکل سپاه پاسداران و بسیج می باشند، زندان و دادگستری هم این نیروی مسلح را پشتیبان است و اعمال جنایت کارانه را با توجیه قوانین که بوسیله نماینگان مجالس تدوین و تصویب شده و بوسیله دستگاه اجرائی متشکل از رهبر، رئیس جمهور، وزراء، استانداران، فرمانداران، بخشداران، شهرداران  و ده داران - کدخدایان و باصطلاح ریش سفیدان  که امروزه در شوراهای شهر و روستا سازمان یافته اند، برای اجراء اعلام میشوند، توجیه و به کارگران و زحمتکشان قبول میشوند، ولی
2.یک دستگاه و یا دستگاه های دیگر هم هستند که در میان آنها دستگاه دین و مذهب از همه مهمتراست، زیرا که این دستگاه خرافات و ترس و امید های بیهوده و پوچ آن جهانی ناموجود - بهشت و جهنم -  را   تبلیغ و ترویج می کنند و مغز را کرخت مینماید، این دستگاه را در وجود، رهبریا امام، آیت الله ها، سقط الاسلام ها، امام جمعه ها و درخیل  آخوند های مساجد و تکایا و متولیان امامزاده ها که گاهی موقع محل دفن حیوانات مرده و سقط شده  و یا هیچ  و پوچ هستند، امروزه مشاهده می کنیم.
3.حال دستگاه رادیو و تلویزیون و آموزش و پرورش، ثبت ازدواج  و مرگ وغیره را هم، درنظر آورید و به اینها اضافه کنید!
4.این دو دستگاه که رویهم رفته دولت نامیده میشود که امروزه اکثریت بودجه جامعه را میبلعند، نمیتوان به آسانی و بدون سازمان به شکست کشاند و ازهم پاشاند.
5. از اینجا ضرورت حزب سیاسی - حزب با پرنسیپ های آهنین و آگاهانه - حزب مخفی و غیر علنی - حزب پرولتارهای آکاه برمی خیزد.
6. این راه پیروز شدن بر قوای سازمان یافته طبقه سرمایه دار می باشد که خود را در یک جنگ طبقاتی - جنگ داخلی - پیروزی انقلاب قهری کمونیستی که با درهم شکستن دولت موجود و ایجاد دولت کارگران و زحمتکشان- دیکتاتوری پرولتاریا - شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان - همراه است، نشان داده و نامید میشود.
7.با چنین سازمان و مبارزه و جنگ طبقاتی میتوان مالکیت خصوصی و کارمزدوری ، طبقات و دولت طبقاتی را محو کرد و به رهائی رسید.
8. کارگران و زحمتکشان به خود باور آورید که شما نیروی تولید کننده اصلی و اساسی  نعم مادی جامعه و  همچنین رهائی بخش خویش و جامعه هستید و جز شما، نیروی دیگر ی موجود نیست که این وظیفه تاریخی را به انجام رساند.
9.باید این نوع مبارزات  پراکنده، خودجوش و خود انگیخته را به آن مبارزه سراسری، مبارزه با شعارهای سراسری و مشخص، مبارزه طبقه برعلیه طبقه و جنگ طبقاتی تبدیل کرد و به پیروزی رساند. راه و چاره دیگری نیست!
10.باید قبول کرد یا آزادی یا مرگ یعنی یا پیروزی انقلاب قهری کمونیستی و یا نابودی و نیستی است!

اعتراضات بر علیه 300 درصد افزایش قیمت بنزین – یاسوج

https://t.me/kkfsf/11710

اصفهان

                   https://t.me/kkfsf/11711

سیرجان

https://t.me/kkfsf/11719

و...

https://t.me/kkfsf/11724

حمید قربانی – 16 نوامبر 2092 اسپارتاکوسی


+++

اعتراضات تودۀ کارگران و زحمتکشان جامعه، غارت شده گان و اموال به یغما برده شده کان بر حق هستند و باید مورد پشتیبانی قرار گیرند!

 

در شهرهای مختلف ایران، بر علیه ۲۰۰ درصد افزایش قیمت بنزین، بیرون کشیدن قطرات باقی مانده خون کارگران و زحمتکشان، اعتراضات همه گیر به وقوع پیوسته و ادامه دارد.

 

این اعتراضات باید سازمان یابند و هم بسته گردند و با هدف درهم شکستن دولت کنونی و ایجاد دولت  مسلح کارگران و زحمتکشان، تا رسیدن به اهداف شان - لغو شرایط موجود اجتماعی، پیش روند و گر نه، کاری انجام نمیگیرد! باز با وعده و وعید و سرکوب ، آنها را پس میزنند. باید اینکار سالیان دراز به تأخیر افتاده را به سرانجام رساند!
 
فقط، با انقلاب مسلحانه - کمونیستی پرولتارها - انسان رها میشود، انسان از برده بودن به انسان آزاد تبدیل میشود! باید دانست که این کار سخت است و طاقت فرسا و اما شدنی  و ممکن!


باید این روباه صفتان حیله گر و نظم اجتماعی شان را ساقط کرد و اگر نه، این نظم و این دولت های سرکوب گر، ما، کارگران و زحمتکشان را از زندگی ساقط میکنند. باید مسلح شد، باید انقلابی قهری، انقلابی همه جانبه، انقلابی سرخ را به پیروزی رساند!

 

باید فرخی وار با دهان دوخته فریاد کشید:

 


توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود
کشمکش را بر سر فقر و غنا باید نمود
در صف حزب فقیران اغنیا کردند جای
این دو صف را کاملا از هم جدا باید نمود
این بنای کهنه پوسیده ویران گشته است
جای آن با طرح نو از نو بنا باید نمود
تا مگر عدل و تساوی در بشر مجری شود
انقلابی سخت در دنیا بپا باید نمود
مسکنت را محو باید کرد بین شیخ و شاب
معدلت را شامل شاه و گدا باید نمود
از حصیر شیخ آید دمبدم بوی ریا
چاره آن باریا و بوریا باید نمود
فرخی بی ترک جان گفتن در این ره پا منه
زانکه در اول قدم جان را فدا باید نمود
فرخی یزدی

 

باید پویان وار با گلوی خونین شعار داد : مرگ بر سرمایه، مرگ  بر دولت  سرمایه - مرگ بر جمهوری اسلامی ، مرگ بر امپریالیسم و سگ های زنجیری اش، پیروز باد انقلاب سرخ، زنده کمونیسم! در سراسر جهان، در سراسر ایران پراکند!

 

اما، اگر قبول داشته باشیم که جامعه ی ایران، یک جامعه طبقاتی سرمایه داری است، باید قبول کنیم که در جامعه ی سرمایه داری دو نیروی اجتماعی مختلف موجود هستند که مبارزه ی طبقاتی اساسا بین این دو نیروی کاملا تضادمند اجتماعی در جامع مهم و اساسی است. این دو طبقه که یکی سرمایه دار یعنی صاحب ابزار تولید است و دیگری فاقد مالکیت ابزار تولید که تولیدی در جامعه انجام نمیگیرد، یعنی، کالائی و یا خدماتی موجودیت نمییابد، مگر اینکه، این طبقه در تولید آن نقش اساسی داشته باشد، طبقه کارگر یا در آثار کلاسیک ها به آن پرولتاریا هم گفته شده است.
طبقه سرمایه دار به دلیل مالک ابزار تولید بودن، طبقه کارگر تولید کننده را استثمار کرده و از این استثمار یعنی سود که با فروش کالاهای تولید شده، ثروت هنگفتی را انباشته کرده و روز بروز بر این ثروت می افزاید. با بخشی از این سود، دستگاهی به نام دولت موجودیت داده و یافته و یا می دهد که دارای نیروی سرکوب جسمانی یعنی پلیسهای مختلف، ژاندارمری، ارتش و زندان بان و در ایران امروز، مخصوصا نیروی سرکوب گر جدیدی به نام سپاه پاسداران و حتی لباس شخصی و غیر لباس شخصی به نام بسیج و امروزه "آتش به اختیار" وامثالهم می باشند که ما امروزه این ها را سوار بر ماشین و موتور و مجهز به انواع مختلف سلاح می بینیم که در خیابانها به متعرضین حمله ور می شوند و در کنار این نیروی سرکوب گر جسمی، دولت دارای دستگاهی است که دستگاه سرکوب ذهنی و مغزی می باشد که در میان آنها مذهب و دین نقش اساسی را بازی می کنند که بوسیله خیل وسیع مزدور و بیکاره به نام ، رهبر، امام، آیت الله، سفط الاسلام و آخوند و منبر دار و دفتر ثبت و احوال نگه دار می باشند. اینه مفت خوران هستند که در تولید جامعه هیچ نقشی ندارند، ولی برای خودشان نقش رهبریت جامعه قائل هستند و گردن شان کلفت شده است، در کنار آنها مدیای رسمی و غیر رسمی مانند رادیو و تلویزیون، روزنامه و مجله و حتی آموزش و پرورش عمومی، مجالس قانون گزار و دستگاه های ریز و درشت دیگر قرار دارند.
طبقه کارگر، از همه این دستگاه ها محروم است و نباید فریب بخورد که اندیشه کند که مثلا دستگاه های سرکوب جسمانی و روحی در خدمت همه اقشار و طبقات جامعه و از جمله این طبقه هم هستند. ولی رسیدن به این درجه از آگاهی اولا ساده نیست و بسیار مشکل و دوما، حتی با رسیدن به این درجه آگاهی هم، در برابر این همه نیروی سرکوب گر کاری از دست کارگران بطور انفرادی و حتی یک کارخانه و یک منطقه کشور هم ساخته نیست.
این را می بینیم که کارگران که با گوشت و پوست شان، استثمار را احساس می کنند، فقر را تجربه میکنند و حتی کارفرمایان حریص و پر آز دستمزد کارشان را نمیدهند و اگر هم بدهند، آن قدر هست که فقط باید نان و پنیر بخورند و بچه شان هم نتواند، مدرسه برود و غیره، می گویند که کاری نمیشود کرد.
این جا است که اولا نقش کارگران آگاه، پیشرو ، انقلابی و کمونیست و فرزندان دانشجو و نویسنده ، بخش وسیع کارگران یعنی معلمان، دبیران و اساتید خود نه فروخته دانشگاه ها طرح میشود. اینها هستند که با قبول خطر و دادن هزینه، باید اولا خود را متشکل کرده و سازمان دهند، ارگانهای مخفی انقلابی موجودیت دهند و در نهایت یک ارگان سراسری مخفی و غیر علنی به نام حزب سیاسی ایجاد کنند نا قادر گردند، هم مبارزات خویش را سازمان دهند و هم اینکه مهمترین و اساسی ترین وظیفه، یعنی آگاه کردن، سازمان دادن توده ی طبقه کارگر که اسیر خرافات دینی و ملی و دموکراسی خواهی و باورمند شده به انتخابات که در جامعه ای به نام ایران، انتصابات می باشد، متمرکز کردن نیروی آنها و نشان دادن اینکه به عنوان یک طبقه در برابر یک طبقه به نام سرمایه دار و دولت شان هستند، آنها را تجمع دهند و برای شان تشریح کنند که باید متحد بود، باید از مرز مذهب و ملیت و جنسیت گذشت و در نهایت مسلح شد، زیرا که دستگاه دولت اساسا مسلح است و نباید به هیچ سرمایه داری ، چه خودی و چه غیر خودی، دولتی و غیر دولتی و هیچ دولت سرمایه داری خارجی و حامیان در قدرت و یا مغضوب قدرت و بیرون رانده شدهی آنها، باوری داشت که آنها همه در برابر طبقه کارگر و خیل وسیع زحمتکشان قرار دارند.

 

البته، در هر جامعه طبقاتی، از ابتدا تا روزی این جوامع موجود هستند، طبقات و اقشار دیگری هم موجود هستند و جمعیت شان کثیرالعده و بویژه  امروزه چندین برابر، طبقه حاکم، یعنی،  طبقه سرمایه دار درد و همه چیز دار می باشند، ولی به علت چگونگی نقش شان در تولید جامعه و نیز نداشتن برنامه و طرح اقتصادی متفاوت با اقتصاد سرمایه داری و یا برگشت دادن جامعه به عقب که هم غیر ممکن است و هم غیر ضرور و اصولا ارتجاعی مثلا برگشت به دوران فئودالی و یا برگشت به دوران مالکیت خِرد و کوچک، خود مبارزات این طبقات و اقشار را، خود بخود و با برنامه و اهداف آنها، ارتجاعی میکند و رسیدن به اهداف شان را غیر ممکن میگرداند.

 

طبقه کارگر متحد، آگاه، حزبیت یافته و مسلح، میتواند و قادر است،  همه اقشار زحمتکش را جمع نماید و خود را رها کند، زیرا که قادر است، دستگاه دولت را درهم شکند، دولتی را ایجاد نماید که در خدمت خود و سایر زحمتکشان باشد، مالکیت خصوصی و کارمزدوری را لغو کند. طبقه کارگر دارای اقتصادی است که بالاتر و مفید تر از سرمایه داری که سود انگیزه اساسی و همیشگی او است، به حال بشر و طبیعت می باشد.
 طبقه کارگر میتواند جامعه ای را موجودیت دهد که مالکیت بر ابزار تولید را عمومی و اشتراکی نماید و همه ارکان جامعه را به یکدیگر ربط دهد . همبسته با طبیعت و نه  برعلیۀ  طبیعت و محیط زیست باشد. این جامعه را جامعه کمونیستی گویند که شعار آن چنین است : - از هر کس به اندازه توان و استعداد، فعالیت مفید، بهر کس به اندازه نیاز - . از محصول جامعه داده شود.

 

کارگران متحد، سازمان و تسلیح طبقاتی یافته، میتوانند سرور خود گشته و سرنوشت خود و جامعه را در دستان توانای خویش گیرند، زیرا که آنها تولید کننده هستند و اکثریت بالاتفاق جمعیت را تشکیل میدهند و نباید فراموش کنند که اکثریت نیروی سرکوب گر، یعنی پلیس و ارتش و غیره هم، فرزندان آنها هستند و در نهایت دستگاه سرکوب را ترک میکنند و به پدران و مادران، خواهران و برادران، همکاران آنها میپیوندند.

 

کارگران سراسر جهان، منطقه خاورمیانه و بویژه سراسر ایران، متحد، سازمان یافته،  تحزب یافته و مسلح شوید که شما قدرت هر کاری را دارید!
 
حمید قربانی ۱۶ نوامبر ۲۰۹۲ سال اسپارتاکوسی!
لینک اینترنتی
https://www.akhbar-rooz.com/%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%b6%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d9%81%d8%b2%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d9%82%db%8c%d9%85%d8%aa-%d8%a8%d9%86%d8%b2%db%8c%d9%86-%d8%af%d8%b1/?fbclid=IwAR0oWDphZ-Fy1fVYuNtXLhm64pyE49ZBO07bEvgUApc1IMP_1hTLDxBxH0I
جز به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی کارگران و زحمتکشان، همه چیز پوچ و بیهوده خواهد بود!
بنا براین،
باید اساس  تلاش کارگران آگاه، انقلابی و کمونیستی، ضمن شرکت در این نوع اعتراضات خیابان و جهت دادن به این اعتراضات،  بر این قرار گیرد، خود را اولا در کمیته های انقلابی و مخفی سازمان داه و مسلح نمایند و دوما اینکه باید از بهم پیوستن این کمیته ها حزب شان را به عنوان ستاد جنگ طبقاتی ایجاد نمایند و رهبری جنبش محرومان جامعه را بدست گیرند. نباید فریب قانونگرا ها، رفرمیست ها و حقه بارزان سیاسی را خورد و دانست که فقط پیروزی انقلاب قهری کمونیستی با درهم شکستن دولت طبقاتی سرمایه داران  و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریای مسلح، میتواند حلال  مشکلات باشد و لاغیر! بنا براین، تا پیروزی انقلاب سرخ نباید از پای نشست! مار زخمی را نمی توان رها شده به حال خویش گذاشت که خطرناکترین جیوان است! دولت ایران هم همچنین است، اکنون!                 
                                                                                                       
        باید با سازمان یافتن طبقاتی و تسلیح طبقاتی بر دهان این صهیونیست - فاشیست های اسرائیل  و رادیو فردا، صدای آمریکا و...  هم کوبید که این ها دشمن ترین  دشمنان طبقه کارگر و زحمتکشان خاورمیانه و به طریق اولی ایران هستند که لباش دوستداران کارگران و زحمتکشان در ایران بتن کرده اند. اینها با پخش و درج گزارشات مبارزات، دارند، زمینه چینی کشتار بزرگ توسط جمهوری اسلامی سرمایه داری را تدارک  می بینند، زیرا که دوست دارند که جمهوری اسلامی جنبش را به اینها نسبت دهد تا بتواند توده های ناآگاه  را فریب دهد و سرکوب ددمنشانه خویش را توجیه نمایید.  ایبنها همچون کرکسان و لاشخوران می مانند و بو می کشند و به پرواز برای دریدن می آیند! همین دولت اسرائیل دستانش تا مرفق در خون زحمتکشان و اطفال در فلسطین است!                                                                        بنا بر این، کارگران آگاه در ایران، امروزه وظایف بزرگ و تاریخ سازی بر عهده دارند. باید در جبهه های مختلف خود را آماده جنگ نمایند. از طرفی با خود جمهوری اسلامی و از طرف دیگر با سرمایه داران و حامیان آنها و مدیا و مذهب و ناسیونالیسم طبقه سرمایه دار امپریالیست و فاشیست جهانی.                                                              

    رفقای و دوستان کارگر امپریالیست های تجربه اندوخته اند و اکنون  تاکتیک و حتی استراتژی های گوناگونی دارد و به کار می گیرد.                                              
     باید پویان وار شعار داد:                              
       مرگ بر سرمایه، مرگ بر امپریالیسم و سگ های زنجیری اش، مرگ  بر دولت جمهوری اسلامی، مرگ بر هر نوع فاشیسمی، پیروز باد انقلاب قهری کمونیستی ، بر قرار باد دیکتاتوری پرولتاریای مسلح، زنده باد کمونیسم!
https://www.youtube.com/watch?time_continue=8&v=4eKsk8pSwGU&feature=emb_logo&fbclid=IwAR38IQntcqIaC_i7XdjfJEanjI_xm9EpWh-o5TOaY8qXF318phlkVkYW7YU


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com