آیا میتوان به این تراژدیها پایان داد؟ آنها میتوانستند زنده بمانند

روز شنبه ۲۳ دسامبر جنازه دو پناهجوی ایرانی کرد زبان در جنگلهای کشور یونان توسط پلیس این کشور کشف شده است. در ادامه خبر آمده است که این اجساد متعلق به یک خانواده سه نفره کرد زبان ایرانی بوده است که از ترکیه عازم یونان بودنده اند. دو جسد متعلق به یک مادر ۳۵ ساله و پسر بچه ۱۲ ساله است.این مادر و فرزند نوجوان در اثر برودت سرمای شدید و برف زیاد جان سپردند. در طی سالهای اخیر هزاران انسان پناهجوی ایرانی زن و مرد با عقاید سیاسی متفاوت و بعضا وابسته به احزاب سیاسی اپوزسیون جمهوری اسلامی با تحمل مشقات فراوان خود را به ترکیه رسانده و به امید اینکه از طریق کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان به کشور ثالث انتقال داده شوند، خود را به دفتر این سازمان در ترکیه معرفی کرده و منتظر انتقال هستند. در این مدت علیرغم تلاشهای پراکنده و گاه متمرکز  یو ان در کمال لاقیدی و در نهایت بی احساس مسئولیتی به سرنوشت این انسانهاUN و بعضا فردی یا دسته جمعی دفتر
برخورد کرده است.

برخورد دولت فاشیست ترکیه و خطر دیپورت و وجه المصالحه قرار گرفتن و در نتیجه آن زندان، شکنجه و اعدام، این جمع وسیع همیشه همچون شمشیر دامو کلاس بر بالای سرشان سایه افکنده است. اکنون این انسانها تحت بهانهای پوچ و بی پایه یو ان زندگیشان رو به تباهی میرود و از زندگی انسانی نرمال محروم و زندگی و ادامه حیات برایشان به یک ترانزیت اما طولانی و پر مخاطره تبدیل شده است. کودکانشان از رفتن به مدرسه محروم و بزرگترها نیز ناتوان از ادامه تحصیلات عالی و زندگی مملو از ناامنی و اظطراب و امروز به فردا بر لحظه به لحظه عمر آنان سایه انداخته است. به همه آنچه که اشاره شد باید بیحرمتی روزمره میت و پلیس فاشیست ترکیه را نیز اضافه کرد تا عمیقا و بطور ملموس متوجه ابعاد دهشتناک این واقعه بشوید.

مرگ این مادر و فرزند پناهنده تاسف آور است، آنها با آرزوی زندگی بهتری از جهنم رژیم جنایتکار و آدم کش جمهوری اسلامی گریخته بودند، آینده خوشایندی در انتظار آنها نبود. این خانواده بعد از سالها تلاش و مقاومت نهایتا تصمیم به ترک ترکیه میگیرند و در مسیر راه سرمای شدید و تاریکی و ضعف جسمی آنها را از پای در میاورد و آرزوهایشان را به جاگذاشتن. آنها در جنگ جانشان را از دست ندادند، آنها در اثر شرایط سخت زندگی و فشارهای روحی، استرس و ترس و دلهره اخراج به جهنم رژیم کثیف اسلامی تصمیم به ترک ترکیه میگرند. آنها پول نداشتند و یو ان نیز از انتقال این خانواده به کشور ثالث سرباز زده است. این خانواده مادر و پسر بچه به سادگی قربانی بی توجهی و
 » شدند. آنها نمخواستند به جهنم حکومت اسلامی برگردند. مسئولین این UN رفتار غیر انسانی سازمان « حقوق بشر
« نهاد حقوق بشری » به آنها جواب سربالا میدهند که علارغم همه این فشارها نمیخواهند به جهنمی که جمهوری اسلامی برای طبقه کارگر ، زنان، جوانان و همه مردم ساخته است برگردند و با عزم راسخ به مبارزه اشان علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی ادامه میدهند.

 مرگ این مادر و فرزند جانگذاز است. معلوم شد که برای حقوق بشر نظام سرمایه داری غیر انسانی موجود هم جان انسانها ارزشی ندارد. نظم غیر انسانی موجود که روزانه بر اثر تحمیل فقر و فلاکت و جنگ در چهار گوشه جهان مرگ را به هزاران انسان بیگناه تحمیل میکند بجز سود ارزشی برای جان انسانها قائل نیست از حقوق بشرش هم رفتاری غیر از این که با این خانواده پناهنده ایرانی کردند نباید انتظار داشت، این سرنوشت محتوم آنها نبود. آنها میتوانستند زنده بمانند. هزاران زن، مرد و جوان بر اثر اختناق، بیکاری، عدم امنیت فردی و اجتماعی، و نبود آزادی از جهنمی که رژیم فاشیست وقرون وسطایی جمهوری اسلامی برای مردم ایران ساخته، به امید زندگی بهتری فرار میکنند.

مرگ این مادر و فرزند در میان پناهندگان و پناهجویان منحصر به فرد نیست که به چنین سرنوشتی دچار شدند. صدها پناهنده  روزانه برای دسترسی به شرایطی امن تر خود را به آب و آتش میزنند، طعمه آبهای دریا میشوند، و در پی راههای کوهستانی و برفی جانشان را از دست میدهند و تازه کسانی اگر شانس بیاورند و جان سالم بدر ببرند و خود را به کشورهای اروپائی برسانند، سرنوشت بهتری به انتظار آنها نیست. اعتصاب غذا، خود سوزی و خود کشی و اظطراب در میان پناهندگان به امری عادی تبدیل شده است. بی توجهی یو ان و کشورهای اروپائی نسبت به سرنوشت هزاران پناهجو در ترکیه ، یونان، پاکستان، عراق و کشورهای اروپائی و ترس و دلهره و اظطراب دائمی از دیپورت؛ کابوسی است که بر زندگی اکثر پناهجویان و پناهندگان سایه افکنده است. آمار تلفات انسانی ناشی از شرایط سخت پناهجویان فراری از کشورهای دیکتانوری و خفقان زده  و اسلام زده هر روز بالا میگیرد. پایان دادن به این تراژدیها و وضعیت اسفبار فقط در گرو و تلاش همه پناهندگان، اتحاد و همبستگی و هم سرنوشتی و مبارزه برای حق اقامت پناهندگی است. اتحاد و مبارزه به ما نیرو میدهد و میزان تراژدیهای کنونی را به صفر یا حداقل میرساند. فلسفه وجودی سازمان سراسری پناهندگان ـ بیمرز پایان دادن به چنین تراژدیهای انسانی به نیرو خود پناهجویان و پناهندگان، مردم آزادیخواه و انسان دوست این جوامع و نهادها و سازمانهای مدافع حقوق مدنی است. باید به این صف انسانگرا ملحق شد. ما نمیخواهیم و نمیتوانیم و نباید بیش از این شاهد چنین تراژدیهایی باشیم. سازمان سراسری پناهندگان ـ بیمرز به سهم خود در این راه تلاش میکند و همه پناهندگان را به مبارزه قاطع با این وضعیت اسفبار پناهندگی فرا میخواند.
زنده باد اتحاد و همبستگی پناهندگان
سخنگوی سازمان سراسری پناهندگان ـ بیمرز
توفیق محمدی
۲۶ دسامبر ۲۰۱۱