مرکل، چرا، از افزایش بودجه نظامی حرف می زند؟

حمید قربانی
September 13, 2019

مرکل، چرا، از افزایش بودجه نظامی حرف می زند؟

آنهم درست در سالروز کودتا نظامی در شیلی که پی آمد آن فقط کشتار حدود ۳۰ هزار کارگر و زحمتکش، روشنفکر و دانشجو و هر گونه متعرض و مخالف در شیلی و کلا حدود ۸۰۰ هزار در آمریکای لاتین تا سال ۱۹۸۸، فاجعه برج های دو قلو در نیوریوک که زمینه را برای جنگ دو دهه، در خاورمیانه را که هنوز ادامه دارد، آماده نمود و باعث و بانی کشتار میلیونها انسان کارگر و زحمتکش و زخمی و آواره کی، دهها میلیون شده است! جوامع را به دوران بربریت برگردانده است! سرطان را بعنوان هدیه ای به مادران عراقی داده است نوزادان محیرالعقول متولد نمایند و به جای خنده بعد از درد زایمان، لبانش به گریه و اشک از چشمانشان جاری گردد! این دنیا را باید واژگون نمود!


البته، باید فهمید و درک کرد که افزایش بودجه نظامی در سر لوحه برنامه های تمامی دولت ها قرار گرفته است؟ همه پادشاهان، رئیس جمهوران، صدراعظم ها، نخست وزیران و پادوهای طبقه سرمایه دار ُ اسقف ها و کشیشان، خاخام ها و ولی فقیهان از عقب نیافتادن در این رابطه حرف می زنند و این را به گفتمان اصلی روز تبدیل کرده اند. چرا؟ مگر این نیروهای نظامی و ارتش های تا بن دندان مسلح و مجهز چه کم دارند؟ و یا مگر قرار است، چه وظیفه ای را بدست گیرند؟ آیا در واقعیت امر، وظیفه ی اساسی ارتش ها و کلا نیروهای نظامی – انتظامی از پلیس های مختلف گرفته تا نگهبانان زندان ها و شخصیت ها و غیره، سرکوب و به قتل رساندن کارگران و زحمتکشان در داخل مرزها و بیرون از مرزهای ملی، منطقه ای و قاره ای و کلا در سطح جهان نیست؟


به باور منُ اگر خائن به کارگران و کلا جنایت کار نسبت به بشریت نباشیم، جواب ما به این سئوال مثبت است و این را هر روز می بینیم، می خوانیم و می شنویم!


به راستی که این جملات کارل مارکس و انگلس در مانیفست حزب کمونیست چقدر برای زمان ما، به واقعیت پیوسته اند : « قدرت دولتی نوین فقط کمیته ایست که امور مشترک همه طبقه بورژوازی را اداره می نماید » و در جای دیگر از همین اثر می نویسند : « قدرت حاکمه سیاسی بمعنای خاص کلمه عبارت است از اعمال زور متشکل یک طبقه برای سرکوب طبقه دیگر. "


و لنین از اینها و گفته های دیگر این انقلابیون طبقه کارگر که نظریات تئوریک کمونیست ها را، چیز جز، جمع بندی پراتیک روزمره و مبارزه طبقاتی جاری نمیدانند، نتیجه می گیرد : « که دولت :


ﺟﺎمعۀ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ و دوﻟﺖ؛ "دولت"، ﻣﺤﺼﻮل ﺁﺷﺘﯽ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﯼ ﺗﻀﺎدهاﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ است. اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﻮزش ﻣﺎرﮐﺲ همان ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎرها در ﭘﻮیۀ ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﻮزش هاﯼ ﻣﺘﻔﮑﺮان اﻧﻘﻼﺑﯽ و ﭘﻴﺸﻮاﯾﺎن ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮑﺶ در ﺟﺮﯾﺎن ﻣﺒﺎرزۀ ﺁزادﯾﺨﻮاهاﻧۀ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ. ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮕﺮ اﻧﻘﻼبی های ﺑﺰرگ را در زﻣﺎن ﺣﻴﺎﺗﺸﺎن ﻣﻮرد ﭘﻴﮕﺮدهاﯼ داﺋﻤﯽ ﻗﺮار دادﻩ، در ﺑﺮاﺑﺮ ﺁﻣﻮزش ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺸﻤﯽ ﺑﺲ وﺣﺸﻴﺎﻧﻪ و ﻧﻔﺮﺗﯽ ﺑﺴﻴﺎر ﺟﻨﻮن ﺁﻣﻴﺰ از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دادﻩ اﻧﺪ و ﺑﺎ ﺳﻴﻠﯽ از دروغ و ﺗﻬﻤﺖ های ﺑﺴﻴﺎر رذﯾﻼﻧﻪ ﺑﺎ ﺁن ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ. ﭘﺲ از ﻣﺮﮔﺸﺎن ﺗﻼش هایی به کار ﺑﺮدﻩ اﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎﯾﻞ هاﯼ ﺑﯽ زﺑﺎﻧﯽ از ﺁﻧﺎن ﺑﺴﺎزﻧﺪ و ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺗﻘﺪﯾﺲ ﺷﺎن ﮐﻨﻨﺪ، ( تقدیس شان کنند- حمید قربانی)، ﺑﺮاﯼ ﻧﺎم ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر "ﺗﺴﻠﯽ "ﻗلب ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮑﺶ و ﻓﺮﯾﺐ اﯾﻦ ﻃﺒﻘﺎت اﻓﺘﺨﺎر ﻣﻌﻴﻦ قایل ﺷﻮﻧﺪ و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل، ﺁﻣﻮزش اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺷﺎن را از ﻣﺤﺘﻮﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺳﺎزﻧﺪ و ﺑﺮﻧﺪﮔﯽ اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺁﻧﺮا از ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ و ﻣﺒﺘﺬﻟﺶ ﮐﻨﻨﺪ. در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮرژوازﯼ و اﭘﻮرﺗﻮنیست هاﯼ درون ﺟﻨﺒﺶ ﮐﺎرﮔﺮﯼ ﺑﺮاﯼ "ﻣﺴﺦ ﮐﺮدن" ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﻢ همداﺳﺘﺎﻧﻨﺪ، ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺤﻮﯼ جنبۀ اﻧﻘﻼﺑﯽ اﯾﻦ ﺁﻣﻮزش و روح اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺁن ﺮا از ﯾﺎد ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ و ﻣﯽ زداﯾﻨﺪ و ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و هرﭼﻪ را ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ ﺑﻮرژوازﯼ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ اﺳﺖ ﯾﺎ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ، در درﺟۀ اول اهمیت ﻗﺮار ﻣﯽ دهند و ﻣﯽ ﺳﺘﺎﯾﻨﺪ. ﺷﻮﺧﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ اﮐﻨﻮن همۀ ﺳﻮﺳﻴﺎل ﺷﻮﯾﻨﻴﺴﺖ ها "ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﺖ"ﺷﺪﻩ اند! ﻣﺘﺨﺼﺼان، داﻧﺸﻤﻨﺪان ﺑﻮرژواﻣﺸﺮب ﺁﻟﻤﺎنی، ﯾﻌﻨﯽ اﻴﻦ دﯾﺮوز اﻣﺤﺎء کنندگان ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﻢ ﻧﻴﺰ ﺣﺎﻻ ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ از ﯾﮏ ﻣﺎرﮐﺲ "ﻣﻠﯽ ـ آﻟﻤﺎﻧﯽ"، ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ اﺗﺤﺎدﯾﻪ هاﯼ ﮐﺎرﮔﺮﯼ را ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ ﺟﻨﮓ ﻏﺎرﺗﮕﺮاﻧﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺤﻮﻋﺎﻟﯽ ﺳﺎزﻣﺎن ﯾﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ، ﭘﺮوردﻩ اﺳﺖ! »، کتاب دولت و انقلاب


این دولت نوین بورژوائی را پرولتاریا تحزب یافته و مسلح شده، فقط میتواند درهم شکند و این نیازمند به پیروزی پرولتاریا در جنگ داخلی – جنگ طبقاتی - است که خود را به بهترین محتوا و صورت، در به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی کارگران و زحمتکشان نشان میدهد. برای این نخست به سازمان سیاسی و یا به درستی گفته باشمُ به سازمان سیاسی نظامی کارگران نیازمند هستند که اسم آن حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست است!


بنابر این، ما کارگران و فرزندان کارگران، راهی نداریم، جز اینکه خود را سازمان دهیم، تشکلات توده ای طبقاتی و بویژه تشکل سیاسی، یعنی حزب مان را ایجاد کنیم که استراتژی ای جز ، آمادگی مان برای پیروزی انقلاب سرخ ما ندارد و مسلح شده و یورش مان را آغاز کنیم که خیلی دیر شده است.


در لینک زیر، سخنان خانم مرکل صدر اعظم آلمان و در اصل فرمانده عالی اروپای واحد را در این رابطه می خوانید و می شنوید.


او البته، کار کشته تر از این حرف هاست، زیرا پهلوی افزایش بودجه نظامی به افزایش مهاجرین و مخصوصا مهاجرین کارآن هم میپردازد و از مبارزه با نفرت هم صحبت میکند.


مرکل : - هزینه نظامی بیشتر، مهاجرین بیشتر برای شرق آلمان، مبارزه بیشتر با نفرت –


او به دولت های اروپایی هم دستور می دهد که باید، هزینه بیشتر ی برای نیروهای نظامی به عهده بگیرند، باید خود را از اینکه آمریکا دفاع از ما را بر عهده دارد، بیرون آوریم، باید نیروی نظامی مان را تقویت کنیم . او می داند که در دنیای جنگل، فقط آنکه قوی است، حق زندگی دارد. او می داند که در آینده نزدیک چه در انتظار بشریت است. آری، او می داند که در آینده، قرار است جنگ های وحشتناکی در بگیرند که صد ها میلیون و حتی چند میلیارد انسان کشته شوند و ...


البته همه اینها در حالی اتفاق افتادنی هستند که پرولتاریا همچنان بی سازمان و بی راهنما و بدون تسلیح طبقاتی و اسیر در دست دولت ها و احزاب دشمن طبقاتی مانند امروز باقی بماند!


لینک، سخنان هیتلر زمان به زبان کارگران یونان – آنجلا مرکل – صدراعظم چندین ساله آلمان.


https://deutsch.rt.com/kurzclips/92189-merkel-mehr-militarausgaben-mehr-zuwanderung-hass/?utm_source=browser&utm_medium=push_notifications&utm_campaign=push_notifications


حمید قربانی ۱۱ سپتامبر ۲۰۹۲ اسپارتاکوسی.



 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com