در تقابل بین سنت ومدرنیته !

‏حسن روحانی: الان وارد انقلاب درفناوری ارتباطات واطلاعات شده‌ایم. حالا بگوییم این یکی را ببندیم و آن یکی را ببندیم، جلوی این یکی و دیگری را بگیریم، بگوییم این حلال است و آن حرام است. نمی‌شود به جای پهنای باند‬ ، تنگنای باند‬ ایجاد کنیم. شدنی نیست از تحولات امروز جدا بشویم….

نظر و حرفهای حسن روحانی اندازه کالیبر شخصی خودش نیست . یک جبری بیرونی به نام برجام در گلویش جا خوش کرده است ویک جبر درونی به نام نسلهای معترض جدید که مستمر از خرافات مذهبی فاصله اش بیشتر میشود . کسی که شخصا چنین نظراتی را باور داشته باشد در تمام حرکاتش موج میزند . سنت و مدرنیته با ایدئولوژی و فلسفه‌ای که در پس آن‌ است نگاهی متفاوت به انسان و عرصه‌های مختلف زندگی انسان دارند. شناخت شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دوران رضا خان در ایران و آتاتورک در ترکیه و همزمانی این دو دوره در دو کشور هم‌جوار با شباهتهای فراوان فرهنگی به ما تصویری بهتر میدهد در مقابل این سوال که : چرا در ترکیه تجدد در مقابل سنتها ریشه و پا گرفت ولی در ایران این تقابل همیشه با پیروزی سنتهای کهنه همراه بوده است ؟

در تاریخ سیاسی ایران همیشه افراد متجدد دنبال نقطه تعادلی در وسط تاریخ میگشتند تا بین سنت و تجدد صلح برقرار کنند ولی در ترکیه آتاتورک ، تا سالها کسی دنبال صلح و آشتی بین این ۲ نبود تا تجدد ریشه اش محکم شد ! حالا جامعه ترکیه تلورانس را یاد گرفته است .

در یک کلاس درس دینی در قم با موضوع تحلیل کشف حجاب های اخیر، آزادی‌های یواشکی و دختران خیابان انقلاب و اثر آن برعفت عمومی اعلام شد که حضور بی‌حجاب زنان در جامعه باعث می‌شود که مردان در خانه با همسران خود تحریک نشوند…. این جمله یک نمونه از اراجیف سنتی ها است که حدود ۴۰ سال با بمباران تبلیغات و مدیا ، مروج خرافات هستند . ازهمان ابتدا ۱۳۵۷ هر آنچه بوی مدرنیته میداد را به شکلی خونین حذف و سرکوب کردند . آنها هیچوقت دنبال نقطه تعادل بین خودشان و تجدد خواهان نبودند .

زمانی که کمال آتاتورک قدم در راه تجدد گذاشت در همان زمان رضا خان در ایران قدرت را قبضه میکند . منهای اینکه نفوذ قدرتهای خارجی چه تاثیراتی در سیاستهای همان زمان ایران گذاشته است ولی رضا خان شاید نمیدانست که در این مسیر با سنتها ، به دنبال نقطه تعادل نباید بگردد که شدنی نبود و نیست . چیزی به نام آشتی میان سنتهای کهنه و تجدد اگر عملی بود در تاریخ سیاسی ایران تا همان زمان محقق شده بود .

رضا شاه خودش کمی ریشه مذهبی داشت و شاید فکرمیکرد نقطه تعادلی با آن قشر سنتی پیدا میکند. ایران در آن زمان مثل دهاتی بزرگ بود با مردمی بیسواد و زود باور و هرکس از راه میرسید به راحتی روی باورهای عوام ساخت و ساز خودش را میکرد و رخنه می کرد . مردم درگیر باورهای مذهبی شیعی و تعصبات شدید مذهبی ناشی از زمان صفوی بودند و قشر روحانیت بیشترین فضای مانور بین مردم را داشت . رضا شاه سواد سیاسی لازم و استقلال کافی را نداشت فقط قدرت نظامی و زور داشت و به دلیل همین بی سوادی اجتماعی و سیاسی از همان زور هم نمیتوانست استفاده مناسب کند . رضا خان جبرا بلد نبود تا دست به ریشه مشکلات ببرد و جدایی دین از سیاست را به مردم بقبولاند و شاید خودش هم باور نداشت. رضا خان تصمیم میگیرد تا مثل آتاتورک در مسیر تجدد گام بزند ، ولی در حد کارهای روبنایی و تقلید باقی ماند وهمیشه دنبال نقطه تعادلی با سنتی ها ( آخوند ) مشغول بود .

درشرایط امروز فرد یا جریانی هم که بتواند سنتها و خرافات را در داخل قبر خودشان محصور کند ، و با دنیای امروزی و علمی تنظیم کند روحانییت سنتی مثل همین حاکمان فعلی نیست .

۰۲٫۰۳٫۲۰۱۸
اسماعیل هوشیار