چهار مطلب

حمید قربانی
March 17, 2019

جنبش جلیقه زردها، علل و اهداف آن!

 استراتژی و تاکتیک های طبقه ی سرمایه دار و دولت امپریالیستی آن! ما باید چه کار کنیم؟

جامعه ی طبقاتی سرمایه داری در سطح جهانی در گرداب یکی از بزرگترین و اساسی ترین بحران همه جانبه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و حتی انقلابی دوران عمر ۳۰۰ ساله خونین خود گرفتار آمده است.  اما، با توجه به رشد ناموزُن سرمایه  و سلطه ی همه جانبه آن سرمایه داری امپریالیستی معاصر و غالب بودن آن طبقه ی سرمایه دار بوسیله ی تولید سرمایه دارانه و دولت بر همه ی ارکان جامعه و حاکمیت فرهنگ این طبقه بر جامعه ی طبقاتی  که از جنبه های بارز این فرهنگ و خاصه در عصر ما که تقریبا یک قرن از ورود سرمایه به دوران امپریالیستی آن، یعنی دوران بیشترین تمرکز روز افزون سرمایه در دستان هر اندکتر شدن سرمایه داران امپریالیست، فاشیست و واقعا دیگر نالازم و زائد که فقط  حالت بختکی را پیدا کرده اند  که بر مغز و پیکر موجود زنده افتاده باشد و فقط با مکیدن خون موجود زنده ادای زنده بودن را  به نمایش در می آورد، برگشت به دوران ماقبل خود از نظر فرهنگی و سازش با و مساعد کردن شرایط  اجتماعی برای رُشد و توسعه ی ارتجاعی ترین  و ضد انسان ترین ایده آلوژی ها و نگرش های فلسفی، مذهبی، نژادی، قومی، ملیتی  تمامی دوران های تاریخی و ماقبل تاریجی نسل انسان و جامعه ی بشری و باصطلاح دوران پارینه سنگی و غیره و کلا هارتر شدن نیروی حافظ این نظم یعنی دولت  ارکان های آن و بنا بر این رشد و انباشته شدن فقر و نداری و آن هم روز افزون  در قطب دیگر یعنی اکثریت تولید کننده  که طبقه ی کارگر در رأس و پرجمعیت ترین و در عین حال  مفید ترین و تأثیر گذار ترین طبقه ی  این جامعه ی طبقاتی که به تنها طبقه ی تا به آخر انقلابی  که به " گور کن" این نظام استثماری به درستی ملقب شده است، با توجه به رشد و توسعه یافتگی فرهنگی و اجتماعی متفاوت  در میان اقشار این طبقه ی که میزان تحرک و همبستگی و پیوند و پراکندگی، اندازه رشد فرهنگ طبقه ی سرمایه دار در میان اقشار آن مانند روحیه ی انفرادگرایی و حس رقابت و توحش نژادی و مذهبی و ملیگرایی از بارزترین و در عین حال  پر فایده ترین برای سرمایه و سرمایه داران و مرگ آورترین و مضرترین پدیده های اجتماعی و غیر اجتماعی برای کارگران و زحمتکشان می باشند و مخصوصا نبود یک سازمان انقلابی طبقاتی در جانب طبقه ی کارگر که در مقابل سازمان ها، احزاب و بویژه  نیروی سازمان یافته ی طبقه ی سرمایه داری یعنی دولت، برای سازمان دادن، آگاه نمودن، طبقه ی کارگر به منافع طبقاتی اش که در ماورای مرزهای کشوری، ملی، مذهبی، نژادی و حتی جنسی قرار دارد،  متحد کردن، از حالت پراکندگی در آوردن، تعیین اهداف و استراتژی مبارزاتی برای رسیدن به هدف اساسی و اهداف مرحله ای و روزمره طبقه ی کارگر بطور اخص و زحمتکشان بطور کلی، یعنی در یک کلام آماده کردن طبقه ی کارگر برای به پیروزی رساندن انقلاب اجتماعی - کمونیستی ه انقلاب قهری کمونیستی طبقه ی کارگر که با یک جنگ همه جانبه طبقاتی همراه است، به جای آن سلطۀ بلامنازع  اپورتونیسم، رویزیونیسم ضد انقلابی در شکل  های متفاوت، سازش طبقاتی، رفرمیسم، ملیت و جنسیت پرستی، صلح طلبی پاسیفیستی که حتی در برابر حمله ور شدن  نیروهای انتظامی و پلیسی باتوم شوک آور و تفنگ های نارنجک انداز با سموم و گارهای اشکآ ور و خفه کننده  به دست و شلیک گلوله های نه تنها پلاستیکی بلکه سربی به سوی کارگران، کارگران را از مقاومت کردن و جواب دادن به چنین حملاتی هم منع می کنند، ولی با تمام این وجود ما شاهد جنبشها، حرکتهای مبارزاتی با ابعاد گوناگون، ولی اساسا خود انگیخته    و بدون  یک رهبری انقلابی در میان طبقه ی کارگر و اقشار زحمتکش بوده و هستیم و فعلا به نظر می رسد که شرایط برای رشد و عمیق تر شدن این جنبش ها بیشتر فراهم است تا فروکشی آنها، زیرا که روز بروز دامنه فقر و نداری و بنا براین درجه استثمار طبقاتی گسترش یافته تر و عمیق تر و زیادتر می شود و از طرف دیگر این هم یک داده مشخص و اثبات شده ی تاریخی اجتماعی است ، بودن خود مبارزه و جنب و جوش در میان کارگران  زحمتکشان، رشد آگاهی و سازمان یافتن  چندین برابر دوران خمودگی و بیحرکتی است.

یکی از این جنبش ها که امروزه تمامی جامعه طبقاتی فرانسه را  فراگرفته و حتی از مرزهای با پلیس مسلح، ارتش های منظم و سیم های با اشعه برق  هم گذشته است و ۱۷یا ۱۸ هفته است که هر شنبه، تقریبا در اکثر شهرهای فرانسه و بویژه پاریس صد ها و بلکه هزاران  در برخی شهر و هفته ها صد ها هزار کارگر و زحمتکش و فرزندان آنها، بر علیه سیاست های بغایت راست گرایانه و به نفع طبقه ی سرمایه داری و ضرر طبقه ی کارگر و زحمتکشان که حمله ای همه جانبه از طرف بورژوازی امپریالیستی و جنگ طلب  نه تنها فرانسه، بلکه اروپا - اتحادیه اروپا- به کارگران و زحمتکشان است، به خیابان ها می ریزند، راه ها را می بندند، میادین را تسخیرمی کنند و حق از دسته رفته خود را خواهان اهستند. این جنبش که به علت اینکه، اولین کارگران و زحمتکشانی که آنرا شروع کردند، کارگران کار کن در جاده ها و خیابانها در شکل کارگران پست،  راهسازی و امثالهم بودند و این کارگران جلیقه ای به رنگ زرد بر تن می کنند تا رانندگان وسایل نقلیه بهتر به توانند، آنها را تشخیص دهند، به جنبش جلیقه زردها معروف شده است، ولی اکنون با تعمیق خواست های جنبش و حملات سرسام آور پلیس سرسام گرفته، هار شده  و منگ از خود بیکانه ی مجهز به همه چیز و حتی رژه ی  تانک های ارتشی  در خیابان های زیبا ی  متمدن ترین، دموکراتیک ترین، مدافع ترین حقوق بشر و خیلی چیزهای دهان پرکن دیگر- پاریس و سایر شهرهای فرانسه و از طرف دیگر مقاومت دلیرانه این کارگران و زحمتکشان و حامیان آنها که اکثر فرزندان دانش آموز و دانشجوی خودشان هستند و نیز حمایت و پیوستن کارگران و زحمتکشان دیگر بخش های تولیدی و خدماتی به این جنبش به علت طرح کردن خواست طبقاتی این چنبش و حمله متقابل به پلیس و دیگر نیروهای سرکوب گر، به یک جنبش و حرکت مبارزاتی طبقاتی مشهور اجتماعی  تبدیل شده است و طبقه ی سرمایه دار  و دولت سرکوب گرش را به یک مصاف سخت و عمیق اجتماعی سیاسی طلبیده است و می رود که با رشد و تعمیق آگاهی اجتماعی طبقاتی در جامعه به یک پدیده ی خطرناک برای سرمایه و مفید برای کارگر و زحمتکش تبدیل گردد.

 این جنبش و گستردگی و تداوم آن، تحمیل یک سری عقب نشینی ها به دولت  دست راستی که اعلام کرده بود که فرانسه را جزیره آرام و سود ده، برای سرمایه داران تبدیل می کند، قوانین اجتماعی و به نفع طبقه ی کارگر  باقی مانده از دوران  پر قدرتی جنبش کارگری را که آنها را دست و پا گیر و مضر به حال فرانسه ی در حال  مدرن تر شدن  - فرانسه قرن بیست و یک دانسته بود و ... لغو خواهد کرد، باعث شده است که در کشورهای دیگر اروپا و حتی قاره های دیگر جنبش های مشابه موجودیت یابند.

در چنین شرایطی است که آقای رییس جمهور شیک پوش که اول از آرژانتین و در کنار یکی از فاشیست ترین یعنی ترامپ دستور سرکوب یک روزه  جنبش را صادر کرده بود، در واقعیت نشان داد که این طور ها هم نیست. او وقتی که سمبه را پر زور دید، همراه با سرکوب بیشتر و خشن تر(شیرینی و باتوم)، روی دیگر سیاست طبقه اش را رو کرد و آن حیله گری و دو دوزه بازی، تفرقه انداختن در صفوف جنبش و تن دادن به برخی از خواست ها با هدف ایجاد چند دستگی در جنبش  و به انحراف کشاندن و بعد حمله ی همه جانبه و گازانبری دیگر و با ابعاد گسترده تر.

 مثلا او به خواست اولیه ای که این جنبش بر علیه آن شکل گرفته بود، یعنی افزایش مالیات بر سوخت بنزینی و غیره برای وسایل نقیله ای در جاده ها و بین شهر ها تن داد و حتی اعلام کرد از تغییر در قانون کار هم صرف نظر می کند. ولی، این بار دیگر این ترفندها  تا کنون و حتی با همکاری اتحادیه های اغلب راست گرا و زرد و رفرمیست و سازش کار و با سران خائن و با حقوق و مزایای  برابر با نمایندگان مجالس بورژوازی  و وزرای دولت و غیره، موفقیتی بدست نیاورد.

 بنا براین، دولت  جناب مکرن و کلا طبقه ی سرمایه دار فرانسه و با همکاری و همیاری رسانه های پرقدرت خویش  و البته یک سری نان به روز خور در شکل مفسر و غیره، دست به حیله گری دیگری زد.  این جنبش را که بسان هر جنبش دیگر اجتماعی، کارگران و زحمتکشان با هر گرایش اجتماعی و حتی فاشیستی و ارتجاعی هم شرکت می کنند، از اول سعی کردند که منسوب به حزب فاشیستی - جبهه ملی فرانسه -  نمایند، عمیلیات تروریستی را باز سازمان دادند، سرانجام، جناب رییس جمهور در اواخر سال قبل و یا اول ژانویه سال جدید و به عنوان هدیه سال،  در شکل  و لباس بابا نوئل - پدر ملت -  ظاهر شد که اشتباهاتی را مانند هر پدر دیگر، ولی از روی دلسوزی مرتکب شده است و حالا با پذیرش اشتباهات و  تقصیرات در جهت رفع آنها بر آمده است، باصطلاح  مانند گربه ی عبید ذاکانی "عابد شده و دیگر قسم می خورد که موش نگیرد"،  فرزندان خود را به بحث و تبادل نظر در سطح ملی " جهش بزرگ" و سراسری دعوت می کند. او برای این بحث و تبادل نظر ملی و اعلام تصمیمات پدرانه  و روحانی خویش پریودهای زمانی مختلفی را اعلام کرد. پریود و مرحله نخست  که مرحله شنیدن پیشنهادات، انتقادات و... بود را،  از 15 ژانویه تا 15 مارس اعلام نمود.

ولی هم چنانکه واقعیات نشان می دهند، یعنی تظاهرات و درگیری های شدیدتر خیابانی و حتی حمایت ناخواسته اتحادیه  - سندیکای کارگری  ث ژ ت از این جنبش و ورود کارگران و زحمتکشان بیشتر، از سایر بخش های تولید ی و خدماتی، صنعتی و کشاورزی و کلا رشد حمایت اجتماعی به صف مبارزه و جنبش و کزارشی که امروز در خود سایت رادیو فرانسه به زبان فارسی که مبشر سیاست طبقاتی طبقه ی سرمایه دار و دولتش هست، نشان می دهند، آقای مکرون و هیت اجرایی تحت ریاستش، موفقیت دلپذیری بدست نیاورده.  جنبش با تعمیق خواست ها و تغییر در سازماندهی و  حتی رادیکالتر شدن ادامه دارد.

اما، همان طور که می دانیم  و در بالا نیز، اشاره رفت، طبقه ی کارگر فرانسه  برای مقابله مؤثر و به عقب راندن تعرضات گوناگون و کلا آماده شدن ، برای یک مبارزه واقعی طبقاتی "هر مبارزه ی طبقاتی ، یک مبارزه ی سیاسی است" ، کارل مارکس و انگلس مانی فست حزب کمونیست، برای پیروزی آن یعنی پیروزی انقلاب کمونیستی قهرآمیز، نیازمند سازمان سیاسی طبقاتی - حزب سیاسی انقلابی- حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست است که در شرایط حاضر نه فقط  در سطح کشور فرانسه  و منطقه  بلکه جهانی طبقه ی کارگر فاقد آن است. ساختن این حزب و توده ای کردنش در میان اقشار تحت ستم و استثمار و مخصوصا خود طبقه ی کارگر از زن و مرد از اساسی ترین و ضروری ترین و لازمترین و امروزه به فوری ترین نیاز طبقه ی کارگر و کلا رهایی بشریت تبدیل شده است، زیرا که بدون آن؛ هیهات هیهات که به توان در مقابل این همه ی نیروی سازمان یافته و مسلح به انواع سلاح های خود کار و غیره و این همه مزدور قلم بدست و نفوذی و موذی،  کار با مفهوم و معنی و مفیدی به توان انجام داد. ساختن این حزب هم نه توسط نیروی غیبی ناموجود و نه توسط طبقه سرمایه دار و نمایندگان طبقات دیگر و حتی فرزندان تحصیل کرده شان که بسیاری فقط ادای حمایت از طبقه ی کارگر در می آورند  در موقع لزوم به قول گرامشی "به طویله طبقاتی بر می گردند" و تعداد خیلی کمی از آنها و آن هم با بودن خود کارگران - کارگران آگاه و در اکثریت، می توانند و قادر می گردند، تا به آخر با طبقه ی کارگر باشند، بلکه اساسا توسط خود کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست موجودیت یافته و با شرکت از نظر تشکیلاتی مخفی اعضا و کادرهایش در مبارزات جاری که البته، هزینه خود را هم دارد توده ای می شود یعنی طبقه و یا اکثریت آنرا در خود جا داده  و متمرکز می کند، می گردد.

به باورمن، فقط چنین حزبی قادر می گردد که طبقه را برای پیروزی انقلاب قهری کمونیستی و درهم شکستن دولت کنونی و موجودیت دادن به سلطۀ سیاسی طبقه ی کارگر- دیکتاتوری انقلابی طبقاتی پرولتاریا - در شکل شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان - آماده کند.

این درست که امروزه شرکت کردن در مبارزات جاری کاری است  لازم و ضروری که باید انجام داد و کارگران آگاه و حامیان واقعی آنها هم حتما شرکت کرده و شرکت می کنند، اما تلاشی واقعا انقلابی و کمونیستی و بنا براین رهایی بخش است که در جهت ایجاد چنین حزبی باشد. مبارزه  برای برای ایجاد آن می تواند، در شکل های مختلف انجا گیرد ، زیرا که شرایط  سیاسی و اجتماعی متفاوت هست  و کلا  با توجه به چگونگی برخورد نیروی دولتی به طبقه ی کارگراست که باید انجام گیرد، ولی در اکثر کشورها و مخصوصا کشورهایی مثل ایران سرمایه داری با مبارزه  ی نیمه مخفی و نیمه علنی و یا مخفی و غیر علنی با ایجاد کمیته های سرخ و  دیگر نهادهای شبیه در محل کار و محل زندگی کارگران  زحمتکشان،انجام می گیرد!

کارگران آگاه وظیفه دارند از یک طرف خود را سازمان دهند و از سوی دیکر سیاست ها و عملکردهای دولت ها را زیر نظر گرفته  تاکتیک های مناسب اتخاذ نمایند و نیز،

  • مبارزه برای تشکیل چنین حزبی را با افشای جریانات، سازمان ها و احزابی که خود را به همین نام می نامند، ولی در عمل نشان داده و می دهند که این چنین نیستند، شدت و افزایش دهند.
  • دوستان و دشمنان واقعی و بدلی را مشخص کنند که دوست کسی و جریانی است که اولا طبقه ی سرمایه دار را در کلیت آن، بدون اینکه به دنبال نخود سیاه مدرن و سکولار باشد  و  کوشش در تقسیم کردن به ملی و  غیر ملی ، امپریالیستی و ارتجاعی، دموکراسی طلب دروغین و یا حتی راستین که دیکر نیست، باشد، دشمن طبقاتی معرفی کند که باید حاکمیت  و سلطۀ اقتصادی و سیاسی اش بر چیده گردد؛ دوما مبارزه برای ایجاد حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست را در سر لوحه ی مبارزاتی خود قرار دهد؛ سوما- اینکه از همین امروز تلاش می کند که  طبقه ی کارگر با روحیه انترناسیونالیستی و ضد خرافات مذهبی و حتی جنسی و ملی و برای به پیروزی رساندن انقلاب قهری  کمونیستی  پرورش دهد و سر انجام چهارما  اینکه دولت آینده را بدون  روپوش و در نهان و هر گونه بهانه دیگر و دادن شعارهای مانند : آزادی برابری حکومن کارگر، دموکراسی شورایی، اداره کشور به سبک شورایی و غیره، دولت کارگران و زحمتکشان مسلح، دیکتاتوری انقلابی طبقاتی پرولتاریا - شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان دانسته  و  تبلیغ و ترویج می کند.

 

این مسیر رهایی است و دیگر مسیرها به باور من و تجربیات مدون شده مبارزه ی طبقاتی تا کنون توسط آموزگارانی همچون کارل مارکس و انگلس و لنین و... بیراهه می باشند و نابودی را به بار می آورند.

 

 به این عبارت از کارل مارکس  انگلس  توجه کنید:

 

"کمونیستها عاردارند مقاصد خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام می کنند که تنها از طریق واژگون ساختن همۀ نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول به هدف هایشان میسر است. بگذار طبقات حاکم در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتاریا در این میان چیزی جز زنجیرهای خود را از دست نمی دهند. اما جهانی را بدست می آورند.

 « پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید! »،"

 مانی فست حزب کمونیست - کارل مارکس و انگلس - سال ۱۸۴۸ –

 آنها البته، در سال ۱۸۵۰ هم  شعار این جنگ را :" انقلاب مداوم" اعلام کردند  و همچنین کارل مارکس  در سال۱۸۷۵ در نقدی بر نامه گوتاء  چنین نوشت :

 

"مارکس، نقدی بر برنامه گوتا، ترجمۀ سهراب شباهنگ

-                     اما این کمبودها در فاز نخست جامعۀ کمونیستى، هنگامى که این جامعه تازه پس از دردهاى طولانى زایمان از شکم جامعۀ سرمایه دارى سر برآورده، اجتناب ناپذیرند. حق هرگز نمى تواند بالاتر از ساختار اقتصادى جامعه و تکامل فرهنگى اى که مشروط به آن ساختار است، باشد.

در فاز بالاتر جامعۀ کمونیستى، پس از ناپدید شدن تبعیت برده ساز فرد از تقسیم کار و همراه با آن تضاد بین کار ذهنى و کار بدنى، پس از تبدیل شدن کار از صرفا وسیله اى براى زندگى به نیاز اصلى زندگى، پس از افزایش نیروهاى مولد همراه با تکامل همه جانبۀ فرد و فوران همۀ چشمه هاى ثروت تعاونى، آرى تنها در آن زمان مى توان از افق تنگ حق بورژوایى در تمامیت آن فراگذشت و جامعه خواهد توانست بر پرچم خود چنین نقش کند: از هرکس برحسب توانائى اش و به هرکس برحسب نیازهایش!

 

بین جامعۀ سرمایه دارى و جامعۀ کمونیستى یک دورۀ تحول انقلابى از اولى به دومى وجود دارد. متناظر این دورۀ تحول، یک دورۀ گذار سیاسى نیز هست که دولت در آن چیزى نمى تواند باشد جز دیکتاتورى انقلابى پرولتاریا.

اکنون برنامه [گوتا] نه به این آخرى مى پردازد و نه به سرشت دولت در جامعۀ کمونیستى."

 

حال همراه همطبقه های کارگر در فرانسه و دیگر نقاط جهان تحت سلطۀ استثمارگران بیرحم و با یاد کموناردهای پاریس که اولین دولت پرولتاریا را بنیاد نهادند، نخستین یورش سازمان یافته ی پرولتاریای مسلح را به "عرش اعلا بورژوازی"، مالکیت خصوصی را نمودند و کلیه ارکان جامعه بورژوآیی را مانند مذهب و ملت و ...را  نشانه گرفتند!  و برای پیروزی نظیر آن، ولی در شکل عالی تر:

 به پیش!  رفقا به پیش!  با باور و جسارتی لایق طبقه ی کارگر به پیش! که باید پیروز شد، رهایی بشریت در پیروزی شماست، پس به پیش برای نبرد نهایی، برای پیروزی جنگ طبقاتی،  برای نابودی جامعه ی طبقاتی و بنیاد نهادن جامعه ی کمونیستی، به پیش!

 

حمید قربانی ۱۶ مارس ۲۰۹۲ اسپارتاکوسی

 

لینک گزارش رادیو فرانسه

https://www.alborznews.eu/index.php/2012-06-06-10-12-08/2012-06-06-10-22-25/44919-2019-03-15-17-53-41.html

+++

کارگران اتحاد اتحاد اتحاد انقلاب!

 

 همه کارگران جهان متحد شوید. آگاه باشید که شما نیازمند به انقلاب مسلحانه - کمونیستی هستید! یا انقلاب می کنید و رها و آزاد می شوید و یا سرمایه با نابودی خود، همه چیز را به نابودی محکوم می کند!

 

All the workers of the world unite! You need a communist armed revolution. You either get a revolution, and you are released and freed, or capital condemns everything to destruction by destroying it

 

https://www.facebook.com/373307303433319/videos/853372231674905/

 

کارگران در ایران هوشیارباشید که این بار با لباس انقلاب دمکراتیک، زنانه، انسانی، به مبارزه با شما برخاسته اند! قهرمان، زن و... درست می کنند!


+++

انقلاب مسلحانه کارگران و زحمتکشان تحزب یافته، تنها راه رهایی است!

کارگران و زحمتکشان جهان، متحد شوید، سازمان یابید، جنگ طبقاتی را به پیروزی رسانید، دولت های کنونی   را درهم شکنید که این دولت طبقاتی همه جهان گستر به چماق واقعی سرمایه داران بر سرتان تبدیل شده اند و نقش دیگری ندارند، جز سرکوب شما و تن دادن شما به استثمار شدن، از گرسنگی مردن، صدای شما اعتراض شما را خاموش کردن و در یک کلام ، این دولت ها نشان داده اند که در حقیقت  دیکتاتوری طبقه ی سرمایه دار بر علیه شما هستند. دولت خود را در شکل شوراهای مسلح کارگران و کلیه زحمتکشان شهر و روستا - دیکتاتوری پرولتاریای مسلح  را موجودیت دهید و سرنوشت خود و جامعه را بدست توانای خویش گیرید. بدانید و آگاه باشید که نیروی نجات دهنده ی دیگری جز ، نیروی طبقاتی شما که جهانی است و کوه تکاهن دهنده، موجود نیست! خدا خرافه ای بیش نیست که هزاران سال است بر ذهن شما حاکم شده است. عصر مدرن، عصر فقط کاری کرده است، اینکه، این خرافه را با خرافات دیگر مثل میهن، مثل دموکراسی، مثل دولت پارلمانی، مثل نژاد و جنسیت برتر و امثالهم تکمیل کرده است.  شما راهی ندارید جز اینکه به گفتار مادی - دیالکتیکی آن فرزانه زمان ها، ولی به عنوان یک فرزانه و نه پیغمبر یعنی کارل مارکس باور آورید که در اثر مشترک خود با انگلس  نوشت:

"کمونیستها عار دارند مقاصد خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام می کنند که تنها از طریق واژگون ساختن همۀ نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول به هدف هایشان میسر است. بگذار طبقات حاکم در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتاریا در این میان چیزی جز زنجیرهای خود را از دست نمی دهند. اما جهانی را بدست می آورند.

 « پرولتارها  سراسر جهان، متحد شوید! »،"، مانی فست حزب کمونیست - کارل مارکس و انگلس - سال ۱۸۴۸ –

 

لنین با درس آموزی ازاین آموزه بود که در مبارزه ی با تمامی اپورتونیست ها ی زمان خویش، نوشت :

« بدون انقلاب قهرى، تعويض دولت بورژوايى با دولت پرولترى محال است. نابودى دولت پرولترى (دیکتاتوری پرولتاریا- من) و به عبارت دیگر  نابودى هر گونه دولتى جز از راه "زوال" از راه ديگرى امکان پذير نيست.»، لنین- دولت و انقلاب.

 

آری رفقای کارگر  زن و مرد و زحمتکشان در الجزیره ، تهران ، پاریس، نیوریوک، مسکو، پکن، ژوهانسبورگ، برلین و سراسر جهان  بدانیم و آگاه باشیم که

؛

بدون در هم شکستن دولت های کنونی، بدون  مرگ - زوال دولت، رهایی جامعه غیرممکن است و در نهایت نابودی و نیستی جامعه، نیستی و نابودی ما کارگران و زحمتکشان و کل نسل انسان، امری اجتناب ناپذیر است.  کارگر و کسی که  ادامه مبارزه طبقاتی را تا جنگ طبقاتی  و پیروزی انقلاب قهری پرولتاریا و ایجاد دولت پرولتاریا به عنوان آخرین دولت جوامع طبقاتی که به محو طبقات و خود کارگر به عنوان یک طبقه ی ویژه می شود را، قبول نداشته باشد، کارگر و انسان کمونیست، کارگر انقلابی، کسی که برای رهایی خود و جامعه ی انسانی می کوشد، نیست و محکوم به زندگی برده وار در جامعه ی استثمارگر و مرگزای کنونی است. 

 

رفقا به پیش! برای فتح جهان به پیش!  متحد و مسلح، بدون مرز به پیش! که گاه انقلاب ما، چراغ رهایی ما رسیده است!

لینک در رابطه با الجزائر یه انگلیسی

http://www.marxist.com/the-algerian-revolution-leave-means-leave.htm


+++

فقط انقلاب مسلحانه کارگران رهایی بخش است!

کارگران گروه فولاد  اهواز و ... دست مریزاد، این همه اراده را فقط در کارگر می توان سراغ گرفت. برای همین هاست که کارل مارکس و انگلس در سال ۱۸۴۵ نوشتند که کمونیسم ممکن است و کمونیسم حرکت طبقه ی کارگر برای لغو شرایط موجود اجتماعی است. آنها ولی سال ها بعد  گفتند و نوشتند( سخنرانی کارل در اولین جلسه افتاحیه انجمن بین المللی کارگران 1864)   که طبقه ی کارگر برای به پیروزی رساندن انقلاب اجتماعی و کمونیستی نیازمند حزب سیاسی خود نه تنها در سطح کشوری بلکه در سطح جهانی است.

 رفقای کارگر و زحمتکش این درست است که شما با مبارزه طبقاتی خود که هزینه برایش پرداخت کردید، موفق به گرفتن بخش خیلی کوچکی از حقوق انسانی خود شدید، ولی بدانید که این ها چیز زیادی نیستند و از طرف دیگر قابل پس گرفتن، زیرا که شما تولید می کنید و نه گردن کلفت های مفت خور، پس همه چیز تعلق به شما کارگران و زحمت‌کشان دارد که ۹۹درصد جامعه هستید و رهایی جامعه فقط بدست شما قابل حصول است.

 با امید اینکه بعد از این با تشکلات طبقاتی تان که ایجاد حزب کارگران آگاه و انقلابی و کمونیست در راس آنهاست، قادر گردید انقلاب قهری و کمونیستی را در جامعه طرح کنید و برای به پیروزی رساندن آن نیروی طبقه تان را بسیج، سازماندهی مخفی و غیرعلنی نمایید که  جهانی را باید فتح کنید.

انقلاب مسلحانه کمونیستی تنها راه رسیدن به یک جامعه ی کمونیستی و رها از رنج و استثمار، جنگ و کشتار است، رفقا، بنا براین، به پیش! دستان توانای تان را از راه دور می فشارم! و رویتان خسته از رنج تان را می بوسم!

حمید قربانی 17 مارس 2092 سال اسپارتاکوسی

 

 

[Forwarded from پیشتاز]

اطلاعیه کارگران گروه ملی فولاد

 

دو سال پیش همین روزها بود که برای اولین بار یاد گرفتیم که تا وقتی صدایمان را از کارخانه به بیرون و خیابان نکشانیم شنیده نمیشویم. و پارسال همین روزها بود که برای دستمزدها و عیدی و درآوردن شرکت از چنگ موسوی، آواره‌ی استانداری و نماز جمعه و خیابان بودیم.

حالا هم تا چند روز دیگر درحالی سال جدید می آید که این آخرین ساعات سال را هم کارگر گروه ملی فولاد با استیصال باید ببیند پس از کم و زیاد کردن کوه قرض و خرج، چیزی به لباس و عیدانه‌ی فرزندش میماسد یا که نه.

تا چند روز دیگر درحالی بهار می آید که بعضی از همکارانمان مثل میثم آل مهدی ؛ بیکار و بی و پول و بیمار و آواره هنوز زخم زمستان را بر تن دارد. کمی آنسوتر برادرمان اسماعیل بخشی‌ کنج زندان افتاده تا بخاطر حق خواهی برای کارگران توبه کند.

اما سال ۹۷ با تمام افت و خیزهایش، با تمام تلخی‌ها و هزینه‌هایش سالی بود پرفراز که مبارزه‌ی کارگر فولاد را به اوج رساند. آبان و آذر نقطه‌ی درخشانی بود که برای همیشه در حافظه‌ی ما و جنبش کارگری ثبت شد، وقتی نه فقط اهواز که کارگران سراسر کشور پشتمان ایستادند و همصدایمان شدند. و این یعنی کارگر فولاد بعد از این دیگر به عقب برنمیگردد.

در مسیر سال ۹۷ دستاوردهای درخشانی کسب کردیم:

موسوی قلدر را بیرون انداختیم، مجامع عمومی کارگری را برپا کردیم، مدیران مافیایی را افشا و بیرون کردیم، سهام اکسین را از زیر چوب حراج درآوردیم، پرداخت حقوق‌ها را به روز کردیم، جلوی دست‌اندازی‌ به حق بیمه‌های اجتماعی و تکمیلی‌ را گرفتیم، به ضرب اعتراضمان مواد اولیه را رساندیم، چرخ سه کارخانه را روشن نگه داشتیم و کارخانه را در یک کلام نجات دادیم.

این همه به بهای فشارهای گزاف امنیتی، اخراج و محرومیت میثم آل مهدی‌ها از شغل و حقوقشان و تیغ تیز پرونده‌سازی‌های امنیتی بر سر بیش از صد نفر از کارگران گروه ملی فولاد بود.

هرچند تولید گروه ملی هنوز فاصله زیادی با ظرفیت واقعی‌اش دارد، درب دو کارخانه تخته است و تجهیزات هنوز فرسوده‌اند و بدنهای کارگر فولاد بخاطر سختی کار مستهلک است و زخم‌هاشان هنوز باز، اما مسیر مبارزه در سال ۹۷ نشان داد که با قدرت اتحادمان توانستیم و کردیم.

 هیچ سطحی از تهدید، ارعاب، زندان و اخراج،  نفاق و ناامیدی نمیتواند این پیام اصلی سال ۹۷ را از حافظه‌مان پاک کند. بهمین خاطر مانند شیر از این دستاوردها پاسبانی خواهیم کرد و برای پیگیری مطالبات بعدی هم حاضریم و عقب نخواهیم نشست.

کارگر گروه ملی فولاد در عین حال در سال ۹۷ چیزی را دید که هرگز او را به عقب برنمیگرداند: او قدرت اتحاد و همبستگی کارگران از شوش و اراک و قزوین تا اهواز را با خودش دید. فریاد همبستگی کارگران و معلمان و بازنشستگان و دانشجویانی که زیر مشکلات معیشتی کمرشان خم شده را با خود شنید و در این مسیر حامیان و دشمنان واقعی‌اش را شناخت. شناخت که اعتراضش از دیگر کارگرانی که از خصوصی‌سازی مینالند جدا نیست، از معلمی که اعتصاب میکند و از فعال کارگری که برای حداقل دستمزد جلوی مجلس تجمع میکند و دستگیر میشود جدا نیست. شناخت که اینها نماهایی از یک مبارزه، یک طبقه و برای یک معیشت است. به همین خاطر هم هست که کارگران، معلمان، رانندگان و فعالان کارگری در بند به همان اندازه برای ما اعتراض میکنند که خودمان برای خودمان. به هر سنگری که در جنبش کارگری حمله شود، به کل ما حمله شده. تعرض به اسماعیل بخشی، محمد حبیبی ،جعفر عظیم زاده و دیگر فعالان صنفی دربند همانقدر محکوم است که تعرض به خود ما. بنابراین در این آخرین لحظات سال  ۹۷ سعی کنیم پشتِ همانانی بایستیم که پشتمان ایستادند!

پیگیر وضع‌ میثم آل مهدی و خانواده‌ اش در این عید باشیم و با هر امکان حمایتشان کنیم تا بدانند تنها نیستند. و در نهایت صدای کارگران و معلمان دربندی باشیم که صدایمان شدند.

پیام سال ۹۷ هم در همین یک کلام بود و بس: با اتحاد پیروز میشویم، با افتراق شکست میخوریم!

بیست وششم اسفند-۹۷

https://t.me/pishtaaz_a


 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com