پرسش ها و هشدارهای عفرین

پرسش ها و هشدارهای عفرین

شنبۀ گذشته (۲۴ مارس) تظاهراتی گسترده علیه تجاوز نظامی رژیم اردوغان و مزدوران جهادی اش به کردستان سوریه و در اعتراض به کشتار مردم عفرین، به طور همزمان در کشورهای مختلف برگزار شد. این آخرین حرکت از سلسله اعتراضاتی بود که نزدیک به سه هفته (از زمان آغاز هجوم ارتش ترکیه به این منطقه) در پایتخت ها و شهرهای بزرگ و کوچک اروپا جریان داشت. هفته ای پیش از این، بسیاری از تظاهرکنندگان فکر می کردند فشردگی جمعیت عفرین و ادامۀ ورود نیروهای جدید به شهر با هدف مقاومت، دولت اردوغان را دچار تردید می کند. فکر می کردند ارتش ترکیه در هراس از عکس العمل جهانیان به پای کشتار گسترده نمی رود. اما جلادان با بمباران تنها بیمارستان شهر نشان دادند که این فکر، توهم است و بس. چراغ سبز کشتار را واشینگتن و مسکو و بروکسل روشن کرده بودند. دعای خیر تهران و دمشق هم بدرقۀ راه قصابان آنکارا بود. ادامه‌ی خواندن

نفرت از استیون هاوکینگ!

نفرت از استیون هاوکینگ!

مراسم متعدد اهدای نشان افتخار و ارج گذاری، فرصت حضور در رسانه ها و انجام مصاحبه، اجازه نشر و فروش آثار در تیراژ میلیونی و به زبان های گوناگون. استیون هاوکینگ از همۀ امتیازات برخوردار بود. اگر از بار منفی این واژه بگذریم، یکی از «سلبریتی»های زمانۀ ما بود. اما سلبریتی بودن مانع از آن نشد که آماج تیرهای تنفر و تبلیغات زهرآگین اربابان جهل و خرافه قرار گیرد. ادامه‌ی خواندن

در نقد آن ها که چشم دیدن خیزش را ندارند

در نقد آن ها که چشم دیدن خیزش را ندارند

هر گاه صدای اعتراضات اجتماعی بلند می شود، به ویژه اگر بر شانۀ توده های اعماق پیش برود، اگر نترس و سازش ناپذیر و «زیاده خواه» باشد، اگر ثبات نظم حاکم را بر هم زند و خواب راحت از چشم حاکمان بگیرد، فقط ماشین آبپاش و باتوم و گلوله و حبس و شکنجه نیست که برای سرکوبش بکار گرفته می شود. هزاران توجیه و استدلال از زبان تئوریسین ها و فکرسازان مدافع وضع موجود از درون و بیرون حاکمیت بر جامعه باریدن می گیرد تا غول بیداری و مقاومت و شورش را به بطری بازگرداند. ادامه‌ی خواندن

روحِ بیروحِ سرمایه

روحِ بیروحِ سرمایه

فیلم «هر چه پول در دنیاست» آخرین ساختۀ «ریدلی اسکات»، یک اثر متوسط (یا حتی زیر متوسط) سینمایی است. با وجود این، روحِ سرمایه را ناخواسته در برابر چشم تماشاگر قرار می دهد. قصۀ فیلم برگرفته از ماجرایی واقعی مربوط به سال ۱۹۷۳ در ایتالیا است. اکثر شخصیت های قصه با همین اسم و رسم وجود داشته اند. در متن توضیحی پایان فیلم می خوانیم که این ماجرای واقعی برای تبدیل به یک اثر سینمایی، در مواردی دراماتیزه شده است. «ریدلی اسکات» با وارد کردن شخصیت های متنوع به قصۀ فیلم و روابط متضادی که بین آن ها ترسیم کرده، تلاش داشته اثرش را عمیق جلوه دهد که البته در این کار، موفق نشده است. ادامه‌ی خواندن

طعم گس و تلخ لِردِ

طعم گس و تلخ لِردِ
هفته پیش در خبرها آمد که جمهوری اسلامی برای محمد رسول اف کارگردان دگراندیش، جرم امنیتی ـ سیاسی تراشیده و برایش محدودیت های جدیدی ایجاد کرده. علت اینکه دوباره پروندۀ رسول اف روی میز آمده، اکران عمومی فیلم «لِرد» در کشورهای مختلف اروپا و شمال آمریکا است. «لِرد» که در بعضی کشورها تحت عنوان «یک مرد درستکار» به صحنه آمده، در ایران ممنوع است. «لِرد» را ده روز پیش دیدم. از آن فیلم ها است که سازنده اش پیشاپیش می دانسته مجوز نمایش نخواهد گرفت، با وجود این رنج ساختنش را به جان خریده. «لِرد» برای مردمی که هر روز شاهد روابط و رویدادهایی نظیر قصۀ «لِرد» اند و خود مستقیما به شکلی تجربه اش کرده اند، به یک فیلم مستند می ماند. اما واقعیت آشنا و ملموسی که رسول اف فریاد می کند آنقدر سنگین و تلخ هست که باز هم خون به مغزمان بدواند، اعصابمان را خط خطی کند و اشک مان را در بیاورد. تماشاگر غیرایرانی و ناآشنا با شرایط جامعۀ ما نیز از این سنگینی آزار می بیند. در دوره ای که رسانه های رسمی غرب برای نمایش چهره ای شیک و توریستی و مطلوب از ایران زیر سلطۀ جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته اند، این تماشاگران بهت زده و با ذهنی پر از سوال از سالن سینما بیرون می آیند و می خواهند بدانند که آیا روابط و معضلاتی که در «لِرد» به نمایش در آمده، واقعی است یا اغراق شده؟ استثناء است یا قاعده؟ ادامه‌ی خواندن