«انقلاب»؛ آلترناتیو طبقه‌ی کارگر یا بی‌راهه‌ی بورژوازی

ادامه‌دار شدن اعتراض‌های مردم محروم و اعتصاب‌های کارگران از دی‌ماه سال گذشته تا امروز، و به دنبال ناتوانی دولت حامی بورژوازی در اداره‌ی امور و بحران اقتصادی- سیاسی بورژوازی در ایران، کل جامعه را وارد بحران «انقلابی» کرده؛ تقریبا از «خیزش گرسنگان» تا کنون، هیچ‌کس تردیدی ندارد که ساختار اقتصادی و سیاسی بورژوازی در ایران دچار بحرانی عمیق است. بی شک جدال طبقات متخاصم، دیر یا زود به لحظه‌های تعیین کننده می‌رسد؛ یک تلاطم «انقلابی» جامعه را به پیچ‌های سرنوشت‌ساز نزدیک می‌کند. نیروها و جریان‌های سیاسی بورژوازی، چه باندهای درون حاکمیت سیاسی و چه احزاب و سازمان‎‌های خارج از آن، خود را برای روز نهایی آماده می‌کنند. جریان‌های دست راستی و مرتجع می‌خواهند با حفظ نظام سرمایه، طبقه‌ی کارگر را در این دگرگونی احتمالی ناکام بگذارند. دوران تلاطم اجتماعی و بحران اقتصادی در نهایت باید به نفع یکی از اردوگاه‌های طبقاتی پایان یابد؛ نمی‌توان جامعه را هم‌زمان با فقر و سرکوب اداره کرد؛ جدال بین طبقه‌ی کارگر و بورژوازی، تکلیف این تلاطم «انقلابی» را مشخص خواهد کرد! ادامه‌ی خواندن

یک می، گامی برای آماده سازیِ نهایی!

امیر‌حسین محمدی فردبورژوازی ایران و دولت‌اش تمام توانِ خود را به‌کار گرفتند تا طبقه‌ی کارگر را مجبور به پذیرفتنِ نظام سود و سرمایه کنند؛ تلاش می‌کنند که محرومانِ جامعه به بیکاری و فقر، تحقیر و بی‌حقوقی عادت کنند. می‌خواهند به کارِ بدونِ دستمزد و به تبعیض علیه زنان رضایت دهیم و در برابر احکام غیر انسانیِ شلاق و فسادهای مالیِ بورژوازی ساکت باشیم. اما امروز در ایران، معادلاتِ سیاسی و اجتماعیِ حاکم تغییر کرده‌اند؛ “خیزش گرسنگان”، وعده‌های دولت سرمایه‌دران مبنی بر “گشایش اقتصادی” و “بهبود” شرایط کار و زندگی را بی‌اعتبار کرد. کارگران و محرومانِ جامعه‌ی ایران می‌دانند که انتظار بهبودِ اوضاع از بانیانِ وضع موجود بی فایده است! صف‌بندیِ پایینی‌ها علیه صاحبانِ قدرت و پول، مبارزات طبقاتی، میان بورژوازی و پرولتاریا در ایران را به دوره‌ی تازه‌ای از تقابل‌های سیاسی و اجتماعی وارد کرده است. بورژوازی و دولت‌اش برای عبور از بحران اقتصادی، دست و پا می‌زنند و در حال جمع و جور کردنِ خودشان برای از سر گذراندنِ این “خطرِ” اجتماعی و سیاسیِ پایینی‌ها هستند؛ از سوی دیگر، این شرایط ویژه، عرصه‌های جدیدی در مقابل طبقه‌ی کارگر قرار داده و توقع‌ها را از او افزایش داده‌است. زنانِ بی‌حقوق، جوانانِ جویای آزادی و برابری و مردمی که در پی خوشبختی‌اند، امروز همگی به این طبقه‌ی تاریخ ساز نگاه می‌کنند. با توجه به این اوضاعِ متفاوت، یک میِ امسال می‌تواند آغازگرِ گام برداشتن برای تامین رهبری و اتحاد طبقه‌ی کارگر، در کل تدارک ملزومات برای پیشروی‌های دیگر در مبارزاتِ آینده‌‌ی استثمارشدگان باشد. ادامه‌ی خواندن

اتحاد و مبارزه علیه بیکاری؛ جدال زندگی و مرگ

مسئله ی معیشت، بیکاری و عدم امنیت شغلی و جدال برای گذرانِ زندگی، به معضل امروز در جامعه ی ایران تبدیل شده است. بیکاری، دستمزدِ ناچیز و عدم پرداخت آن، کارگران و خانواده هایشان را به بی پولی، بیماری های جسمی و تنش های روانی دچار کرده است. قیمت محصولاتِ تولید شده، ارایه خدمات و تمام کالا ها بالا رفته، اما نیروی کار نسبت به تورم ارزان تر شده است؛ دامنه ی بیکاری در سراسر جامعه گسترده شده، اما منطق سودآوری و تامینِ منافع سرمایه داری، اقشار مختلف بورژوازی و کل حاکمیت سیاسی اش را علیه معیشتِ طبقه کارگر و زحمت کشان متحد تر کرده است. مقاومت طبقه ی کارگر برای دفاع از هست و نیست اش، در مقابل با خشونتِ آشکار و عنان گسیخته، شلاق، پیگرد قضایی و بازداشت رهبران و فعالان کارگری پاسخ گرفته است. کارگران هپکو و آذراب در اعتراض به دستمزدها و بیمه های معوقه تجمع خیابانی گذاشتند، اما اینبار به جای وعده های توخالی، با سرکوبِ بی رحمانه و باتوم و شلیک گلوله، پاسخ حق طلبی کارگران را دادند. در جایی دیگر به دنبال کشته شدنِ کولبران توسط نیروهای انتظامی، موجی از اعتراض و اعتصاب های مردمی در بانه و دیگر شهرهای کردستان پا گرفت که با یورش نیروهای نظامی و امنیتی، تعداد زیادی زخمی و عده ای بازداشت شدند. در همین بین کارگران، دانشجویان و جوانانِ سوسیالیست، در پی اعتراض به زندانی کردنِ کارگرِ سندیکای شرکت واحد و بی حقوقیِ زندانی های سیاسی، در مقابل مراکزِ حکومتی ودولتی تجمع کردند. این اعتراض ها و اعتصاب ها، گوشه ای از کشمکش های کارگران بر سر تامین معیشت و علیه بیکاری است. خواستِ مشترک این تجمع ها و تظاهرات کارگران در شهرهایِ مختلف ایران، تامین معیشت، رفع تهدید از فعالان کارگری و سیاسی و مبارزه علیه بیکاری است.

ادامه‌ی خواندن

رقص مومیایی ها در معبدِ “رژیم چنج”!

رقص مومیایی ها در معبدِ “رژیم چنج”!

زمان زیادی از ادبیاتِ تهدید آمیز رییس دولت آمریکا علیه ایران، مبنی بر “رژیم چنج”، اشاره به “گزینه ی دخالت نظامی” و تحریم های جدید نمی گذرد. اما فضایی ساخته که علیرغم سرگشتگی طولانی، شور و شوقی در میان طیفی از اپوزیسیون راست پرو غرب، جریان های سیاسی ناسیونالیست و نیروهای قومی و فرقه های مذهبی ایجاد شده است. تنازع میان قدرت های امپریالیستی و متحدهای منطقه ای شان در خاورمیانه، انسان های زیادی را آواره کرده؛ به واسطه سربرآوردن جریان های مرتجع قومی، انواع باندهای مسلحِ مذهبی و گانگسترهای نظامی، آینده ی تاریکی در مقابل مردم منطقه قرار گرفته است. بورژوازی در سطح جهانی برای پیشبرد امور بی پاسخ است؛ توازن قوای میان قطبهای امپریالیستی پس از فروپاشی دیوار برلین به هم ریخته و دنیای “تک قبطیِ” پس از جنگ سرد به جهان تخاصماتِ قطبهای متعددِ بورژوازی تبدیل شده است. در چنین شرایطی بیش از پیش دنیا را نا امنی و جوامع خاورمیانه را آینده ای از بحران ها و کشمکش های قومی و ارتجاعی تهدید می کند. در این بین عروج ترامپ به سبک و سیاق میلیتاریستی، اما بی رونقِ امروزیِ آمریکا و فشار علیه جمهوری اسلامی، جریان های قوم پرست، ناسیونالیست های پروغرب و فرقه های مذهبی را به تکاپو انداخته است. مومیایی های معبد “رژیم چنج”، از سلطنت طلبان تا جبهه ی متحد ناسیونالیست های کرد و فرقه مجاهدین را به نمایش رقابت و رفاقت کشانده است! ادامه‌ی خواندن