آیا جامعه محق است زندگی شخصی فعالین و رهبران سیاسی را بداند و قضاوت کند؟
در حاشیه انتشار خبر جدائی رضا پهلوی و همسرش ادامهی خواندن
آیا جامعه محق است زندگی شخصی فعالین و رهبران سیاسی را بداند و قضاوت کند؟
در حاشیه انتشار خبر جدائی رضا پهلوی و همسرش ادامهی خواندن
نگاهی به فتوای آرام نوبخت در مورد “دیالکتیک و تضاد”!
از سری نقدهای به “گرایش مارکسیست انقلابی”(احیا کنندگان مارکسیزم!) ادامهی خواندن
سخنی با نسرین بشارت و تحلیلش در مورد افزایش آمار طلاق در ایران ادامهی خواندن
حمید تقوائی می پذیرد که “می شود برنامه دنیای بهتر را ، “بهتر کرد” اما؟!
بخش ۲۵ از نقد برنامه دنیای بهتر ادامهی خواندن
“کارگران ایران مخفی شوید! علیرضا بیانی فراخوان می دهد!
نقدی به “چه باید کرد علیرضا بیانی از محفل “گرایش مارکسیست انقلابی” ادامهی خواندن
دشمنی محفل “گرایش مارکسیستی- تروتسکیستی-لنینیستی ” علیرضا بیانی با آزادی بدون قید و شرط بیان!
بخش ۴۷ از سری نقدهای به لنینیزم ادامهی خواندن
مقدمه:
کمونیزم ایرانی ، ایرادهای زیادی دارد. یکی از این ایرادها اینست که اساسا آماده مناظره سیاسی نیست! تاریخا در محقلهای کوچک، بالای منبر رفتن و سخنرانیهای خسته کننده طولانی بدون مخاطب، تاریخ این کمونیزم است. این ناتوانی خودش دو ریشه دارد: ادامهی خواندن
مقدمه:
در سری نقد به لنینیزم ، توضیح دادم (۱) که چسبیدن به لنینیزم در چپ ایران ، خصوصا در چند دهه اخیر بعد از سقوط طرج کمونیزم روسی، به دو شکل ادامه یافته: یکی “دفاع از کلیت پراتیک لنین” دیگری لنینیزم خجول که خصوصا حجم بالائی از پراتیک لنین بعد از بدست گیری قدرت سیاسی را نادرست یافته اما برای اینکه در چمبره تابوی لنینیستی اسیر است و نمی خواهد “کافر” و “انگشت نما” در چپ شود، هم ادعای لنینیزم دارد هم در عمل “سیاستهای دیگری” را می جوید. این پدیده شترمرغی در دو گرایش کنونی دیده می شود: یکی احزاب موجود کمونیست کارگری و یکی همین “گرایش مارکسیت لنینیست تروتسکیست انقلابی” که در عین حال که سالهاست کارش تخاصم با اجزاب اول است، در لنینیزم خجول بودنش با انها هم خانواده است. ادامهی خواندن
“گرایش مارکسیست انقلابی” و آرزوی بکارگیری تیرهای چراغ برق برای اعدام!
وقتی لنینیست- تروتسکیستها آرزوی اعدام می کنند! ادامهی خواندن
رهبرها ، لیدرها، تابوها!
بخش ۲۴ از نقد برنامه دنیای بهتر ادامهی خواندن