نگاهی کوتاه‌ به‌ کتاب پنج سال با کاک عبدالله‌ مهتدی»‌‌(بخش سوم)

پرسش کنند این پرسش را می کند (۲۰) نفرازاعضا کمیته‌ مرکزی با منصورحکمت بودند،غیرازشما و سید ابراهیم عملا تشکیلات در اختیار داشت. چرا نه‌ ایستاد ورفت؟ (۷۸)
کاک عبدالله ‌از جواب دادن طفره‌ میرود. واقعیات را نمی گوید. خودت پرچمدار منصورحکمت بودید. واعتماد بنفس را ازکمیته‌ مرکزی کومه‌له‌ گرفتید‌. درآن شرایط منصورحکمت باید به‌ کردستان برمی گشت ‌تا رهبری تشکیلات را برععهده‌ بگیرد. بحثهای بی ربط وخسته‌ کننده‌ بی افقی رهبری وجنگ ایران عراق پایان گرفته‌ بود‌. و در این شرایط تئوری منتقل نیرویهای کومله‌ به‌ کشورهای اروپای مطرح می کنید. برای توجیه‌ کار خودتان میگویید نمی توانیم مبارزه‌ مسلحانه‌ را مثل گذاشته‌ پیش ببریم. هزاران کومله‌ای که‌ سالها علیه‌ جمهوری اسلامی مبازره‌ بی امان کرده‌ بودند. در نوارمرزی ایران و عراق بین خط منصور حکمت و بی خطی رهبری حزب و کومله‌ گیرکرده‌ بودند. فضای به‌ وجود آمده‌ بود که‌ همه‌ نگران سرنوشت خودشان بودند. ترس از تکرار سناریو سال۱۹۷۴ که شاه‌ ‌ به‌ جنبش کردستان عراق پشت کرد هزاران انسان شریف ازبین رفتند. احتمالادولت عراق به‌ کومله‌ پشت کند وبرعلیه‌ ما توطئه ‌انجام دهند.
پرسش کننده‌ سوال می کند”به‌ گفته‌ ی شما سید ابراهیم با تئوری منصور بود؟ پس چرا در پلنوم بیست با ایشان نرفت!
کاک عبدالله‌ مهتدی: آخر سید ابراهیم نمی خواست کومه‌له‌ منحل شود. ولی نظرات منصور را قبول داشت اکنو‌ن هم قبول دارد. فاروق بابامیری و محمد شافعی بی طرفی خود را از نظرات منصوراعلام کردند.(۷۹)
مگرتا پلنوم بیستم کاک فاروق بابامیری طرفدار سر سخت منصورحکمت نبود؟وآرپیچی زن دسته‌ ایشان نبود؟ شب وروز دراردوگاه‌های کومه‌له‌ مشغول تبلیع و ترویج برای نظرات کمونیزم کارگری نبود؟ اگرپشتیبانی همه‌جانبه‌ کمیته‌ مرکزی کومله‌ نبود. منصور حکمت می توانستند این همه‌ کادر را پشت سرخود به‌ خط کنند؟ و به‌ نام ناسیونالیست بجان تشکیلات بی افتاد دید میدان خالی است. بی احترامی به‌ کمیته‌ مرکزی کومه‌له‌ در راس آن خود شما کاک عبدالله‌ را شروع کرد. اما هیچ وقت به‌ خود اجاز نداد به‌ بدنه‌ تشکلات چیزی بگویند. چون نقطه‌ ضعفی بدستش نداده‌ بودند. درعوض گفت عبدالله‌ راست است. سید ابراهیم سانت من با قلمم میروم. حزب کمونیست ایران پیشکش به‌ خودتان می کنم .
کاک عبدالله‌ می گوید”منصورحکمت گفته‌ من دلم به‌ کومه‌له‌ خوش است. (۸۰)
منصورحکمت درشرایط بسیارسختی ازکومله‌ رفت. به‌ دلسوزی وجسارت و رشادت کومه‌له‌ پشت کرد. موقع جدایها گفت من با قلمم ازکومه‌له‌ میروم مردم کردستان حق دارند ازکمیته‌ مرکزی کومله‌ وحزب کمونیست سوال کنند. آیا منصورحکمت تنها با قلمش ازکومه‌له‌ رفت؟! پتو،تلویزیون، چراغهای خوراک پزی، اسلحه‌، موتوربرق رادیوکومله‌ فروختند. خریدار از شهر سلیمانیه‌ به‌ اردوگاه‌ میاید تا موتور برق فروخته‌ شده‌ را تحویل بگیرد. که‌ با اعتراض رفقای بخش فنی روبرومیشود. اجازه‌ نمی دهند موتوربرق به‌ شهر سلیمانیه‌ منتقل کنند. پول وسرمایه‌ ‌کومه‌له‌ درخارج معلوم نیست چه‌ بسرش آمد؟! شماها سکوت کردید. زحمتکشان کردستان سالها ازجان و مال خود برای کومه‌له‌ مایه‌ گذاشته‌اند‌. اما کمیته‌ مرکزی کومله‌ درشرایط سخت امانتداری مردم کردستان نبودید. با توجه‌ به‌ این همه‌ پشتیبانی مردم کردستان منصورحکمت توانست ‌سرمایه‌ مادی معنوی کومه‌له‌ را از دست شماها بگیرد.
بالحنی تحقیرآمیز ازحزب کمونیست ایران اسم میبرید. گویا شما بیگانه‌ بااین حزبید، مگرگزارشهای کنگره‌ها اززیردست شما بیرون نمی آمد؟ چراهیچوقت صدایت درنیامد‌! و اگرچیزی گفتید تعریف ازحزب کمونیست ایران بوده‌ وگفتید حزب در حال پیشروی است! وقتی منصورحکمت ازهمکاری با کومله‌ سرباز زد آنوقت علیه‌ حزب کمونیست ایران به‌ تبلیغات افتادید. درجواب سوال کننده می گوید به‌ شما گفت باشم حزب کمونیست ایران ازدو بخش تشکیل شده‌ بود. کومه‌له‌ درکردستان فعالیتی داشت. بخش سراسریش گویا تهران،اصفهان، شیراز، کرج و مشهد را در بر گرفته است‌! آخر یک سال، دو سال، پنچ سال، هفت سال، کارگران این شهرها کاری پیش نبردند. اما در سخت ترین شرایط تشکیلات کردستان کارخود را انجام داده‌ است.
چرا ازقدرت گیری کارگران غیرکرد درجلسات تشکیلاتی صبحت می کردید اگرفریب درکار نبوده‌ است؟ دربرابر خانواده‌ جانباختگان کومه‌له‌ چه‌ حرفی برای زدن دارید؟ این رفقا برای حزبی جانباختند که‌ بعدازسالها اززبان‌ دبیرکلش اعتراف می شنوند حزبی درکارنبوده است‌!
می گویید منصورحکمت دررابطه‌ با بخش تهران حزب با من وسید ابراهیم مشورت نمی کردند. یعنی گزارش به‌ کسی پس نمیدادند. ازاین صحبتها منظورت چیست‌؟ شما وسید ابراهیم درمرحله‌ اول بعد باقی کمیته‌ مرکزی مسئول و جوابگو هستید. چرا تشکیلات کو‌مله‌ را بلاگردان سیاست غلط کردید؟
کومله‌ در روزهای قیام با از دست دادن رفیق محمد حسین کریمی وبا سر کار آمدن جمهوری اسلامی ومرگ نابهنگام کاک فواد دچار بحران رهبری می شود. بعد شماها کومله‌ را به‌ ناکجا آباد هدایت می کنید. برایش رهبری تراشی می کنید. تشکیلات را بدست کسانی می دهید اسم واقعی خودشان را تا روزی که‌ در کومه‌له‌ بودند برای کمیته‌ مرکزی هم فاش نکردند.!
عبدالله‌ مهتدی میگوید”منصورحکمت دیریا زود باید به‌ سوالاتی که‌ رودررویش قرار میگرفت جوابگو می بود.(۸۱)
پس چه‌موقع رهبری وقت کومله‌ حاضر می شود به‌ خلق کرد و هوادارانش در کردستان و ایران پاسخ پس بدهد؟
پرسش کننده‌ می گوید: کومه‌له‌ ازحزب کمونیست بزرگ تر بود.
عبدالله‌ مهتدی جواب میدهد حزب کمونیست ایران از آن حزبها بود که‌ سازمان محلیش ازخودش بزرگتربود(۸۲).
سوالی برای خواننده‌ اینجا به‌ وجود میاید چه‌ عجب دبیرکل این همه‌ سال خواب بوده‌ که‌ تازه‌ متوجه‌ شده‌ ‌ سازمان محلیش ‌ازحزبش بزرگتر است. اینجا اشتباه خودت را بیاد می آورم پس شما ازحزب کمونیست ایران انشعاب نکردید چون کومه‌له‌ از حزب کمونیست بزرگتر بود. ولی درخیال خود دبیرکل حزب کمونیستی بودید که‌ درآینده‌ای نه‌ چندان دور در تهران بر کرسی قدرت می نشینید. حال سر صدا راه‌ انداخته‌اید که‌ به‌ اشتباهات خود سرپوش بگذارید. زمانی به‌ خانه‌ پدری برگشتی دیگر نه‌ پدری و نه‌ مادرئ وجود نداشت و اگر هم وجود داشت فرزندان هرکدام برای خودشان سازی میزدند. کومه‌له‌ درمرز انحلال بود. مدعیان کمونیزم کارگری از کومه‌له‌ رفته‌ بودند. و یک شبه‌ حزب خودشان را درست کرده‌ بودند. به‌ این هم راضی نبودند گاردآزادی هم درست کردند. شما به‌ فکرافتادید که‌ جبران شکستهای خود را بکنید و به‌ جان بیجان کومه‌له‌ افتادید. باعث انشعابات پی درپی شدید.آنقدرکومه‌له‌ راکوچک کردید ‌که‌ اکنون با یک قابلمه‌ دلمه‌ سیرمیشوند.
کاک عبدالله‌ می گوید” حزب کمونیست ایران پیوند کومه‌له‌ با چپ ایران راخراب کرد. کادرهای تهران حزب کمونیست،کومه‌له‌ای بودند جنبش دانشجوی،جنبش روشنفکری،ملت فارس حتی تهران،استادان دانشگاه‌ها، کارگران کارخانه‌ها و مبارزین قدیمی چپ ایران با کومه‌له‌ ‌ قطع رابطه کردند(۸۳)..
کومله‌ با چپ ایران، کارگران کارخانه‌ها، استادان دانشگاه‌ها، مبارزین قدیمی ایران پیوند داشت. چرا خرابش کردید؟ چپ ایران به‌ رهبری وقت کومله‌ هشدار دادند. گفتند کومله‌ دارد به‌ نا کجا آباد میرود.در جواب به‌ این دوستان گفتید اتحادیه‌ کمونیستها، فدائیان اقلیت، حزب رنجبران، اینها چپ نیستند،چشم دیدن حزب ما را ندارند ایدئولوژیک غیرکارگری ازدرودیوارشان بالا میرود. تصور به‌خواننده‌ میدهید که‌ حزب کمونیست مثل هیولا به‌ کومه‌له‌ حمله‌ کرد. بلکه‌ اینجور نیست سیاست غلط رهبری کومه‌له‌ کومه‌له‌ را به‌ این روز سیاه‌ کشاند.
عبدالله‌ مهتدی می گوید” چپ ایران احترام خاصی به‌ کومه‌له‌ داشت، حزب کمونیست را تشکیل دادیم ،پیوند ما با چپ ایران قطع شد، اتحاد مبارزان کمونیست با تشکیل حزب به‌ جنگ چپ ایران رفتند. ما این جنگ را به‌ جنگ خودمان تبدیل کردیم (۸۴) .
آنها به‌ جنگ رفتند! شما چرا رفتید؟ حال که‌ پشیمان هستی برای جبران آن دست همکاری به‌ طرف فدائیان اکثریت دراز کردید. اکثریتی که‌ درجنگ ارتجاعی ایران وعراق کنار جمهوری اسلامی قرار گرفت شعار سپاه ‌پاسدران به‌ اسلحه‌ سنگین مسلح کنید را میداد. جنگ انقلابی خلق کرد را وابسته‌ به‌ پالیزبان می دانستند. سرکوبهای رژیم را درکردستان تائید می کرد. برای دوستی با اکثریت از جریانهای چپ وانقلابی فاصله‌ گرفتید. هرجا به‌ نفع خودت می بینید اززنده ‌یاد کاک فواد کلامی نقل قول می کنید. سال ۵۸را یادت می آورم چون که‌ سوالی بنفعت نه‌ باشه‌ یادت می رود یا از جواب دادن سر باز میزنید. آن روزها بحثهای روشنفکری جلو دانشگاه‌ تهران گرم بود و همه‌ فکرمی کردند آینده‌ انقلاب ایران درآنجا دو باره‌ سردرمیاورد. ولی کاک فواد حاضر نمیشود یک باربه‌ تهران برود در این بحثها شرکت کند،از طرف دوستانش مورد سوال قرارمیگیرد که‌ چرا این نکته‌‌ مهم را فراموش کرده‌است درجواب میگوید بحثهای روشنفکری جلودانشگاه‌ راهی به‌ جایی نمیبرند. درعوض چند بار به‌ “خه‌ره‌ناوزنگ”میرود و با اتحادیه‌ میهنی کردستان عراق ملاقات میکنند. درفضای انقلابی کردستان درجستجوی متحدین کومه‌له‌ است. پیش بینی آن را کرد بود که‌ خلق کرد دربوته‌ آزمایش قرارمیگیرد. کاک فواد بسمت هدایت رهبری جنبش اعتراضی وسازماندهی آن میرود . درمرحله‌ اول کارگران و زحمتکشان کردستان را مد نظردارد، بعد ایران؛ چون پایگاه‌ و نیروی کومه‌له‌ بیشتردرکردستان ‌است.
عبدالله‌ مهتدی می گوید”کمونیزم کارگری درآینده‌ کردستان جایگاه‌ ندارند واگرجایگاهی پیدا کنند باید مزدور شوند ویا برای کسی کارکنند(۸۶).
معلومه‌ سوال ازقبل طرح شده است‌ من هیچ وقت با سیاست کمونیزم کارگری نبودم و نخواهم بود. بسیارغیرمنطقی است اگر کمونیزم کارگری را درزمره‌ دوستان شما آقایان محسن سازگارا‌، موسوی، کروبی، بنی صدر،فدائیان اکثریت وعلیرضانوری زاده‌ گذاشت. شما روزانه‌ کنار سرکوبگران کردستان عکس میگیرید. نقشه‌، تصرف اردوگاه‌ حزب کمونیست ایران را می کشیدید. اگرقرار است نگران باشیم باید نگران سیاستهای استالینی شما درآینده‌ کردستان باشیم .
کاک عبدالله‌ مهتدی می گوید” قرار دادن کمونیزم کارگری درصف چپ اشتباه‌ است، ‌ازتاریخ حذف شدند. من خیلی وقت است کمونیزم کارگری راچپ به‌ حساب نمی آورم و قراردادن آنها درصف چپ اشتباه‌ بزرگ میدانم(۸۷).
خیلی خوب ضدانقلابیون دیروز وانقلابیون امروزرا در چه‌ کاتاگوری قرار میدهید؟
پرسش کننده‌ سوالی دیگری مطرح می کند منصورحکمت از حزب کمونیست ایران انشعاب می کند بعد چند انشعاب دیگردردرون کمونیزم کارگری صورت می گیرد.
کاک عبدالله‌ با خوشحالی مهر تائید میزنند. اما انشعابات درون کومله‌ را حساب نمی کند.
کاک عبدالله‌ مهتدی”میگوئید درمنطقه‌ موکریان و مهاباد ازحزب دمکرات کردستان ایران جلو زده ایم (۹۸).
این آرزوی قلبی من است‌ که‌ کومه‌له‌ نه‌ درمنطقه‌ موکریان بلکه‌ در سراسر کردستان ازحزب دمکرات جلو تر باشد. ولی شک دارم. کاک عبدالله‌ این آماررا ازکجا آورده‌اید نگرانم این آمارازهمان آمارهای باشد که در کنگره‌های حزب کمونیست ایران به‌ تشکیلات داده‌ شده‌ است. درمیان کارگران خوب رشد کرده‌ایم بعدها معلوم شد که‌ اینجور نبود.وقتی که‌ ‌کمونیزم کارگری رفت ازطرف تشکیلات کومه‌له‌ کاک سید ابراهیم علیزاده‌ و ازطرف کمونیزم کارگری منصورحکمت قراردادی امضا کردند. با توجه‌ به‌ درنده‌ بودن رژیم اسلامی،ضریب امنیت رفقای تشکیلات درجریان انشعاب مدنظرقرارگیرد.ازهواداران و اعضای تشکیلات سوال شود.کی دوست دارد با کدام یک ازاین تشکیلاتها کارکند بامسولیت کامل تحویل داده‌ شود. تا جای که‌ خبردار باشم فقط کومه‌له‌ بود که‌ درشهرهای کردستان کسانی را به‌ حزب کمونیزم کارگری معرفی کرد. اگربگویم بازهم شما درست میگوید از حزب دمکرات جلو زده‌اید انشعاب دوم با سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بخشی ازتشکیلات با آنان ماندند. درجریان انشعاب تعدادی ازرفقا ازدو تشکیلات کنارگیری کردند. کومه‌له‌ دو نصف شد درانشعاب بعدی با کومه‌له‌ زحمتکشان دوباره‌ نصف شد. کدام رفراندوم درمنطقه‌ انجام گرفته‌ تا معلوم شود که‌ حزب کومه‌له‌ اول است از این گزارشهای بی پایه‌ اساسا دست بر دارید.
۱٫ پنج سال با عبدالله‌ مهتدی.ص،۷۸
۲٫ همان منبع.ص،۷۹
۳٫ همان منبع.ص،۸۰
۴٫ همان منبع.ص،۸۱
۵٫ همان منبع.ص،۸۲
۶٫ همان منبع.ص،۸۳
۷٫ همان منبع.ص،۸۴
۸٫ همان منبع.ص،۸۶
۹٫ همان منبع.ص،۸۷
۱۰٫ همان منبع.ص،۹۸