ایجاد حزب مخفی

حمید قربانی
January 09, 2019

ایجاد حزب مخفی – حزب کارگران آگاه – تبلیغ و ترویج انقلاب قهری کمونیستی و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا  وظیفه اصلی و اساسی کارگران آگاه و مدعیان کمونیسم می باشد!

 

در اینجا و در رابطه با ویدئو کلیپ زیر، دو نکته مهم و اساسی  نکته قابل ذکر هستند.

 اولا این سرمقاله که  مدعی و یا خواهان در هم شکستن دولت هست که این هم غلط است، اما  نه می گوید که طبقه ی کارگر در چه پروسه ای و با چه وسایل و یا وسیله و با چه اشکالی از مبارزه ی طبقاتی موفق به این کار می شود. بدون روشن کردن این مسایل، این حرف ها کلی مانده و درد کارگران را نمی تواند درمان و حتی مرهمی باشد. برای این  که کارگران موفق به درهم شکستن دولت گردند، اولین نیاز، خارج از وسایل معمولی مبارزه طبقه ی کارگر همچون اتحادیه و سندیکاها، کارگران آگاه و کمونیست می دانند که باید حزب سیاسی - حزب مخفی - حزب لنینی داشته باشند و این حزب در شرایط کنونی موجود نیست و باید ایجاد گردد. این دیگر چیزی است که جریانی که کارگران را برای ایجاد آن  تشویق؛ راهنمائی و بسیج نکند که در جامعه ای همچون ایران دیکتاتوری لجام گسیخته ی سرمایه جز با برگزیدن یک مبارزه مخفی و غیر علنی و ایجاد ارگانهای چنین مبارزه ای به عنوان نمونه کمیته های مخفی و غیر علنی- کمیته های سرخ محل کار و زیست کارگران و زحمتکشان امکان ناپذیر است، به باور من، نمی تواند مدعی کمونیست بودن و ادعایی، همچون  اداعای بزرگ درهم شکنی دولت کنونی و نه هر دولتی بطور کلی - دولت طبقه ی سرمایه دار داشته باشد، زیرا که دولت پرولتاریا - دیکتاتوری پرولتاریایی دولت در هم شکستنی نیست، دولتی نیست که با زور و قهر سازمان یافته بر انداخته گردد، دولت زوال یافتنی و به خواب رفتنی است و مضمحل می شود و نه برانداخته و درهم می شکند.

به باور من، بدون باور به دیکتاتوری پرولتاریا و تلاش برای استقرار آن، کسی نمی تواند ادعای کمونیست بودن مارکسی - لنینی نماید و در نهایت نیرویی است خرده بورژوائی و آنارشیستی.

در این جا دقیقا به نکته دوم می رسیم که همین دولت آلترنلاتیو دولت کارگران - دیکتاتوری پرولتاریا - شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان است که در نوشته ی تبدیل شده به گفتار، همین نکته مهم و اساسی فقط با گفتن "کارگران باید قدرت سیاسی را در دست گیرند."، اینکه چگونه؟ چطور؟ محتوا و شکل این قدرت سیاسی چیست؟ به سکوت گذاشته شده است. این نکته ای است که حتی در سال های 1348 و از آن به بعد، از نظر بنیان گذاران سازمان چریک های فدائی خلق و نه ایران به آرم سازمان توجه را جلب می کنم، پنهان نبود، زیرا که می دانستند که آنارشیست ها هم خواهان درهم شکستن دولت کنونی هستند، ولی فرق کمونیست ها و آنارشیست در این است که اولی باور مند به حزب سیاسی طبقه ی کارگر، حزبی متفاوت با احزاب طبقات دیگر  نیست و بوسیله یک تعداد حداقل – دسته و یا گروهی انقلابی؟ می خواهد، دولت را درهم شکند و دیگر اینکه آنارشیست های باوری به دیکتاتوری پرولتاریا به عنوان دولت دوران گذار جامعه از سرمایه داری به کمونیسم ندارند.

مسکوت گذاشتن، دولت طبقاتی کارگران - دیکتاتوری پرولتاریا در ورژن باصطلاح انقلابی آنارشیسم و در ورژن غیر انقلابی و اکنون سوسیال دمکرات اپور تونیسم و رفرمیسم می باشد. امیر پرویر پویان که این آقایان و خانم ها عکس او را در این جا به عنوان سمبل زده اند، در نوشته ای در سال 1348 به نام خشمگین از امپریالیسم ترسان از انقلاب، چنین می نویسد: "آل احمد، به عنوان یک خرده بورژوای ناراضی- برای دشمنی که نمایندۀ امپریالیست است- در سطحی روشنفکری یک دشمن بالفعل بود، اما در رابطه با انقلاب همواره متحد بالقوۀ این دشمن بود. هر چند به سلطۀ امپریالیسم کینه می ورزید، اما وحشت فراوانش از دیکتاتوری پرولتاریا- دشمن بالقوه ای که لیبرالیسم او، از هیچ چیز به اندازۀ آن نمی ترسید- او را نسبت به دیکتاتوری بورژوازی انعطاف پذیر می ساخت و آل احمد به عنوان خرده بورژوایی که طبقه اش را قربانی این هر دو دیکتاتوری می دید، دست خود را به سوی چیزی دراز کرد که قربانیان غالباّ و به هنگام تنگنا در آن پناهی می جویند. به این ترتیب بود که نویسندۀ ما، که روزگاری ظاهرا کمونیست شده بود، از صف به هم فشردۀ خلایقی که دور خانۀ کعبه طواف می کردند، چنان به وجد آمد و صاحب خانه را چنان ملجاء آرامش بخشی شناخت که علی رغم اندویدوآلیسم، خویش را "خسی" دید که به "میقات" رفته است و نه حتا "کسی" که به "میعاد" رفته است. مذهب- به عنوان بنیان سیاسی فرهنگ ایران- برای آل احمد همچنین یک پشتوانۀ ایدئولوژیک بود. چیزی که برای خرده بورژوازی همۀ ملت های آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در جریان مبارزات انقلابی یک پشتوانه بوده است. در هند، مصر، الجزایر، کنگو و مارتینیک، همه جا خرده بورژوازی سوار بر مرکب "سنت" به میدان کارزار آمده است. زرهی که پشتش را دولا بافته اند، زیرا که در برابر کمونیسم آسیب پذیرتر است تا در برابر امپریالیسم. این سلاح که همچون خود خرده بورژوازی خاصیتی دو گانه دارد، با شعار "احیای فرهنگ بومی به شیوه های نوست" به جنگ امپریالیسم می رود ودر همان زمان دُم خود را بر فرق کمونیست ها که می خواهند فرهنگی نو بنیاد بگذارند، فرود می آورد.». البته، کارل مارکس در سال 1852 در نامه ای به ژوزف مایدمایر آلمانی تبار در باره خود چنین می نویسد: « تا آنجا که به من مربوط می شود، هیچ امتیازی به واسطۀ کشف وجود طبقه ها در جامعۀ مدرن، یا کشف پیکار میان آنها ازآن ِ من نمیشود… کاری که من انجام دادم و تازگی داشت نشان دادن این نکته ها بود:

۱ )هستی ِ طبقه ها صرفاً وابسته به مرحلۀ تاریخی ِ خاصی در تکامل تولید است.۲) پیکار طبقاتی به طور ضروری به دیکتاتوری ِ پرولتاریا منجر می شود.۳) این دیکتاتوری صرفاً پایۀ گذار به انحلال تمامی ِ طبقه ها و استقرار یک جامعۀ بدون طبقه خواهد بود.»،  و لنین هم می نویسد - کسی که به ادامه مبارزه ی طبقاتی تا دیکتاتوری پرولتاریا باور نداشته باشد، نمی تواند کمونیست به مفهوم مارکسی کلمه باشد.

 

در زمانی که همه قبول دارند که در ایرانِ سرمایه داری ادغام شده ارگانیک در سرمایه داری جهانی – سرمایه داری امپریالیستی که جدا کردن آن، فقط به وسیله انقلاب کمونیستی ممکن است و لاغیر، کارگران و زحماکشان زن و مرد و فرزندان آنها بر خاسته اند تا مرگ سرمایه و سرمایه داری را رقم زنند که جز از راه درهم شکستن دولت کنونی، ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا - کارگران مسلح و اساسا برای سرکوب سرمایه داران خلع مالکیت شده، ولی زنده، امکان پذیر نیست، به باور من،  جریانی انقلابی  و می تواند مدعی کمونیست بودن باشد که وسیله ی اساسی کارگران برای آماده شده برای به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی- انقلاب مسلحانه اجتماعی - انقلاب سرخ- یعنی حزب سیاسی طبقه ی کارگر و خود انقلاب و دولت آترناتیو یعنی دیکتاتوری پرولتاریا را بی اما و اکر، در دستور خود، به عنوان مدعی رهبری طبقه ی کارگر و سازمان سیاسی طبقه ی کارگرداشته باشد و این ها را  هر روز و بطور مداوم تبلیغ و ترویج کرده به میان طبقه ببرد و با  فعالیت روزمره طبقه عجین نماید، این یعنی سوسیالیسم - کمونیسم را  به میان کارگران بردن و ترویج و تبلیغ کردن آن در عمل و نه فقط حرف!

ایجاد حزب مخفی کارگران آگاه، ادامه مبارزه طبقاتی جاری تا پیروزی انقلاب قهری  - درهم شکستن دولت موجود و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا - شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان یعنی کمونیست، یعنی کارگر آگاه به منافع طبقاتی خویش و راه رسیدن به کمونیسم!

https://www.youtube.com/watch?v=sN_PGFGVdUo

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com