در مورد اعلام پایان یک دوره

رهبری حزب حکمتیست با یک بحران شکننده مواجه است. تاکنون تلاش مسئولانه حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان و همچنین طیف وسیعی از کادرها و اعضا و دوستداران حزب مانع از فروپاشی حزب شده است، هر چند طی دو هفته اخیر حزب حکمتیست بشدت زمین گیر شده است اما با ” موضع گیری و عملکرد غیره مسئولانه ۵ نفر از اعضای دفتر سیاسی، رفقا اسد گلچینی، آذر مدرسی، مظفر محمدی، خالد حاج محمدی و محمد فتاحی” همه تلاشها هم به طرف بن بست هدایت شده است. .

 

من از مقطع قبل از کنگره چهارم نگران وضعیت حزب بودم. در موارد زیادی نگرانیهایم را هم علنا منتشر کرده و در وب سایت شخصیم قابل دسترس است. در طی سه سال گذشته تلاش برای وحدت عملی حزب حکمتیست برایم در درجه اول بوده است. فکر میکردم و هنوز هم بر این تاکید میکنم که حزب حکمتیست نیاز به گسست از فرهنگ جدل آنلاینی چپ سنتی دارد! فرهنگ چپ سنتی یک فرهنگ نازل و سطحی عقبمانده است که بجای تعمق، تفکر، شناخت و قضاوت با احساسات و کلمات عملا بازی میکند. فرهنگ چپ سنتی با بررسی علمی پدیده ها بیگانه است و در مورد مسائلی که نظر مخالف دارد بشدت کم تحمل، پرخاشگر، حق بجانب و بی نزاکت است. اما در کنار فرهنگ چپ سنتی ما با یک خود محور بینی و خود خواهی کاذبی نیز مواجه هستیم که امروز حزب حکمتیست را به لبه پرتگاه فروپاشی هول داده است. شناخت از این خودخواهی و خود محوری بینی ساده است.

 

بعد از پلنوم  ۲۲ که در آن آرایش رهبری تغیر کرد هیئت دائم دفتر سیاسی پلاتفرم عملی را تصویب میکند و بعدا این پلاتفرم را هم به تصویب جلسه دفتر سیاسی میرسانند. ۵ نفر از ۱۳ نفر از اعضای دفتر سیاسی با نشانه اعتراض به کلمه تغیر ریل و به تصویب رسیدن پلاتفرم هیئت دائم  جلسه را با روشی غیره متعارف ترک میکنند. چند روز بعد از این ماجرا باتوجه به ” در اختیار داشتن رمز وب سایت رسمی حزب در یک عملیات شبانه هیئت دائم و اکثریت اعضای دفتر سیاسی را خلع مسئولیت ” میکنند!؟ اعلام میکنند هیئت دائم و اکثریت دفتر سیاسی از موازین و مصوبات حزب خارج شده اند و فقط آنها برای نجات حزب سکان رهبری حزب را در دست گرفته اند!؟ “شانس آوردیم محل سکونتمان در دره احزاب دهه ۸۰ نبود چراکه احتمالا بجای تصرف وب سایت و اموال حزب و خلع مسئولیت کردن رئیس و اکثریت اعضای دفتر سیاسی به مقر رادیو حمله میکردند و همه نگهبانان را به هلاکت میرساندند” “این تراژدی در دهه ۸۰ میان سازمان چریکها در دره احزاب کردستان عراق صورت گرفت” آن زمان به حق آن عمل مورد تنفر و تمسخر ما کمونیستها بود. اما امروز بعد از سه دهه از آزمایش عقبماندگی این نوع حرکت، شاهد عملیات شبانه اما با تکنولوژی امروزی هستیم!؟ ” بی تردید چریک در دهه ۸۰ اگر تکنولوژی دنیای امروز را میداشتند قطعا رفقای خودشان که نگهبان رادیویشان بودند را نمیکشتند ” زمان تغیر میکند اما سنتها ماندگارند”!

 

تلاش برای نجات!

 

در فردای آن شب تعداد زیادی از اعضا و کادر های حزب همراه با طیف وسیعی از دوستداران حزب به حمایت از تلاش احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان برای نجات حزب حکمتیست برخاستند. واضح بود نه احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان و نه ما بعنوان اعضا و کادرها و دوستداران حزب موضعگیری سیاسی نکردیم که این عملیات شبانه محق است یا محکوم است. تلاش همه ما این بود علیرغم زشتی آن عملیات شبانه اما حزب حکمتیست را بعنوان یک حزب کمونیستی با هر کم و کاستی که دارد را حفظ کنیم و فضای سیاسی جهت قانونیت بخشیدن به ارگانهای حزبی و سنت کمونستی را حفظ کنیم.

اما انگار موضعگیری حزب عراق و کردستان و طیف وسعی از اعضا و دوستداران حزب به نفع عملیات شبانه ۵ نفر از اعضای دفتر سیاسی تلقی شده و روی آن حساب سرمایه سیاسی باز کرده اند و با نامه به دو حزب عراق “پایان یک دوره” را اعلام کرده و عملا وارد یک مرحله خطرناک شده اند.

 

رفقای عزیز! باور کنید عملیات شبانتان جهت سکانداری رهبری حزب از نظر کادرها، اعضا، دوستداران و جامعه ایران به یک سکاندال سیاسی تبدیل شده است!  شهامت سیاسی ایجاب میکند در یک جلسه رسمی(پلنوم کمیته مرکزی) مسئولیت این سکاندال سیاسی را بپذیرید و جهت جبران خسارت سیاسی و عملی که به حزب حکمتیست وارد کرده اید دسته جمعی از عضویت در کمیته مرکزی استعفا دهید و یک فراکسیون سیاسی جهت پیشبرد نظرات سیاسی و سالم در درون حزب تشکیل دهید، باور کنید اعتبار سیاسیتان صد برابر کنونی خواهد شد.

 

بر چند نکته تاکید میکنم:

 

۱/ عدم برسمیت شناخت اکثریت دفتر سیاسی در صلاحیت شما نیست و این حرکت

 شما بعنوان یک حرکت غیره کمونیستی و مخرب در تاریخ فعالیت سیاسی تک، تک شماها به ثبت رسیده است

۲/ برگزاری جلسه دفتر سیاسی تا زمانی که با اکثریت اعضا برگزار شود حزب حکمتیست را نمایندگی میکنند و عدم شرکت شما در جلسات دفتر سیاسی بعنوان تخلف باید ثبت شود.

۳/ برگزاری پلنوم ۲۳ حق همه اعضای کمیته مرکزی است و دبیر کمیته مرکزی نباید حق اکثریت اعضای کمیته مرکزی که خواهان بر گزاری آن هستند و خود بدلیل جانبدای زیر پا بنهد. یک دستور مهم برگزاری کنگره فوق العاده ۵ است که در این پلنوم باید موازین اصولی حزبی جهت جلوگیری از ماجراجوی بتصویب برسد.

۴/ کنگره ۵ یک کنگره فوق العاده است، قطعا اکثریت نمایندگان سیاستها و جهت گیری های حزب را تصویب میکنند، اقلیت باید تابع رای اکثریت باشد.

۵/ هر اقلیت سیاسی باید حق تشکیل فراکسیون در حزب حکمتیست را داشته باشد.

 

قبلا مطلب با عنوان “حزب حکمتیست در یک آزمون تاریخی!” نوشته بودم که جهت توجه بیشتر ضمیمه ادامه مطلب است.

۲۷ دسامبر ۲۰۱۱ – ۰۶ دی ۱۳۹۰

 

 حزب حکمتیست در یک آزمون تاریخی!

مقدمه: برای من بعنوان یک فعال کمونیست که بیش از نیمه عمر خود را در صف تحزب کمونیستی جهت تقویت مبارزه طبقاتی سپری کرده ام بدیهی است قبل از حقانیت هر بحث و جدل حفظ سازمان و حزب برایم اولویت حیاتی دارد. مبارزه بدون سلاح، راه بجای نمیبرد، کارگر بدون سرپناه نمیتواند به فکر مبارزه طبقاتی بیفتد، یک مارکسیست بدون سازمان حزبی هم مانند یک انسان بی سرپناه در درون جامعه است که تاثیر گزار نیست. بحثی هم که نتیجه اش انشققاق غیره طبقاتی باشد پشیزی ارزش ندارد، از این رو عبور حزب حکمتیست از این تند پیچ سخت، وظیفه خود بعنوان یک فعال حزبی، کمونیست و همه اعضای رهبری، کادر های حزب و ازجمله رفیق کورش مدرسی بعنوان شخصیت تاثیر گزار در این شرایط میدانم. قطعا هر گونه برخورد نادرست و اتفاق ناگوار که یک پارچگی حزب و موقعیت حزبی را در این شرایط تضعیف کند همه ما مسئولیم، اگر ما خودمان را ببخشیم اما جامعه بوسیله فراموش کردن همه وابستگان به حزب حکمتیست، ما را نخواهد بخشید!

 

یک تصویر، کدام راه را انتخاب میکنیم؟

بحث های جاری درون حزب حکمتیست، توجه ها را هم از بیرون از حزب و هم در داخل حزب به خود جلب کرده است. واکنشها در بیرون از حزب از آنجا که به احزاب “اکس” هم خانوادگیهای خودمان برمیگردد تعجب آور نبود چراکه کینه و نفرتی که از حزب حکمتیست در میان دوستان سابق هست اگر چیزی غیر از این میبود باید متعجب میشدیم، مواضع رهبران حزب کمونیست کارگری و حزب اتحاد از قبل، قابل پیشبینی بود که قابل اتکا برای راه حل و برون رفت از این وضعیت نیستند و فکر نمیکنم کسی در داخل حزب حکمتیست هم به آن توجه ای نشان دهد. در میان طیفهای گوناگون فعالین داخل و خارج کشور هم با نگرانی و کنجکاوی بحثهای اخیر درون حزب حکمتیست تعقیب میشود و بعضا ابراز نگرانی شده است. در داخل حزب هم انگار این مباحث دامن هر فعال، عضو و کادر حزب را برای انتخاب سیاسی را گرفته است، انگار راه سومی وجود ندارد، یا باید با مباحث “طبقه کارگر و تحزب کمونیستی” رفیق کورش مدرسی را نقد کنید و علیه آن باشید و یا باید موافق آن باشید و همه چیز را در معیار موافقت با آن انتخاب کنید. انگار راه سومی وجود ندارد. من اما راه سوم را انتخاب کرده ام و حزب حکمتیست را در یک آزمون تاریخی قرار میدهم. تعهد به تعدد نظرات و وحدت عمل میدان عملی است که دامن حزب حکمتیست را امروز بطور عملی و علنی گرفته است، یک آزمون تاریخی است، یا این حزب را به یک حزب سیاسی ریشه دار طبقه کارگر و جامعه ایران تبدیل میکنیم و یا این آخرین اختلاف و انشقاق در تاریخ سیاسی این حزب در جامعه ایران خواهند بود که رسالتشان پایان یافته موجودیتش مربوط به یک دوره حیات سیاسی جامعه ایران خواهد بود. هر دو راه بطرف رهبری حزب حکمتیست بازاست و انتخاب هم آگاهانه است. همین جا باید یک نکته را بدون تعارف و بطور جدی یاداور شوم که بخشی از رهبری حزب حکمتیست میانگین سنشان بالای ۵۰ سال است و تجربه چندین انشقاق و انشعاب را در کارنامه فعالیت سیاسی خود دارند اما در کارنامه هیچکدامشان تاکنون نشانی از سرپناهی برای کارگر و برای زن و برای جوان و کودک دیده نمیشود. انسانهای شریف و برجسته ای که بعد از ۵۰ سال هنوز در ابتدای راه هستند. این بار اگر تعمق نکنند دیگر فرصتی برای جبران خسارت نخواهید داشت! به قول مارکس انسان سازنده تاریخ خویش است.

 

اختلاف نظر سیاسی را به رسمیت بشناسیم

به فاصله کمی بعد از کنگره ۴ حزب حکمتیست که رفیق کورش مدرسی بدلیل وضعیت جسمی و اولویتها و مشغله های شخصی خود را در آن کنگره کاندید نکرد با فاصله کوتاهی با مطلب “نقطه سرخط ” حزب را از بیرون با مشغله های خود درگیر کرد و با سمینار “طبقه کارگر و تحزب کمونیستی” روش و سیاستی را طرح کرد که حزب را با چالش روبرو کرد. من در زمان کنگره چهارم حزب حکمتیست این شرایط را پیش بینی کرده بودم طی مطلبی با عنوان “تصویری از کنگره چهارم حزب حکمتیست” این شرایط را در حزب و رهبری را در غیاب عضویت رفیق کورش مدرسی در رهبری حزب را تصویر کرده بودم که در بخشی از آن مطلب چنین نوشته بودم ” اولین مشکل پیشاروی حزب حکمتیست عدم حضور کورش مدرسی در رهبری حزب است. این یک واقعیت است که کورش مدرسی تاکنون نقش کلیدی در تاسیس خط سیاسی حزب حکمتیست داشته است، امروز او بیرون از کمیته مرکزی قرار گرفته و نقش سیاسی او از راه بیرون به رهبری حزب تاثیر میگذارد که شرایط رهبری حزب را سختر میکند. مسئله دیگر، کمیته مرکزی در غیاب کورش مدرسی با عدم اتوریته سیاسی برتر رنج میبرد، ۴۸ نفر کمیته مرکزی همه خود را بر دیگری یا برابر و یا برتر میدانند که این شرایط حزب را در یک آزمون جدی قرار داده است. ”

این پیشبینی امروز به واقعیت تبدیل شده است. رفیق کورش مدرسی در بیرون از رهبری حزب، خط سیاسی و بحثهایش تاثیر بلفعلی بر رهبری حزب دارد، این تاثیرات دارای جوانب مثبت و منفی است، در هر دو حالت اما رفیق کورش با دست وبال آزاد افکار و اندیشه و خط سیاسی خود را بیان میکند و نگران سرنوشت سیاسی حزب حکمتیست نیست. البته این حق طبیعی هر فردی است که آنطور فکر میکند آزاد باشد آن را هم بیان کند و این شامل رفیق کورش هم میشود. اما باید طرف مقابل هم آزاد باشد نقد کند. اما تا اینجا مشکلی نیست، مشکل آنجا پیش میاید که مسئولیت عملکرد گذشته را تقسیم نکنیم و فقط آینده را تصویر کنیم. بنظر من بعد از کنگره چهارم سه بحث رفیق کورش با عنوانهای “نقطه سرخط، طبقه کارگر تحزب کمونیستی و بحث برقه” دیدگاه های جدیدی هستند که با متدودلژی کمونیسم کارگری و منصور حکمت متفاوت است اما این مباحث باید در حزب قابل تحمل باشند و رفقای حمایت کننده حق داشته باشند حول آن مباحث پلاتفرم سیاسی تنظیم کنند، اگر اکثریت شدند رهبری سیاسی و اجرایی حزب را در دست میگیرند. اگر اکثریت نشدند باید حق داشته باشند فراکسیون حزبی داشته باشند. اما حق باید دوجانبه باشد، رهبری و کادر های حزب هم نمیتوانند بیتفاوت از کنار آن مباحث بگذرند، نقد و بررسی حق همه باید باشد، باید فضای سیاسی را ایجاد کنیم که این مباحث اخیر بعنوان نظرات جدید رفیق کورش بررسی و مطالعه شوند، قطعا مسئولیت این مباحث هم بعهد رفیق کورش است و حزب حکمتیست نباید هیچ مسئولیتی در قبال این مباحث داشته باشد.

 

رهبری حزب و پلاتفرم رهبری

حزب حکمتیست باید رهبری اجرائی و سیاسیش را بر اساس پلافرم سیاسی و اجرائی در پلنم حزب انتخاب کند، حزب حکمتیست باید زمینه تعدد نظر و وحدت عمل را با تحمل سیاسی فراکسیونهای درون حزب به زمینه عمل برساند. بنظر من حزب حکمتیست باید اختلاف نظر سیاسی را در درون حزب برسمیت بشناسد و رعایت حقوق اقلیت و اکثریت به فرهنگ سیاسی رهبری و کادر های حزب تبدیل شود.

 

موانع اصلی چیست؟

حزب حکمتیست و رهبری آن آغشته به فرهنگ جدل آنلاین است. این موانع اصلی است که حزب را تهدید میکند. در فرهنگ سیاسی چپ در ایران اختلاف نظر سیاسی با تصویه حساب سیاسی قاطی میشود که تاکنون ضربات جبران ناپذیری را به تحزب کمونیستی هم زده است. حزب حکمتیست هم مبرا از این فرهنگ سیاسی چپ ایرانی نیست.

راه حل اصلی گذر از این موانع است، بحث سیاسی، اختلاف نظر سیاسی نشانه بلوغ سیاسی است، نشانه مشغله جهت مسئولیت پذیری در درون جامعه است و در عین حال حزب را پویا و پخته تر میکند. روحیه باز و تحمل را در صفوف خود تقویت کنیم، حزب حکمتیست باید سرپناهی برای طبقه کارگر، جامعه و هم ما باشد!

رضا کمانگر

۲۲ ژوئن ۲۰۱۱ – ۰۱ تیر ۱۳۹۰

 

www.r-kamangar.com