فقط و تنها، خاصه در این شرایط : انقلاب قهری کمونیستی کارگران رهگشاست و نه چیز دیگر!

حمید قربانی
February 12, 2019

حمید تقوایی این بچه سناتور زمان شاه،در پلنوم  حزب کمونیست کارگری ایران ، در شهر تورنتوی کانادا  سخنرانی  ای نموده است  که هر کس که کمی از سیاست و مخصوصا سیاست پرولتری کمونیستی، اندکی آگاه داشته باشد، به باور من، درک می کند که این سخنرانی نه دفاع از منافع کارگران در ایران و نه حتی در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی ددمنش  در ایران است، بلکه درست درجهت عکس است. مثلا در رابطه با منافع طبقه ی کارگر که  اساسا، گره خورده است با 1- حزبیت انقلابی و کمونیستی یعنی تحزب یافتن طبقه ی کارگر در حزبی که طبقه را برای به انجام رساندن و پیروز کردن انقلاب قهری و کمونیستی کارگران مسلح است، هیچ نمی گوید به غیر از یک سری کلیات تجریدی که کمونیسم یا سوسیالیسم خوب است، در جامعه سوسیالیستی حقوق اقتصادی افراد هم مورد حمایت است و غیره، چیزی در رابطه با چگونگی به پیبروزی رساندن  انقلاب که جز انقلاب سرخ، انقلاب قهرآمیز چیزی نمی گوید و 2 - اینکه در رابطه با دولت آلترناتیو یعنی دیکتاتوری پرولتاریا نیز خاموش است و 3- در رابطه با مبارزات جاری و باصطلاح رهبران عملی مانند اسماعیل بخشی همان چرندیات  و دروغ ها ی دادگاه های ظالمانه رژیم را تکرار کند و ا و را به نوعی به حزب خود می چسباند که این  را می توان به گرا دادن تشبیه نمود و  نه چیز دیگری. 4-  در رابطه با نقد از سیاست این سال ها حاکم بر حزبش که کارگران را کاملا از حزب اخراج کردن بوده است، دفاع از یورش های نیروهای نظامی پیمان ناتو به کشورهای مختلف بوده است که از جمله به لیبی و به ویرانه تبدیل نمودن و تحویل مزدوران دادند که حمید تقوایی  با وقاحت ورود سربازان ناتو یعنی نیروهای نظامی قاتل و کشتارگر دولت های سرمایه داری امپریالیستی را به پایتخت این کشور، بعد از کشتار 70 هزار نفر و ویرانی تمامی زیر بنای جامعه و حتی رحم نکردن به کانال آب شیرین را، پیروزی انقلاب مردم لیبی نامید و به مردم لیبی تبریک گفت، سکوت مرگ می گیرد و  در عوض حمله می کند به نیروهای کمونیست و انقلابی و همه کسانی را  که جهان را  بطور واقعی تحت سلطه ی سرمایه داری امپریالیستی می بینند و ایران سرمایه داری را جز همین سیستم، ادغام شده در آن می دانند و بر علیه سرمایه جهانی ، در عصر سرمایه امپریالیستی که به قول لنین دوران فاسد شدگی، پوسیدگی و هار شدن  سرمایه داری و دولت هایش است.  بنا براین این سخنرانی را می توان و باید از جهات مختلف مورد بررسی و نقد ویرانگر و افشاء کننده مارکسیستی  کمونیستی قرار داد و گوینده را بر جای واقعی اش یعنی اپورتونیسم آگاهانه، یعنی جنایت، یعنی خیانت آشکار به طبقه ی کارگر که راهی جز پیروزی انقلاب قهری کمونیستی و درهم شکستن دولت کنونی و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا برای رهایی اش ندارد، نشاند تا هیچ  کس و هیچ حتی فریب خورده ی فرصت طلبی در داخل مخصوصا جرئت نکند در میان کارگران از چنین سیاستمداران ماکیاولیست و سرمایه پسند حرف زن  و احرایی این چنین فاشیست دوست را نکند، بدون اینکه از طرف همکارانش مورد تمسخر قرار گیرد. من در مطلب زیر، کوشش کرده ام که از زاویه انقلاب قهری کمونیستی که ضرورت  و لزومیت آن بر هیچ کارگر آگاهی پوشیده نیست، به این سخنرانی برخورد، هر چند ناقص نمایم، باشد که کارگران آگاه و باورمندان واقعی به آنها، از زوایای مختلف به این سخنرانی ها و رهبران خائن شده و خائن بوده برخورد نمایند و بر هوشیاری کارگران تحت استثمار روزافزون و نکبت سرمایه داری بطور کلی و مخصوصا در ایران تحت سیاست ارتجاعی و دیکتاتوری منش که واقعا لازم و ضرورت دارد، بیافزایند که رهایی کارگران در آگاهی در عمل و برای عمل طبقاتی و سازمان یافتن و تسلیح طبقاتی خود کارگران است، زیرا که فقط و تنها کارگران نیروی انقلابی تا به آخر  و رهایی بخش خویش و جامعه اند و می توانند باشند که روشنفکران به قول گرامشی به "آخور طبقاتی خویش بر می گردند"!

 

 

فقط و تنها، خاصه در این شرایط :  انقلاب قهری کمونیستی کارگران رهگشاست و نه چیز دیگر!

 

به باور من، در شرایط کنونی که همه متوجه شده اند، انقلاب ضد سرمایه داری  در ایران بطور واقعی در راه است و این را در سخنان خامنه ای و روحانی و همه از پوزیسیون و اپوزیسیون رژیم  می توان شنید، خواند و تماشا کرد، از انقلاب بوسیله ی طبقه ی کارگر صحبت کردن، بدون اینکه بگویی که این انقلاب چگونه ؟،  چطور می تواند به پیروزی رسد؟  آیا بدون قهر اصولا از پیروزی انقلاب اجتماعی کارگران اصلا می تواند سخنی در میان باشد تا مثلا سوسیالیسم انسانی و یا کمونیسم و یا رهایی جامعه را در برداشته باشد، شالارتانیسم سیاسی به معنای واقعی کلمه است.

مارکس و انگلس و لنین و دیگر کمونیست ها و کارگران آگاه، سال ها رنج کشیدند و  تمام تلاش شان این بوده است که به کل طبقه ی کارگر و جامعه  بگویند که در دنیای کنونی که طبقه سرمایه دار حاکم است و دولت بطور آشکار دیکتاتوری طبقه ی سرمایه دار بر علیه طبقه ی کارگر است، نمی توان به رهایی رسید، مگر اینکه نخست انقلاب قهری مسلحانه، انقلاب همراه با اعمال زور و جبر را به پیروزی رساند و دیکتاتوری طبقاتی – انقلابی – طبقه ی کارگر یعنی کارگران سلاح بدست را برقرار کرد.

توجه شما، رفقای کارگر و زحمتکش را  به سخنانی از کارل مارکس و انگلس و لنین، در این رابطه جلب می کنم.   

کارل مارکس :  « طبقۀ کارگر در سیر تکاملی خود، سازمانی را جانشین جامعه کهنه بورژوایی خواهد ساخت که فاقد طبقات و اختلافات آن ها است و دیگر در واقع قهر سیاسی ای وجود نخواهد داشت، زیرا درست همین قهر است که مظهر رسمی اختلافات طبقاتی در درون جامعه بورژوائی است. در این فاصله، آنتاگونیسم بین پرولتاریا و بورژوازی، مبارزه یک طبقه علیه طبقه دیگر است مبارزه ای است که عالی ترین تجلی آن، یک انقلاب کامل است.

در ضمن آیا جای تعجب است که جامعه ای که بر اساس اختلافات طبقاتی بنیان گذاری شده است، به تضاد بی رحمانه ای که نتیجه غائی آن تصادم تن به تن است، منتهی گردد؟

نباید گفته شود که جنبش اجتماعی در برگیرنده جنبش سیاسی نیست. هیچ جنبش سیاسی ای وجود نداشته است که در عین حال یک جنبش اجتماعی نیز نبوده باشد.

در نظامی که طبقات و اختلافات طبقاتی در آن وجود نداشته باشد، رفورم های اجتماعی، دیگر انقلابات سیاسی نخواهند بود. تا وقتی که این زمان فرا برسد، در آستانه هر تغییر شکل کلیِ جدید جامعه، آخرین جمله علم الاجتماع همواره چنین خواهد بود:

« یا مرگ یا مبارزه، جنگ خونین یا نیستی، مسئله به صورت سرسختانه مطرح است. »

(ژرژ ساند ) (1)

»

این سخنان کارل مارکس بعد از کمون پاریس نیستند که کلا اعلام کرد که باید دولت کنونی را در هم شکست حتی قبل و بعد ازانقلاب ۱۸۴۸ هم دراروپا نیستند که در مانیفست کمونیستی از بکار بردن زور و جبر سخن گفت بلکه در سال ۱۸۴۷ و در نقد یک اقتصادان آنارشیست به نام پرودن  هستند.

آقای حمید تقوائی بعد از کمون پاریس و انقلاب اکتبر و نیز در هم کوبیدن شوراهای کارگران درآلمان و ده ها و بلکه صدها جنایت دولت های سرمایه داران و مخصوصا درعصر امپریالیسم یعنی عصر ما که فقط دو تا از آنها یعنی جنگ اول و دوم جهانی می باشند که سرمایه داران فاشیست و دمکرات، برای باز تقسیم جهان به راه انداختند و ۷۰ میلیون انسان را کشتند، و بعد از دوره کردن آثار کارل مارکس، انگلس و بویژه  لنین که : - بدون انقلاب قهری تعویض دولت بورژایی با دولت پرولتاریایی ممکن نیست، مرگ دولت دیکتاتوری پرولتاریا و بطور هر گونه دولتی جز ار راه زوال امکان پذیر نیست! –  مارکس که نوشته است : دولت دوران گذار جامعه جز دیکتاتوری پرولتاریا نیست  -  قدر دانی انگلس از نقش قهر در تاریخ :  - لنین : - نقش انقلابی قهر در تاریخ ❗️

« درباره این که قوه  قهريه  در تاریخ  نقش دیگری  نیز  ایفا می کند» (علاوه بر عامل شر بودن) «که همانا نقش انقلابی است، درباره این که قوه ی قهریه، بنا به گفته مارکس، برای هر جامعه کهنه‌ ای که آبستن جامعه نوین است، به منزله ماما است، درباره این که قوه قهريه آنچنان سلاحی است که جنبش اجتماعی بوسیله آن راه خود را هموار می سازد و شکلهای سیاسی  متحجر و مرده را در هم میشکند - درباره هیچیک از اینها آقای دورینگ سخنی نمیگوید. فقط با آه و ناله این احتمال را می دهد که برای  برانداختن سیادت استثمارگران، شاید قوه قهریه لازم آید - واقعا که جای تأسف است! زیرا هرگونه بکار بردن قوه قهریه بنا به گفته ایشان، موجب فساد اخلاقی کسانی است که آن را بکار می برند و این مطالب علیرغم آن اعتلای اخلاقی و مسلکی شگرفی گفته می شود که هر انقلاب پیروزمندانه‌ ای با خود به همراه می آورد!» آنتی دورینگ به نقل از دولت انقلاب لنین-

 در سخنرانی مشعشعانه خویش، در باره   اوضاع سیاسی ایران که در آن صحبت از سوسیالیسم – محو کار مزدوری – محو بردگی مزدی –  می کند و خود را در ماورای چپ و کمونیست؟ قرار می دهد، آنهم در جامعه ای مثل ایران که دارای نیروهای مخوف و سرکوب گر تا دندان مسلح است که باید به قول خود حمید تقوایی، این رژیم را سرنگون کرد تا به این ها رسید، ولی حمید تقوایی از انقلاب و پیروزی و بدون سخن گفتن از انقلاب قهری کمونیستی و بر قراری دیکتاتوری پرولتاریا با غرور یک بورژوا سخن می گوید.

ولی حمید تقوایی، این مدافع دیروزی جنبش سبز، جنگ امپریالیست ها ی سرمایه دار بر علیه لیبی،  مدافع و انقلاب خواندن جنبش نازیست – فاشیست های اوکراین و نیز مدافع سرسخت سکولاریسم و انقلاب انسانی را، باید اول به همین جرائم و جنایت ها به محاکمه کشید و دوم این دیگر، نه کرنسکی نخست وزیر ضد انقلاب  ضد کمونیست  روسیه  نه چیان کایشک ضد انقلاب  چینی و یا کائوتسکی مرتد، لاشه متعفن سال های ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۰ و بعد از آن است، این خود منصور حکمت است که پیروزی کمونیسم را با دوستی با جامعه غرب سرمایه سالار و انسانکُش، بعد از جنگ های اول و دوم جهانی، چنگ کره و ویتنام، کشتار کمونیست ها در اندونزی، جنگ تحمیلی بر کارگران و زحمتکشان در کنگو برزاویل که تا همین امروز ادامه دارد و تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۱ میلیون کشته، افغانستان و...  و بیرو ن راننده  کارگران از حزبش و نام گذاری حککا به  حزب جامعه، حزب شخصیت ها، حزب کودکان، حزب زنان، حزب منصور حکمت  میسر می دانست.

آری، این همان عابر بی گناه است که می خواست کفر دیگر بگوید و ناف حزبش را از طبقه کارگر ببرد، ولی در یک شرایط دیگر  که طبقه ی کارگر در میدان است و سکولارهایی که می بایست با آنها حمید تقوائی ها قدرت سیاسی را می گرفتند، به سکوت مرگبار و با به طرفداری از خود ، درست مثل خود حمید تقوایی کشانده است، سخن می گوید.

در باره حمید تقوایی باید نوشت : - گاهی موقع منافع مادی ایجاب می کند که اشکال هندسی هم تغییر شکل دهند، مثلث متوازی الاضلاع  بر عکس متوازی الاضلاع مثلث گردد -ولی این در واقعیت اینکه، مثلث مثلث است  متوازی الاضلاع متوازی الاضلاع هست، تغییری نمی دهد.  حمید تقوائی نیز، تغییری نکرده است و اما به رسم گدایان دوره گرد، برای روزگار گذراندن  به جنیش ها خود را می چسباند!

 

آقای حمید تقوایی بدان و آگاه باش که با این سخنان دیگر شما و امثال شما با هر لباسی که بپوشید که البته لباس تان هم مشخص کننده است و هر نامی بر خود نهید، با احتمال قوی به یقین، نمی توانید، کارگران را بفربید و آنها از فکر و اندیشه تسلیح طبقاتی و عمل آگاهانه و انقلابی و انقلاب قهری کمونیستی بر گردانید و به طبقه سرمایه دار، یعنی آبا و اجداد طبقاتی خویش خدمت نمایید!

 

به امید موجودیت یافتن حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست و آماده کردن کل طبقه کارگر و سایر زحمتکشان برای به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی، درهم شکستن دولت سرمایه داران در ایران – دولت جمهوری اسلامی ایران، ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا – شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان و بر قرار کمونیسم – جامعه بدون طبقات، بدون دولت، بدون زندان و شکنجه و اعدام، جامعه بدون مالکیت خصوصی و کار مزدوری، جامعه ای که در اثری از استثمار انسان بوسیله انسان نیست یعنی جامعه با مالکیت اجتماعی  - آحاد جامعه بر همه چیز و مخصوصا بر ابزار تولید! 

 

انقلاب آری، ولی انقلاب سرخ کارگران و زحمتکشان!

 

حمید قربانی سال ۲۰۲۹ اسپارتاکوسی

 

لینک سخنرانی

سخنرانی حمید تقوائی: ایران به کجا می رود؟- سیر تحولات ایران در یک سال گذشته- ۹ فوریه ۲۰۱۹

 ررسی چپ  راست .

https://www.youtube.com/watch?v=x9kB6yxBkZE

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com