حزب حکمتیست ـ کورش مدرسی بیانیه ای در رابطه با یک حمله نظامی احتمالی اسرائیل به ایران داده است و آذر مدرسی هم در این زمینه مطلبی نوشته است. به زعم این حزب جز آنها بقیه نیروهای «اپوزیسیون راست و چپ بورژوایی»، به طور «علنی یا خجولانه»، خواهان جنگ و دخالت نظامی خارجی در ایران هستند.
تا آنجایی که میشود از نشریات و سایروسائل ارتباطی فهمید امروز هیچ نیروی اپوزیسیونی خواهان بروز جنگ در ایران نیست، شاید زمانی میشد «حدس» زد که مشروطه خواهان و سلطنت طلبان تمایل به جنگ دارند، اما نه امروز. نه راست (حزب مشروطه و اقمار)، نه سانتر (جمهوریخواهان و اکثریت و غیره)، و نه چپ (تمام نیروهای چپ و حزب کمونیست کارگری). به نظر میرسد که این حزب نمیداند که دیگران هم چشم و گوش و تا حدی(!) عقل دارند. همه آن چه را در عراق و افغانستان گذشت و هنوز هم به هیچوجه به پایان نرسیده است می بینند؛ میفهمند که در کشور بزرگی مانند ایران، باقیمانده های مسلح رژیم فعلی بعلاوه تمام آن سلفییون و شیعیان لبنان و همه توریست ـ تروریست های اسلامی از همه جا، میتوانند تا چند دهه خواب را بر همه خراب کنند.
مشکل اصلی این حزب و کورش مدرسی جنگ طلب بودن «همه اپوزیسیون» به غیر از «ما» نیست. همانطور که مشکل اصلی شان «کارگر، کارگر» هم نیست. اینها «مقولاتی» هستند که برایشان هویتی دست و پا می کنند. پاسیفیسم کورش مدرسی و حزبش ریشه در منزه طلبی دارد. می بایست فاصله ایجاد کنند و با این دوری از حرکات پراتیک، بویژه حرکات حککا، پرچمی بلند کنند و هویتی بسازند.
منصور حکمت حزب کمونیست کارگری را ساخت تا حزبی معطوف به و متمرکزبر کارگران باشد. در همان زمان هم گفت «باید خارج کشور را روی سرشان خراب کنیم». یعنی همین فعالیتها که به زعم اینان «شلوغ کردن» علکی است.معلوم نیست که اگر جنگی اتفاق نیفتد، این حزب چکار می کند. به نظر میرسد که خودشان بیشتر از همه مشتاق جنگ باشند، تا بعدش بتوانند بگویند: دیدید چی شد؟ ما که گفته بودیم!
از همه بامزه تر آذر مدرسی است که مینویسد : « حزب کمونیست کارگری بخش غیر اجتماعتی تر و سکتاریست تر این چپ نیازی به اتحاد با کسی ندارد». اینکه چه کسی «غیر اجتماعی تر» است را همه دارند می بینند. اما در مورد «اتحاد» با « کسی» . شخصاً نمیدانستم شما با کسی اتحاد کرده اید. میتوانید فقط همین «کسی» را به دیگران معرفی کنید؟