در یک کلام، خیر! طبقۀ کارگر (به مفهوم عامّ کلمه) به مثابۀ تنها نیروی تعیین کننده در انقلاب آتی، امروز در موقعیّت سرنگونی رژیم و کسب قدرت سیاسی قرار ندارد. پراکندگی، فقدان امکان سازماندهی و تنزل در اعتماد به نفس، نبود تشکیلات و رهبری در درون طبقۀ کارگر- که همگی خود ناشی از اعمال سرکوب و اختناق و مهم تر از این ها، فشارهای شدید اقتصادی در دوره پیش بوده- طبقۀ کارگر را به حاشیه رانده است و از همین روست که سُکان مبارزات ضدّ استبدادی در این دوره به دست دانشجویان، زنان و نویسندگان، به مثابۀ حسّاس ترین اقشار اجتماعی، افتاده است. امّا، همان طور که تاکنون مشاهده شده است، مبارزات این اقشار تحت ستم (هر چند انقلابی و راسخ) بدون شرکت و حضور فعّال ومتشکل طبقۀ کارگر، به نتیجۀ مطلوب و تعیین کننده نرسیده و نخواهد رسید.
بایگانی دسته: مازيار رازى
آیا سرنگونی رژیم ضروری است؟
«انقلاب»، مبارزه ای است میان نیروهای اجتماعی برای کسب قدرت دولتی. انقلاب زمانی رخ می دهد که جامعه دچار بحرانی دائمی شده و حکومت کنندگان کنترل قدرت سیاسی را از دست داده و حکومت شوندگان سران حکومت را نپذیرند. در ایران، دولت هم اکنون در چنگ عدّه ای است که مدّت هاست قابلیّت خود را برای حکومت از دست داده اند.
آیا سرنگونی مترادف با قتل عام و خونریزی است؟
اصلاح طلبان، سال هاست که برای حفظ وضع موجود و مشخّصاً علیه تفکر سرنگونی رژیم و تدارک برای انقلاب، کارزار تبلیغاتی وسیعی به راه انداخته اند، با این ادّعا که امر سرنگونی مترادف است با گسترش «خونریزی» و «کشتار جمعی» ؛ تمام این ادّعاها خلاف واقعیّت های تاریخی هستند.
چرا اصلاح طلبان از سرنگونی هراسانند؟
maziar.razi@gmail.com
در دورۀ کنونی، مشاهدۀ سرکوب های لجام گسیختۀ مزدوران رژیم و بهت و ناباوری بخش اصلاح طلب هیئت حاکم در رویارویی با شرایطی که به گمان من حتی تصوّر آن را هم نداشت، چه رسد به آن که برای پاسخگویی به آن برنامه ای از پیش مشخّص داشته باشد، موضوع سرنگونی رژیم را باری دیگر و به طوری جدّی بر سر زبان ها انداخته است. با این تفاوت که این بار، طرح چنین موضوعی تنها به نیروهای اپوزیسیون سرنگون طلب محدود نمی شود.
احتضار سرمایه داری انحصاری پسین ٬ تولید کالاهای مصرفی در بازارهای پیرامونی
امپریالیزم عبارت است از مرحله احتضارسرمایه داری انحصاری یا «سرمایه داری پسین». دوران کلاسیک امپریالیزم با جنگ جهانی اول خاتمه یافت. از آن پس نظام جهانی سرمایه داری با بحران عمیقی روبرو بوده است.
اقتصاد جهانی کاپیتالیستی و وابستگی اقتصادی سایر جهان
ریشه های عینی ظهور امپریالیزم
در دوران پیش، سرمایه داری کشورهای اروپایی همراه با صنعتی کردن زیربنای اقتصادی خود، و بر اساس نیاز و بحران آن دوره، به صدور کالاهای مصنوعی به سایر کشورهای جهان مبادرت کردند، در نتیجه این اقدامات، انباشت اولیه «جهان سوم» مسدود شد، در دوران نوین، تغییراتی در انکشاف سرمایه داری مشاهده شد:
سرمایه داری صنعتی و صدور کالاهای مصرفی به سایر کشورهای جهان
مرحله دوم
روند بعدی سرمایه داری، مرحله گذار از تولید کارگاهی (مانوفاکتور) به تولید صنعتی در سطح برخی از کشورهای اروپایی بود. این دورانی است که «انقلابات صنعتی»، در کشورهایی که در پیش با غارت سایر مناطق جهان زمینه مادی پیشرفت صنعتی را فراهم کرده بودند، آغاز می گردد. نخستین این انقلابها در انگلستان به وقوع پیوست.
نگاهی گذرا به ساختار اقتصاد جهانی
برای درک صحیح از نظام سرمایه داری جهانی و پیوند آن با کشورهای پیرامونی، بایستی از مفهوم حرکت سرمایه آغاز کرد. در این حرکت واحد، دو روند متمایز از یکدیگر وجود دارند: حرکت سرمایه از درون مناسبات غیر سرمایه داری (پیشا سرمایه داری)؛ و حرکت در مسیر سرمایه داری. حرکت نخست، به مفهوم روند انباشت سرمایه در محیط غیر سرمایه داری از طریق انباشت محصول افزونه است. حرکت دوم، انباشت سرمایه توسط تولید ارزش افرونه است.
نکاتی درباره ی حزب لنینی
سکوت بس است! پیش به سوی تدارک انقلاب کارگری
مازیار رازى : در وضعیّت کنونی ایران، که میلیون ها نفر از جوانان و اقشار متفاوت اجتماعی پا به صحنۀ مبارزات ضدّ استبدادی گذاشته اند، در وضعیتی که بحران سیاسی و اقتصادی به حدّی رسیده است که بحث پیرامون "چشم انداز برون رفت از بحران جامعه" به یکی از مسایل محوری ما تبدیل شده است، بدیل های سیاسی متفاوتی برای حلّ مشکل جامعه در مقابل هم مطرح می گردند.