قتلهای ناموسی، قربانیان خاموش نظام سرمایه داری و ارتجاع مذهبی
خبر قتل پنج زن در شهرهای کرمانشاه، سقز، ایلام و دره شهر، به دست نزدیکانشان
کشف جسد سوختۀ زن جوان در سقز، جسد متعلق به زنی ۲۶ ساله با هویت نگین (گلاله) شیخی است. جسد سوختۀ او در جاده سنندج به سقز و در محلی به نام ”چاپان سفلی” کشف شده است. بنابر گزارش رسانهها، نگین شیخی توسط نامزدش “کیومرث شیخی” که از اقوام او هم بوده به قتل رسیده است. گفته شده که قاتل به خواهرش زنگ میزند و میگوید: “من نگین را به قتل رساندهام.”
۱۵خرداد سال جاری در استان ایلام “مردی حدوداً ۳۵ ساله همسر خود را با سلاح سرد (ضربات چاقو) به قتل رسانده است.”
۱۶خرداد خبر از قتل دو زن دیگری در کرمانشاه منتشر شد. شخصی با مراجعه به منزل همسر سابق خود و با شلیک چند گلوله، همسر و خواهر همسر خود را به قتل میرساند.
به قتل رساندن انسانهای ستمدیده و بیدفاع فقط به حکم جنیست زن بودن آنقدر تکاندهنده است که هر وجدان بیداری را به این عمل شنیع توجه داده و هر قلبی را بە درد میآورد. اما این سوال را هم پیش روی ما میگذارد، که ما تا کی شاهد هر روزه این جنایات هولناک و گرفتن حق حیات از انسانهایی باشیم، که فقط جرمشان زن بودن است؟
قتلهای ناموسی، یکی ازوحشیانه ترین و قدیمی ترین انواع خشونت علیه زنان است که به قتل زنان به دست مردان خانواده پدر، همسر، برادر، فرزند و به طور کلی مردی ازخویشاوندان، به ا انگیزۀ حفظ ناموس می انجامد و زن به خاطر جنیستش به قتل می رسد. کلماتی چون “ناموس”، “شرف”، “حُجب”، “حیا”، “عفّت”، “عصمت”، “شرم”، “آبرو” و “پاکدامنی” مفاهیمی هستند که در زبان و فرهنگ ایران و کشورهایی که حکومتهای اسلامی در آن حاکم اند، بیشتر در مورد زنان بکار گرفته میشوند. قوانین زن ستیز اسلام و نظام سرمایه داری حاکم بر جهان بویژه در کشورهای اسلامی با نهادینه نمودن این مفاهیم و استفاده از آن زنان را به سلاخی میکشند.
در مقابل، غیرت، شرف و “ناموس داشتن” صفتهای مردانه تلقی میشوند. واژەی غیرت در فرهنگ سنتی جامعه “ناموس پرستی” تعریف شده و منظور از ناموس نیز سکسوالیتۀ زنان و دختران خانواده هستند که مایملک مردان میباشند. در نتیجه مردان به عنوان مالک باید همیشه مراقب ملک خود باشند تا غیرت، عزت و مردانگی اشان زیر سوال نرفته و محفوظ بماند. حق مالکیت مرد بر زن تا آنجا پیش میرود و به او این اجازه را میدهد، که بر موجودیت زن کاملا تفوق و تسلط یابد و با استفاده از واژههای ارتجاعی ناموس و ناموس پرستی مقام ومنزلت زن، از انسان به یک ابژه تنزل یابد. زن در چنین وضعیتی دو راه بیشتر در جلو رو ندارد یا باید برای همیشه به این بردگی تن در دهد و تمکین کند، یا، با هر گونه اعتراضی به این وضعیت ضد انسانی، در بیشتر اوقات با مجازات محکومیت به مرگ روبرو شود.
زنان قربانی این فجایع به علت تمکین از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن از همسری که او را مرتبا مورد اذیت و آزار جنسی قرار میدهد، داشتن رابطه بدون ازدواج، ممانعت از حجاب اجباری و یا ارتکاب زنا و… متهم به این عمل شنیع میشوند. خانواده زن این را علت “ننگین کردن شرافت خانواده خود” دانسته و با قربانی نمودن زن میخواهند این لکه ننگ را پاک کنند. قتلهای ناموسی در اکثر کشورهای دنیا اتفاق میافتد، اما بیشترین درصد این جنایات را کشورهای موسوم به جهان سوم رقم میزنند.
این جنایات و خشونت علیه زنان ریشه در فرهنگ و ساختار اقتصادی- اجتماعی جامعه دارد. این قتلها گاها هم در جوامع پیشرفته که از فرهنگ “مترقی” برخوردارند و مدعی رعایت حقوق زن هستند، اتفاق میافتد. تا کنون دستاندر کاران و حاکمان این جوامع به اصطلاح پیشرفته هیچ اقدام جدی برای پیشگیری از این جنایات ننمودهاند. میبینیم در بسیاری از جوامع اروپائی وغربی با در نظر گرفتن نسبیت فرهنگی و احترام به فرهنگ و مذاهب ملیتها بر این توحش دامن میزنند.
و حتا می بینیم در بسیاری از جوامع اروپائی وغربی، به بهانۀ در نظر گرفتن نسبیت فرهنگی و احترام به فرهنگ و مذاهب مهاجرین، نه تنها برای پیش گیری از این جهالت و جنایات در مورد زنان مهاجراقدامی نمیکنند، بلکه به بهانۀ احترام به سنن و فرهنگ آنها، بر این توحش سرپوش میگدارند. برای مثال در کشورآلمان، وقتی یک خانواده از کشورهای پیرامونی به ادارۀ امور خارجیان در خواست پناهندگی میدهد، مرد به عنوان رییس خانواده و در خواست کنندۀ اصلی ثبت شده و پذیرش پناهندگی همسر و کودکان، به قبولی مرد بستگی داشته و دریافتی کل کمک هزینۀ خانواده از دولت آلمان، به حساب بانکی شوهران پرداخت میشود. کم نیستند زنانی که برای گرفتن پول خرید بلیط ماهیانه ترافیک عمومی، توسط شوهرانشان ضرب و شتم میشوند.
خشونت خانوادگی انعکاسی از خشونت در جامعه و معرف موقعیت زنان و جایگاه اجتماعیشان در آن جامعه است. جایگاه مرد در ساختار اقتصادی خانواده و انعکاس آن در فرهنگ و سنّتهای ناشی از آن که به مرد موقعیت رئیس خانواده داده شده است، شرایطی را به وجود آورده که برتری مرد بر زن نهادینه شده ودر چنین موقعیتی وجود خشونت در واکنش، بستر چالش ها و ناهنجاری هایی که درجامعه و خانواده وجود دارد یک امر طبیعی محسوب می شود. وقوع قتلهای ناموسی و خشونت نهادینه شده در جامعه و خانواده را در عواملی همچون پدرسالاری، مذهب، مهاجرت، محدودیت، تعصبات شدید، عدم آگاهی، زندگی عشیرهای و کاملاً بسته در برخی مناطق، ازدواجهای اجباری و قوانین حکومتی ضد زن میتوان جستجو نمود. هر کدام از این پدیده ها می توانند تاثیر بسزایی در وقوع این جنایات ناموسی و خشونت خانگی داشته باشند.
مذهب چه بە صورت ابزاری در دست بورژوازی برای تحمیق تودهها، چه به شکل نهادینه شدن آن در خانواده و قوانین حکومتی بویژه در کشورهای پیرامونی و چه بە صورت امر خصوصی اما ریاکارانه در کشورهای مترقی و پیشرفته در زندگی فردی و اجتماعی انسانها نقشی مخرب و بازدارنده بازی میکند. در چنین مناسباتی است که زنان در خانواده و در جامعه بوسیله قوانین ارتجاعی مرد سالارانه و مذهبی سرکوب و مورد ستم و خشونت قرار می گیرند. در رابطه با خشونت زنان سخن بسیار است اما کریه ترین و ظالمانه ترین آن قتل ناموسی است. امروزه آمار قتلهای ناموسی در اقصی نقاط جهان بویژه در کشورهایی که مذهب اسلام در آن رایج است در حال افزایش است، در مقابل این جنایت بشری، مدافعین حقوق بشر در سراسر جهان سکوت اختیار نمودهاند.
هر سال هزاران زن فقط به دلیل جنسیتشان و به این اتهام که “شرافت خانواده را لکه دار نمودهاند” قربانی قتلهای ناموسی میشوند. این ننگ که پاک شدنش با به قتل رساندن زن ختم میشود، نه تنها بطور جدی پیشگیری نمیشود بلکه از نظر قوانین ارتجاعی مذهبی و مالکیت خصوصی بورژوایی هر روز تولید و باز تولید میشود. برای قربانیشدن زن در جنایتهای ناموسی دلائل زیادی لازم نیست، فقط اینکه گمان برده شود زن آبروی خانواده را بر باد داده است کافی است. این جنایات فقط ریشه در مذاهب و افکار و آراء ارتجاعی ندارد، بلکه ریشه این جنایات را باید در مناسبات اقتصادی و مالکیت خصوصی نظام سرمایه داری جستجو نمود که مرد را مالک زن به حساب میآورد.
لازم است مواردی از این قتلهای ناموسی و علل ناشی از آن توضیح داده شود. دلائل و انگیزه برای به قتل رساندن زنان برای حفظ “آبرو” و “شرف” خانواده در اکثر نقاط دنیا تفاوت آنچنانی با هم ندارد، تنها تفاوتی که موجود است در بخش آماری آن میباشد. رایج ترین نوع قتل ناموسی، بنابر زمینهها و عوامل پیشین آن، قتلی است که به دلیل ارتباط جنسی خارج از عقد ازدواج صورت میگیرد. اما باید اضافه نمود “مورد تجاوز قرار گرفتن” زنان نیز منجر به قتل ناموسی میشود، در حالی که مرد متجاور یا بدون مجازات میماند و یا با مجازات مالی کمی جان سالم به در میبرد زنان یا دخترانی که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند معمولا براساس فرهنگ عقب مانده و ارتجاعی مذهبی و سنتی جامعه در برخورد به مسایل جنسی، تجاوز قرار گرفتن آنها سبب آبروریزی و شرمساری خانواده و طایفه محسوب میشود و حضور چنین زنی را در جامعه مایه ننگ و شرمساری میدانند. بنابراین، با قتل زن مذکور به عنوان یک راه حل برای جبران این شرمساری و احیای آبروی طایفه و خانواده مسئله را به این شکل شنیع فیصله میدهند. گاهی مسائلی که هیچ ارتباط با “ارتباط جنسی غیرمشروع” و حتا “تجاوز جنسی” ندارند، صرفاً با یک سوء ظن کاملا شخصی و بدون مدرک نسبت به زنان، میتواند منجر به قتل ناموسی شود. مثلا فرار زنان از خانواده، فرار زنان میتواند دلائل مختلفی داشته باشد، برای مثال، ازدواج اجباری زنان با مردان مسن، و یا اذیت و آزارهای شدید روحی و جسمی زنان در محیط خانواده توسط همسر یا پدر و برادر و یا در برخی موارد حتی توسط پسرعموهای خود که زنان راه نجات و چارهای جز ترک خانه ندارند.
در افغانستان، درصد ی از قتلهای ناموسی و تجاوز جنسی توسط پلیس اتفاق میافتد. در حالیکه دستگاه قضائی باید به این جنایات رسیدگی نماید خود در وقوع این واقعه شریک جرم است
تحقیقاتی که در این زمینه به عمل آمده نشان میدهد، افرادی که در خانوادههای فقیر زندگی میکنند بیشتر از دیگران قربانی تجاوز جنسی و قتل ناموسی میشوند. این واقعیتی است که، فقر مالی یکی از عوامل مهم بروز این تجاوز میباشد. آسیب پذیرتر بودن خانوادههای تهیدست در مقایسه با خانواده های ثروتمند، دلیل این نیست که در خانوادههای مرفه این حوادث اتفاق نمیافتد، تنها تفاوت موجود این است، که در خانوادههای پولدار بە راحتی بر این مسائل سرپوش گذاشته شده و از طریق پول “شرف و آبرو” خریداری میشود، درحالی که در خانوادههای ندار به قتل زنان منجر میشود.
در بسیاری مواقع، قتل ناموسی به عنوان شیوۀ مجازات برای زنی به کار برده میشود که از “تحت سلطۀ” مرد خارج شده و به خواست و ارادۀ خود و یا به صورت جبری، با کسی دیگری رابطه برقرار کرده است. در بسیاری از این موارد مردان بدون حصول اطمینان از خیانت همسر و به بهانه هایی چون نافرمانی، عدم تمکین جنسی، سهلانگاری زن در انجام وظایف زناشویی اقدام به قتل میکنند. بر اساس تحقیقات ٩۰ درصد مردانی که همسرانشان را کشتهاند به دلیل بدگمانی و توهم بوده است.
قاتل یا قاتلین تمامی دختران و زنانی که به دست پدر یا سایر بستگان خود به قتل رسیدهاند، با اطلاع از قوانین زن ستیز موجود، خود را مبّری از مجازات میدانند و با خاطری آسوده اقدام به قتل آنها می کنند. قتل ناموسی ودفاع از ناموس قائل، در دین اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است و قتل زن را به دلایل ناموسی مجاز میشمارد.
ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، مجوزی است برای قتلهای ناموسی توسط شوهر و گاهی نیز برادر و پدر، طبق این ماده، قانون مجازات اسلامی “هرگاه مرد همسر خود را درحال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند درهمان حال آنان را به قتل برساند. امّا در بسیاری از قتلهایی که توسط برادر، پدر، عمو و پسرعمو نیز انجام میشود با تکیه بر همین قانون، مرتکبان به قتل از قصاص معاف میشوند. البته در مورد پدر، ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی نیزبه کمک آمده و تصریح کرده که پدر و جدّ پدری در صورت کشتن فرزند قصاص نمیشوند.
در خصوص پدیدههای اجتماعی ریشهداری چون جنایتهای ناموسی صِرف تغییر قوانین کارگشا نبوده، بلکه باید اقدامات گوناگون و متنوعی برای مقابله با آن صورت گیرد. لغو هر گونه خشونت علیه زنان بویژه سنگسار و قتل های ناموسی وغیره مبارزه و برگزاری کمپنهای گستردهای توسط زنان آگاه و انقلابی وهمۀ انسانهای برابریخواه درهمه کشورها را میطلبد.
باید به جنایت برعلیه انسان پایان داده شود. بشریت نباید این جنایات را تحمل کند و نباید گذاشت که از زنان فقط بەدلیل جنسیت زن بودنشان به هر دلیلی با عنوان قتلهای ناموسی و غیره به مرگ محکوم شوند. چرا که هیچکس مجاز نیست که به زندگی انسان دیگری پایان بدهد و او را با کابوس مرگ روبرو کند. میباید مبارزه علیه خشونت سیستماتیک بر زنان به یک جنبش جهانی تبدیل شود. ما هم بەعنوان زنان مبارز و آزادیخواه بر علیه قوانین ارتجاعی رژیم فاشیست اسلامی که مسبب اعدام ، قتلهای ناموسی ، سنگسار، زندان ، تجاوزجنسی سیستماتیک، شکنجه و سرکوب میباشد با برپائی کمپینها و افشاگری این فجایع در سطح جهان، جزئی از این جنبش جهانی علیه خشونت باشیم. خاتمه دادن به قتلهای ناموسی این جنایات آشکار قرن بیست و یکم تنها با نابودی مالکیت خصوصی و مالکیت مرد بر زن متحقق خواهد شد. واین در گرو مبارزهای آشتیناپذیری با حضور فعال زنان آزاده و برابریطلب که نیمی از جمعیت هر جامعه را تشکیل میدهند متحقق خواهد شد
به امید رسیدن به جهانی بدون استثمار انسان از انسان.
جهانی عاری از خشونت و ستمگری
جهانی عاری از سنگسار، قتل های ناموسی، تجاوز جنسی ، شکنجه و زندان
ژوئن ٢٠٢١، خرداد ١۴٠٠
پلاتفرم دمکراتیک چند ملیتی زنان آزادیخواه