“گرایش مارکسیست انقلابی” و آرزوی بکارگیری تیرهای چراغ برق برای اعدام!

“گرایش مارکسیست انقلابی” و آرزوی بکارگیری تیرهای چراغ برق برای اعدام!

وقتی لنینیست- تروتسکیستها آرزوی اعدام می کنند!

بخش ۴۵ از سری مقالات نقد لنینیزم

از: سعید صالحی نیا

Salehinia@aol.com

۱۷ ژانویه ۲۰۱۴

“…. تیرهای چراغ برقی که از آنها آخوند های جنایتکار سرمایه داری آویزان می شود محل رقص و شادی و پایکوبی مادران و فرزندان هزاران قربانی و به قتل رسیده توسط حکومت جمهوری اسلامی است و این بر اساس هیچ قانونی صورت نمی گیرد مگر قانون خشم طبقاتی که تا لحظه نابودی همه عناصر قتل و جنایت ادامه خواهد داشت” (علیرضا بیانی از “گرایش مارکسیستهای انقلابی”)

مقدمه:

لنینیستها چه نوع خجولشان(نوعی که پذیرفته اند لنین بعضی ایرادها داشت!) و نوعی که در بست لنین را دفاع می کنند، نمی توانند از شر “اعدام انقلابی” تبعید انقلابی، زندان انقلابی و اردوگاه کار انقلابی، خلاص شوند.

بخش شرمنده لنینیستها ، مدعی هستند که “شرایطی بوده” که لنین اعدام کرده و سرکوب کرده. البته بیشتر می مانند وقتی ازشان پرسیده شود که اون “شرایط” مگر در آینده بدست گرفتن کمونیستها نخواهد بود؟! لذا؟در واقع این لنینیستهای خجول به زبان دیگر بما می گویند که اعدام خواهد کرد ، تبعید خواهند کرد، سانسور خواهند کرد ، تبعید خواهند کرد اگر؟ “شرایط” همان باشد!

“گرایش مارکسیستهای انقلابی” از این جهت هم خانواده احزاب موجود کمونیست کارگریست! همه اینها به کمپ لنینیستهای خجول متعلق هستند. نوشته ای از یکی از فعالین این محفل ، بنام علیرضا بیانی در فیسبوک خواندم(۱) که نمونه بسیار جالبی از تقلاهای تروتسکیست لنینیستهای حجول این محفل می باشد برای توجیه دفاع از اعدام انقلابی!:

(۱)علیرضا بیانی چه می گوید؟(۱)

علیرضا بیانی قبول می کند که اعدام باید پایان یابد! اما؟ می گوید اون پایان اعدام باید بعد از سری اعدامهائی سرانجامش برسد! یعنی اعدام “انقلابی” را شرط پایان اعدام می داند! می خواهد با اعدام، اعدام را پایان دهد! اما ببینیم استدلالش برای این تئوری من در آوردی چیست؟

اولا: اینکه جانیان رژیم اسلامی باید اعدام نشوند، از دید ایشان بحث “آکادمیک” است و “لیبرال”!

دوما: اینکه پایان دادن  اعدام کار بدیست، حرف غلطی است چون؟ “جامعه مدنی” یعنی حکومت آکادمیسینها”!

سوما:پایان دادن اعدام، “تحلیل طبقاتی” نیست!(؟)

چهارم: اعدام نمی تواند پایان یابد چون ؟ ایران جامعه سرمایه داریست!(ایشان قصد ورود به بحثهای “کلاسیک” را ندارد!

پنجم: پایان اعدام کار غلطی است چون؟ اگر ما راجع به « اراده طبقاتی» چیز هایی بدانیم خواهیم فهمید چرا درآمد مثلاً چهارصد سال کار یک کارگر در هندوراس برابر است با دو ساعت کار صاحبان کمپانی والت دیسنی،”(اگر خواننده نفهمید این دیگر چه منطقی است، ایراد خودش هست، خوب نفهمیده!)

ششم: اعدام چیز خوبیست چون؟ ” لیبرال ها برای نقد به دیکتاتوری تنها به سراغ مواردی می روند که بخشا ( و نه عموماً) قابل اصلاح در همین نظام است. آنها به درستی معتقدند که میتوان قانون اعدام را ملغا کرد بدون آنکه به اساس نظام کاپیتالیستی خدشه ای وارد شود؛“(العهدته من الراوی!)

هفتم: اعدام فعلا چیز خوبیست چون؟”در اینجا باید دوباره بر سر یک نکته تاکید و توافق حاصل شود؛ و آن این است که سی سال جنایت حاکمان جمهوری اسلامی سی سال جنایت نظام سرمایه داری محسوب میشود. هر تلاشی که به قصد جدا کردن این جنایت از سیستم سرمایه داری و به گردن انداختن مواردی نظیر ، اسلام سیاسی، دولت فاشیستی، دولت غیر لائیک و نظایر این ها باشد، اگر از یک نا آگاهی سرچشمه نگیرد بی شک به قصد نجات دولت سرمایه داری با قربانی کردن بخش هایی از حکومت آن است.”(باز هم اگر خواننده نفهمید اینها چه ربطی به هم دارد، “نفهمیده” “حالیش نیست!)

هشتم: اعدام فعلا ویتامین دارد چون:” در مرگ از طریق اعدام جانی، چه عنصر غیر انسانی نهفته است که در زندان کردن یک جانی برای همه عمر نهفته نیست؟ آیا جنایتکاران در یک اردوگاه کار اجباری تا به آخر عمر خود مشغول اعمال شاقه ( یا حتی آسان) به عنوان مجازات قرار خواهند گرفت و اگر آری؛ آیا این خود مصداق “شکنجه” نیست؟”

نهم: اعدام بسیار ویتامین دارد چون:” ؛ محال است که جلادان و جنایتکاران جمهوری اسلامی به جز از طریق یک قیام عمومی در چنگ عدالت قرار بگیرند.”(کاری نداریم که ما داشتیم در مورد سرنوشت اونها که به چنگ عدالت افتادند حرف می زدیم!)

دهم: جرم دولتی با جرم عمومی فرق دارد! جرم دولتی اعدام دارد جرم عمومی(؟) اعدام ندارد!

جملات  نهائی و مشعشع علیرضا بیانی:

“این فقط یک انتقام برای التیام زخم های روحی نیست، این « قانون» نبرد طبقاتی برای هست و نیست ادامه انسانی حیات یا تحت حکومت وحشی سرمایه داری است. تیرهای چراغ برقی که از آنها آخوند های جنایتکار سرمایه داری آویزان می شود محل رقص و شادی و پایکوبی مادران و فرزندان هزاران قربانی و به قتل رسیده توسط حکومت جمهوری اسلامی است و این بر اساس هیچ قانونی صورت نمی گیرد مگر قانون خشم طبقاتی که تا لحظه نابودی همه عناصر قتل و جنایت ادامه خواهد داشت”

 

خوب خواننده عزیز خسته نباشید برای خواندن این استدلالات علیرضا بیانی! می دانم شما هم متوجه شدید که بسیاری از حرفهای علیرضا کاملا بی ربط است به منطق سازیش در دفاع از اعدام. اما چه می شود کرد! تروتسکیست و لنینیست دارد در قرن ۲۱ تمام زورش را می زند تا اعدام را توجیه کند! خوب این کمدی تراژدی می سازد! اما چند پاسخ به علیرضا بیانی حامی اعدام انقلابی:

(۲) چند پاسخ به سفسطه های علیرضا بیانی در دفاع از اعدام:

اولا: علیرضا بیانی می گوید اعدام در جامعه طبقاتی نمی شود متوقف شود! پس؟ نه تنها اگر محفل ایشان قدرت بگیرد، حالا حالا ها اعدام می کند و تبعید می کند و زندان می کند بلکه تا نفی همه طبقات، جامعه باید شاهد تیرهای اعدام در خیابانها باشد! داستان فقط حاکمان جانی رژیم اسلامی نیستند! تاریخ هم همینرا دیده! از “وابستگان تزار شروع شد رسید به؟ نمایندگان شوراهای کرونشتاد! یادتان که هست!

دوما: جامعه مدنی، اینکه رهبران رژیم مقومت می کنند در مقابل دستگیری،چه ربطی به مسئله اعدام دستگیر شدگان دارد؟!

سوما: چرا علیرضا بیانی، پایان دادن به اعدام را کار لیبرالی می داند؟ در ایران که کمونیستهای کارگری بودند جلوی مجازات اعدام ایستادند و آنرا به امری جهانی و سیاسی تبدیل کردند! کدام لیبرال کمپین ضد مجازات اعدام گذاشت؟!

چهارم: با کدام منطق، جنایتکار سیاسی با جنایتکار غیر سیاسی باید دو سرنوشت داشته باشند؟ اگر جنایتکار غیر سیاسی نباید اعدام شود  که نباید، چرا باید جنایتکار سیاسی و حکومتگران رژیم اعدام شوند؟

پنجم: اگر حاکمان رژیم اسلامی بعنوان حاکمان نظام سرمایه باید اعدام شوند، چرا سایر فعالین برگشت سرمایه داری نباید اعدام شوند؟! (همان که در روسیه دقیقا اتفاق افتاد! کار کشید به اینکه هر مخالف حزب لنین متهم شد به نوکری امپریالیزم و سرمایه داری و سرکوبش و اعدامش حلال دانسته شد!)

ششم: اینکه لیبرالها اصلاح طلب نظام سرمایه داری هستند چه ربطی دارد به اینکه اعدام را باید طبقه کارگر متوقف کند؟ این ارتباط دادن جناب بیانی از چه روست؟!

هفتم: اولا جنایتکاران نباید حتی حبس ابد شوند.حبس ابد مجازاتی ضد انسانیست.مجازات زندان نباید از ۲۰ سال هم بیشتر باشد.لذا هم جهت زمانی اش و هم جهت کیفیت زندگی، به هیچ وجه معادل مجازات اعدام نیست.

هشتم: کشتن جانیان(چه حاکم رژیم اسلامی ، چه جانیان دیگر) ، قتل عمد دولتی است.به جامعه پیام می دهد که دولت حق دارد آدم بکشد.کشتن بعنوان مجازات کشتن؟ کاملا بیهوده و ضد انسانیست.اگر کشتن بد است برای همه بد است. کشتن خوب نداریم!

نهم: لغو مجازات اعدام و حبس ابد پیام است به جامعه و مردم که انسان و جانش احترام دارد اعم از اینکه چه کرده باشد! این پیام بسیار فراتر از فرد جانیست.این پیام به جامعه است.مخاطب لغو مجازات اعدام و حبس ابد جامعه است نه فرد جانی!

دهم: علیرضا بیانی ، صحنه های زشتی که الان در ایران برقرار است در افغانستان برقرار است، یعنی دار زدن آدمها در خیابان را دارد برای آینده ایران خواب می بیند! اینست هدیه یک لنینیست و تروتسکیست به جامعه خون گرفته و داغدار ایران! زمانی که حتی مادران داغدار از خونخواهی زشت می گذرند . به جنبش ضد مجازات اعدام می پیوندند این تروتسکیست بربر دارد به جامعه وعده تیرهای چراغ برق می دهد که ازش ادمها (هر که باشد) آویزانند! جامعه ای که زیر این صحنه ها برقصد مثل علیرضا بیانی دچار معضل است!

یازدهم: لغو مجازات اعدام چه ربطی به نداشتن درک طبقاتی دارد؟ مگر غیر اینست که بورژوازی ایران مجازات اعدام را در ایران پایه گذاشت؟ مگر نه اینست که پهلوی و رژیم اسلامی هردو اعدام را بر علیه جامعه بکار گرفتند؟ مگر غیر از اینست که رژیم اسلامی از سلاح اعدام برای زهره چشم گرفتن از جامعه استفاده کرده است؟ اگر دید طبقاتی داشته باشیم اتفاقا باید برای پایان دادن به تسلط طبقه سرمایه دار ، ازارش را از دستش بگیریم و خورد کنیم! همانطور که کمون پاریس با گیوتین انجام داد! همانطور که مارکس گقت!(ناسلامتی فرقه علیرضا بیانی قرار بود مارکسیزم را احیا کند!)

(۳)خلاصه کنیم:

“دفاعیه” علیرضا بیانی و “گرایش مارکسیزم انقلابی” از مجازات اعدام و حبس ابد، نمونه ای بسیار مضحک و تراژیک از تداوم ایدئولوژی است که از سوئی خجول است از جنایاتی که بدست لنین و تروتسکی در روسیه اتفاق افتاد و از سوئی حتی مثل هم خانواده هایش حداقل رعایت وضع و حال جامعه اعدام زده را هم نمی کند و می خواهد با تبلیغ “اعدام انقلابی” بین گذشته لنینیزم و آینده ایران انقلابی پلی بزند! اینطور می شود که ایشان با افتخار می گوید:

“آری، اعدام به عنوان یک «قانون» باید ملغی گردد اما چنین کاری در کشور هایی نظیر ایران تنها از طریق اعدام انقلابی جنایتکاران حکومتی میسر است و نه جادوی سبز و نافرمانی مدنی.”

بی ربطی بحث مجازات اعدام با “جادوی سبز و نافرمانی مدنی” بکنار! راستی علیرضا بیانی با اینهمه بی ربط حرف زدن قرار بود کی را قانع کند؟! زمانیست که اپوزسیون راست هم زیر فشار جامعه و فعالین جنبش ضد اعدام دارد شعار منع مجازات اعدام را تکرار می کند.فدائی خلق هم به جنبش ضد مججازات اعدام پیوسته، جنبش کمونیزم کارگری نزدیک به ۳۰ سالیست این کمپین را شروع کرده! اما علیرضا بیانی با چساندن احکام بی ربط دارد بطور وقیحانه ای از جنایتکاری و وحشیگری لنینیتی و تروتسکیستی ، “آئین” می سازد! برای آنها که نگاهی به جامعه و دردهایش دارند ، اینهمه پرت افتادگی اعجاب آور است!

منابع بیشتر:

(۱)اعدام جانیان حکومت سرمایه داری ایران وسیله لغو قانون اعدام است(علیرضا بیانی)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=16210

(۲)آرشیو نقد لنینیزم (از: سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم

(۳)آرشیو برخی مقالات در مخالفت با اعدام از این نویسنده:

سعید صالحی نیا: چرا هنوز باید روی قصابی قذافی مکث کرد؟

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١١/۱۵۵-چرا-هنوز-باید-روی-قصابی-قذافی-مکث-کرد؟

سعید صالحی نیا: زشتی اعدام بنام انقلاب! در حاشیه اعدام وحشیانه قذافی

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١١/۱۵۲-زشتی-اعدام-بنام-انقلاب-در-حاشیه-اعدام-وحشیانه-قذافی

سعید صالحی نیا: اعدام بن لادن محکوم است! نگاهی دوباره به گزارشات ترور بن لادن توسط کماندوهای آمریکائی

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١١/۱۲۰-اعدام-بن-لادن-محکوم-است-نگاهی-دوباره-به-گزارشات-ترور-بن-لادن-توسط-کماندوهای-آمریکائی

(۴)آرشیو برخی  نقدها به گروه “گرایش مارکسیست انقلابی”از: سعید صالحی نیا

سعید صالحی نیا: نمونه ای دیگر از استیصال لنینیستها در مناظره فکری , در حاشیه “نقد” دیر رس علیرضا بیانی

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۳۷-نمونه-ای-دیگر-از-استیصال-لنینیستها-در-مناظره-فکری-,-در-حاشیه-“نقد”-دیر-رس-علیرضا-بیانی

سعید صالحی نیا:تقلاهای مازیار رازی در یافتن علل شکست انقلاب اکتبر در عین دفاع از لنینیزم و تروتسکیزم!

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۸۹-تقلاهای-مازیار-رازی-در-یافتن-علل-شکست-انقلاب-اکتبر-در-عین-دفاع-از-لنینیزم-و-تروتسکیزم

سعید صالحی نیا: مسابقه اشباح! تلاش مازیار رازی برای آشتی دادن لنین با تروتسکی! http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۵۳-مسابقه-اشباح-تلاش-مازیار-رازی-برای-آشتی-دادن-لنین-با-تروتسکی

سعید صالحی نیا: برشی دیگر از سوسیالیزم :مارکسیست تروتسکیستهای “انقلابی”! http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۲-برشی-دیگر-از-سوسیالیزم-مارکسیست-تروتسکیستهای-انقلابی

سعید صالحی نیا: علیرضا بیانی و “گرایش مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست انقلابی”! http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۱-علیرضا-بیانی-و-گرایش-مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست-انقلابی

سعید صالحی نیا: چند پاسخ برای “مارکسیستهای انقلابی” در دفاع از کمونیزم کارگری http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۸-چند-پاسخ-برای-مارکسیستهای

مناظره تصویری: سعید صالحی نیا  با علیرضا بیانی

http://www.youtube.com/watch?v=o_ip8ZPeqeA